دکتر بهرام امیر احمدیان درگفتگو با خبرنگارمهر در پاسخ به این سؤال که متفکری گفته است زبان خانه وجود است، دغدغه حفظ هویت ملی با توجه به این مبنا چه نسبتی با ماندگاری زبان فارسی دارد؟ گفت: زبان یکی از عناصر هویت ملی هر ملتی است. بنابراین زبان فارسی که زبان علم و دین و فلسفه و کلام، حکمت و اندیشه و ادبیات و تاریخ کشور ماست یکی از زبانهای زندهای در جهان است که با گذشته تاریخیاش کماکان ارتباط دارد. بنابراین یکی از مهمترین اصول هویت ایرانی همین زبان فارسی است. زبان وحدت اقوام ایرانی است و زبانی که میتواند همه ما را دور هم گرد بیاورد و به جهت آثار میراث مکتوب فارسی که ما ایرانیان به آن افتخار میکنیم سبب میشود که ما به دور این عنصر وحدت بخش گردهم بیاییم.
امیر احمدیان در پاسخ به این سؤال که بسیاری از فرهنگها در طول تاریخ شاهد تغییر زبان بودهاند تداوم زبان فارسی در فرهنگ ایرانی برای قرنها تاچه اندازه در تداوم فرهنگ ایرانی نقش داشته است؟ گفت: زبان فارسی میراث دار تاریخ کهن ملتی است که از گذشتههای دور، فرهنگ و تمدن ایرانی انقطاع پیدا نکرده است. خیلی از فرهنگها انقطاع و گسست پیدا کردند و زبانشان تغییر کرد مثل زبان عربی که پس از سلطه اسلام به مناطقی از افریقا یا جاهای دیگر رفت. ولی در ایران به جهت اینکه این زبان، زبان پویایی بوده توانسته خودش را با دین مبین اسلام تطبیق بدهد و فرهنگ خاصی را به نام فرهنگ ایرانی - اسلامی پدید آورد. از این رو زبان فارسی میراثدار مکتوب ملت ایران است و به همین سبب نقش بسیار برجستهای در وحدت اقوام ایرانی و فرهنگ و تمدن ایران زمین تا به امروز داشته است.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در پاسخ به این سؤال که چه پیششرطهایی برای حفظ ونگهداری از زبان فارسی لازم هستند تا تداوم فرهنگی ما در آینده هم حفظ شود؟ گفت: بهترین کاری که میشود انجام داد این است که ما در داخل راجع به زبان فارسی کار بکنیم. جوانانمان را علاقهمند کنیم که میراث گذشتگانمان را یاد بگیرند. شاهنامه یکی ازعناصر هویت ملی ایرانیان است که در کنار دیگر عناصر فرهنگی و مذهبی جایگاه ویژهای دارد. بنابراین شاهنامه را نباید فراموش کرد. دوم اینکه ما ایرانیها علاوه بر اینکه از قرآن استخاره میکنیم از شعر حافظ هم فال میگیریم. به نظر من این دو با هم همسانی و همخوانی دارند و دین مبین اسلام با زبان و فرهنگ فارسی هیچگونه مغایرتی ندارد.
این محقق و پژوهشگر اظهار داشت: به همین جهت است که تأکید بنده روی تمدن ایرانی-اسلامی است که خاص خود کشور ایران نیست. به نظرم باید جوانانمان را با گذشته تاریخیمان پیوند بدهیم و نگذاریم گسست حاصل بشود. آثار فرهنگی مکتوب گذشتهمان را چون آثار کلاسیک فردوسی، نظامی، سعدی، مولانا، حافظ و دیگران را باید به جوانان یاد بدهیم. جوانان ما نسبت به اینها بیگانه شدهاند. نسبت به نوشتن انشاء در مدارس خیلی باید دقت کنیم. به بچههایمان باید یاد بدهیم چگونه بنگارند. این تستهای چهار جوابی ضربدری سمی است برای جوانان ما که زبان فارسی را دارند از اینها میگیرند. اینکه میگویند مشق ننویسند پس کودک چگونه با زبان مادریش آشنا بشود. او باید انشاء بنویسد تا بتواند مکنونات قلبی خود را ابراز کند. باید تاریخ و جغرافیا بداند و بتواند این آثار را منتقل کند و باید نامهنگاری بکند و مطلب بنویسد.
این نویسنده خاطرنشان کرد: دروس تاریخ، جغرافیا و زبان و ادبیات فارسی دروسی هستند که خیلی باید به رویشان تأکید کرد. اینها در کنار آموزههای دینی مذهبی شیعه باید این هویت را تکمیل کنند. اگر هرکدام از اینها را برداریم به هویتمان لطمه خواهد خورد و نسلی پرورش خواهد یافت که بیهویت خواهد ماند. تأکید من برای جوانان، یاد گرفتن اشعار مولانا از پند و حکم و داستانهای کوتاه هست از طریق رسانههای گروهی. سعدی مبدع داستانهای کوتاه است که بعد از گذشت قرنها هنوز هم وقتی آنها را میخوانیم از اینها لذت میبریم، پند میآموزیم. حافظ هم همینطور است. نظامی گنجوی، رودکی سمرقندی و سایر شعرا را ما باید حفظ کنیم.