محمد باقر عباسي آزاده اي كه از سال 60تا سال 68 را در زندانهاي عراق بسر برده است در گفت و گو با گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر گفت : اخبار معمولا از طريق رسانه ها و روزنامه هاي عراقي مثل الثوره ، الجمهوريه ، القادسيه و غيره به ما مي رسيد . دوستان ترجمه مي كردند و با يك تفسير در اختيار بچه ها قرار مي دادند . خبر قطعنامه هم به اين شكل به دستمان رسيد .
وي افزود : خبر پذيرش قطعنامه براي اسرا ناراحت كنند بود . يك شوك به همه وارد كرد . خيلي ها با توجه به اينكه چند سال در اسارت بودند ولي حاضر نبودند به اين قضيه تن بدهند . خيلي برايمان گران تمام شده بود . حتي از روي نارحتي چند نفر به حالت تب افتاده و مريض شدند .
عباسي گفت : براي اينكه از ناراحتي بچه ها كاسته بشود روحانيي كه در اردوگاه بود بابچه ها صحبت مي كردند و مي گفتند آنچه كه تقدير ما است و در كشور اتفاق مي افتد ما از آن بي خبريم . اين صحبت ها بچه ها را سبك مي كرد و اتفاق افتاده را مي پذيرفتند . اسرا به اين دليل قبول مي كردند ، كه پذيرش قطعنامه 598 را خواست امام مي دانستند . اما قبول اين مسئله خيلي يراي آنها سخت بود .
وي افزود : براي خود من بسار سخت بود . ما دولت عراق را قابل نمي دانستيم . خيلي دشوار بود كه هشت سال در مقابل عراق دفاع كنيم بعد به اين شكل قضيه تمام شود .
محمد باقر عباسي گفت : بعد ازاعلام پايان جنگ عراقي ها سر از پا نمي شناختند . هفت شبانه روز جشن گرفته بودند . يادم هست يك افسر عراقي از در اردوگاه تا وسط آسايشگاه بشكن مي زد و مي رقصيد . اردوگاه و آسايشگاه سكوت مطلق بود . آنها كاري مي كردند كه مارا تحريك كنند . مي گفتند خوشحال باشيد جنگ تمام شده ولي بچه ها خيلي خونسرد مي گفتند اين هم مثل مطالب ديگر است . اتفاق خاصي نيافتاده است . عراقي ها مانده بودند معطل . فكر مي كردند ما دوست داريم در عراق بمانيم .
وي افزود : وقتي شنيديم كه امام فرمودند من جام زهر را نوشيدم .خيلي ها سه روز مبهوت بودند و با كسي حرف نمي زدند . بغض خاصي گلويمان را گرفته بود . مي خواستيم با صداي بلند فرايد بزنيم و گريه كنيم . پيش خودم گفتم مگر چه اتفاقي افتاده كه بايد حضرت امام جام زهر را بنوشد . اطلاعات چنداني به دستمان نمي رسيد كه بدانيم چه اتفاق افتاده است .
عباسي در پايان گفت : بايد بگويم البته يك زنداني هميشه دوست دارد كه آزاد باشد . ما هم هميشه دعا مي كرديم و دلمان مي خواست كه آزاد بشويم ولي به چه قيمتي . ما آزادي را دوست داشتيم نه به قيمت اينكه امام بگويد من جام زهر را نوشيدم . اين جمله امام خيلي برايمان گران تمام شد . هنوزبعد از اين مدت اين مسئله براي ما هموار نشده است . هنوزدروجودمان از اين قضايا يك اثري هست .