خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: راسل دالتون در اثر خود تحت عنوان تغییرات دموکراتیک و انتخابهای دموکراتیک کوشیده تا بحث مضمحل شدن حمایتهای سیاسی را در جوامع دموکراتیک و پیشرفته مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
نویسنده در این اثر به مطالعه و بررسی افکار عمومی شهروندان جوامع صنعتی و دموکراتیک در اروپای غربی و آمریکای شمالی درباره انتخابهای دموکراتیک و چگونگی نگرش شهروندان به این انتخابها می‌پردازد.
اکثر شهروندان غربی در دنیای کنونی، به سیاستمداران، احزاب سیاسی و نهادهای سیاسی بی اعتماد و بد گمان هستند. در حالی که در گذشته دموکراسیها وفاداری و حمایت مردم را داشتند ولی امروزه شهروندان، بسیاری از اصول و مبانی دموکراسی را با سوال مواجه می‌کنند.
موضوع چالشهای دموکراتیک و انتخابهای دموکراتیک در جوامع صنعتی و پیشرفته کنونی مبین اضمحلال حمایتهای سیاسی در این گونه جوامع هستند.
این کتاب با مطالعه‌ای میدانی و بر اساس آمار و ارقامی که که در نتیجه افکارسنجی به دست آمده، چالشهای کنونی مطرح از سوی شهروندان را مورد شناسایی قرار داده و آنرا در اختیار حکومتها قرار می‌دهد تا از رهگذر آن به مساله تغییر ارزشهای شهروندان و پاسخگویی به انتظارات آنها بپردازند.
بسیاری از ایده‌های انتقادی از سوی جوانان مطرح می‌شود. این گرایش در میان جوانان تحصیل کرده بیشتر است.
نکته مهم در انتقاد شهروندان و به ویژه جوانان را باید در عملکرد دموکراسی‌های پیشرفته جستجو کرد. رسوایی‌های سیاسی، نمایش ضعیف و کوتاهی دموکراسیها از دلایل اصلی تشدید اعتراضات و پی گیری مطالبات در این گونه جوامع قلمداد می‌شود.
باید در نظر گرفت که شکاف سیاسی و اجتماعی نتیجه همگام نبودن تحولات با نهادسازی است. میان تحولات و انتظارات اجتماعی و سیاسی شهروندان و نهادسازی از سوی دولت رابطه‌ای معنادار وجود دارد.
بر اساس نظریه شکاف (gap theory) هر چه تحولات اجتماعی و سیاسی سرعت بیشتری در مقایسه با نهادسازی‌های صورت گرفته از جانب حکومت داشته باشد، این موضوع منجر به ایجاد شکاف می‌شود که در مراحل بعد می‌تواند منجر به انقلاب شود.
جوامع دموکراتیک غربی در حال حاضر با موجی از انتظارات و خواسته‌های جدید مواجه هستند که به عنوان یک بازخورد در سیستم سیاسی آنها مطرح است. تا مادامیکه این بازخورد به عنوان یک نهاده جدید مورد پذیرش قرار می‌گیرد و می‌تواند وارد سیستم شود، منجر به ایجاد تغییراتی در سیستم خواهد شد.
نویسنده معتقد است که گزینه و شیوه‌هایی که دموکراسیها برای مقابله با این تغییرات بر می‌گزینند منجر به تسریع فرآیند دموکراتیک می‌شود و رابطه میان شهروندی و حکومت را از نو باز تولید و باز تعریف می‌کند.