با توجه به اینکه وزارت آموزش و پرورش هم اکنون بدون وزیر و با حضور سرپرست اداره می شود کارشناسان آموزشی و نمایندگان مجلس نسبت به این جریان نظرات گوناگونی را ارائه می دهند. یادداشت پیش رو نیز نقطه نظر یکی از کارشناسان آموزشی وزارت آموزش و پرورش در این باره است.

به گزارش خبرگزاری مهر، در این یادداشت آمده است: وزارت آموزش و پرورش مثل خانه بزرگ و پرجمعیتی می ماند که سالها بدون پدر بوده است. خانه ای که روی آب بنا شده و هر لحظه دچار طوفانی سهمگین می شود. طوفانی که ساکنان این خانه را ترسان از آینده خود و ساحل نشینان را مضطرب از اینکه آن را ساحلی نباشد.

با نگاه به مسائلی که در طول دهه های گذشته آموزش و پرورش ایران با آن دست به گریبان شده به یقین می رسیم که مهمترین مسئله این وزارتخانه مدیریت است. شاید چند ماه گذشته این وزارتخانه پهن پیکر از عالی ترین وزنه مدیریتی یعنی وزیر محروم شده باشد اما با کمال تأسف باید گفت این خانه سالهاست که بی وزیر است! این گزاره البته به معنی نادیده گرفتن توانمندی مدیران ارشد گذشته و حال نیست بلکه اشاره ای کوتاه بر یک معضل و شاید سوء تفاهمی باشد که آموزش و پرورش سالها از آن رنج می برد.

اولین مسئله مدیریتی در این وزارتخانه معضل مدیریت های بخشی و غیر فراگیر است. در اغلب دولتهای گذشته و حال، مدیران ارشد این سازمان بزرگ فرهنگی بر اساس ذهنیت های منطقه ای تعیین شده اند یعنی صرفاً با تکیه بر تصورات غیر واقعی یا ذهنیتهایی برخاسته از شرایط یک جامعه آماری کوچک، مدلی در ذهنشان مجسم کرده و قصد تعمیم آن را به کل کشور داشته اند.

از دیگر معضلات مدیریت کلان آموزش و پرورش «ناآگاهی نسبت به تنوع فرهنگی و گوناگونیهای زبانی، نژادی و اقلیمی» در کشور ایران است. همین شناخت ناکافی باعث تحمیل ناخاسته سلایقی چه در قالب کتب درسی و چه در قالب آیین نامه های اداری و آموزشی به کل کشور شده است.

«پایتخت محوری» از دیگر مسائل بسیار دردناک در برنامه های پیشنهادی وزرای آموزش و پرورش بوده و هست. بعضاً می بینیم که وقتی وزرا برنامه خود را ارائه می کنند به یک منطقه و یا استان خاص اشاره دارند. با یک تجزیه و تحلیل ساده می توان افق ذهن و بُرد نگرش وزاری آموزش و پرورش را دید که آیا اصلاً توانسته اند بدیهی ترین موضوع یعنی اینکه ایشان قرار است عالی ترین مقام سازمانی باشند که به جز تهران در بیست و نه استان دیگر کشور هم اداره و شعبه دارند را درک کنند و اینکه اصولا هر استان نیازهای خاص خود را دارد و حتی بعضاً تحت تأثیر اقلیم و شرایط متفاوتی با استان دیگر است . متاسفانه همه وزاری آموزش و پرورش در برنامه ریزیها آموزشی، متمرکز و به عبارتی پایتخت محور عمل کرده اند.

اگر معیار دولتمردان این باشد که کسی برای تصدی آموزش و پرورش معرفی کرده و نمایندگان مجلس نیز به وی رای اعتماد دهند شاید بتوان گفت آموزش و پرورش در تمام این سالها دارای وزیر بوده اما  اگر از حیث کیفی و از نقطه نظر فنی به آموزش و پرورش نگاه کنیم با خانه ای بزرگ و پرجمعیت روبرو می شویم که پدری بر آن مدیریت می کند که نگرشی کوتاه و بخشی و غیر فراگیر و بی توجه به شرایط ، اقتضائات و نیازهای متنوع فرهنگی و آموزشی کشور دارد که نه تنها نمی تواند دردی از کلکسیون دردهای آموزش و پرورش دوا کند بلکه هرروز بر اثر بی تدبیری بر مشکلات این خانه می افزاید. 
 
امیدواریم آنانکه به راحتی افرادی را نامزد وزارت آموزش و پرورش می کنند قدری به جنبه های متفاوت این وزارتخانه فکر کنند. بارها گفته ایم وزیر کسی است که باید برای بسامان کردن آشفتگی ها بیاید نه اینکه نیامده آشفتگی ها دوچندان شود. اینجا تنها وزارتخانه ایست که موضوع و هدف مستقیمش انسان است و تربیت او. یعنی اوضاع و احوالی که امروز به آن دچاریم و تصویری که امروز از ایران وجود دارد به نظام تربیتی بر می گردد که دیروز تجربه کردیم و حتماً آینده ما هم به وضع امروز نظام آموزشی ما برمی گردد.

واقعاً دنبال چه می گردیم؟ این حساسترین را دریابیم! آینده ما در همین جا شکل می گیرد. قد و قواره یک ملت و شخصیتی که یک جامعه به آن شناخته می شوند در سیستم تربیتی آن شکل می گیرد. ما برای پیشرفت به سرمایه جدیدی نیاز داریم که بدون آن نمی توانیم کشورمان را جلو ببریم این سرمایه،  دارایی های مادی و امکانات طبیعی و فیزیکی نیست، این خمیرمایه لازم، سرمایه انسانی است.

بزرگترین کمک وزیر پیشنهادی بعدی این است که ببیند که آیا اصولا برای تحقق این هدف مهم مناسب است و می تواند بر این خانه بزرگ و پرجمعیت مدیریت کند یا باز هم بدنبال کارآموزی و آزمون و خطا در این خانه روی آب است.

------------------

مرتضی نظری- کارشناس آموزش و توسعه