هر چند تعطیل شدن گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس واکنشهای معترضانه بسیاری را در میان اهالی فلسفه کشورهای مختلف به وجود آورد اما این موضوع در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت، هر چند دکتر غلامرضا اعوانی در نامهای خطاب به رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه میدلسکس ضمن ابراز تأسف از این اتفاق از اساتید فلسفه این دانشگاه دعوت کرد تا در همایش روز جهانی فلسفه که در پاییز سال جاری در ایران برگزار خواهد شد شرکت کنند.
دکتر حسین شیخرضایی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران که دوره دکتری خود را در گروه فلسفه دانشگاه دورهام انگلستان گذرانده است در گفتگو با خبرنگار مهر تعطیلی گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس را از وجوه مختلف مورد بررسی قرار داده است. شیخرضایی در آغاز سخنانش تأکید میکند که بحث وی معطوف به نظام آموزش عالی انگلستان است و بنابراین ممکن است این موضوع در کشورهای مختلف متفاوت باشد.
* خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: چه نهادی و به چه دلایلی تصمیم گرفته است که گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس تعطیل شود؟
- دکتر حسین شیخرضایی: در ابتدا لازم است تأکید کنم که در انگلستان دانشگاهها استقلال دارند و تعیین سیاستهای داخلی، تصمیم درباره تعداد دانشجویانی که میگیرند، تأسیس یک رشته یا بستن آن و... بر عهده خودشان است. بنابراین تفاوت عمدهای که انگلستان با ایران دارد این است که حوزه عمل وزارت علوم انگلستان متفاوت از وزارت علوم ما در ایران است. مثلاً یکی از کارهای این وزارتخانه این است که دانشگاههای انگلستان را بر مبنای معیارهایی که وجود دارد مثل تعداد استاد تمام، تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی، تعداد مقالات منتشر شده، تعداد دانشجویان خارجی، آزمایشگاهها و...رتبهبندی میکند.در نتیجه وقتی دانشآموزان میخواهند دانشگاهی را برای ادامه تحصیل انتخاب کنند به این ردهبندی توجه میکنند. حتی وزارت علوم ایران هم فقط به دانشجویانی برای ادامه تحصیل در انگلستان بورس میدهد که دانشگاه مقصد آنها رتبه 5 یعنی بالاترین امتیاز را داشته باشد. به همین دلیل تأسیس یک رشته یا بسته شدن آن یا محتوای درسی آن رشته به وزارتخانه ارتباطی ندارد. خود دانشگاه و در واقع خود دپارتمان است که در اینباره تصمیم میگیرد. کار دیگری که وزارت علوم انگلستان – اگر این اسم را روی آن بگذاریم – انجام میدهد تخصیص بورسهاست. در انگلستان یک سری بورسهای دولتی وجود دارد که بررسی اینکه چه کسی شایستگی دریافت این بورسها را دارد بر عهده این وزارتخانه است.
* وضعیت گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس در این رتبهبندیها چگونه بود؟
- اتفاقاً دانشگاه میدلسکس نمونه خوبی است. اولاً گروه فلسفه میدلسکس جزء همین گروههایی است که امتیاز 5 گرفته و بنابراین یکی از بهترین گروههای فلسفه محسوب میشده است. از طرف دیگر بین 41 مؤسسهای که رشته فلسفه داشتهاند، گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس در سال 2008، رتبه 13 را داشته که رتبه خوبی بوده است. یعنی حتی نسبت به شهرهای همجوار خودش مثل ساسکس و وارویک در وضعیت بهتری قرار داشته است. نکته دیگری که بسیای از منتقدان به تعطیلی این گروه فلسفه به آن اشاره کردهاند این بوده که گویا این گروه فلسفه از معدود مراکز فلسفی در انگلستان بوده که گرایش فلسفه قارهای در آن وجود داشته و با توجه به اینکه در انگلستان غلبه با فلسفه تحلیلی است، بسته شدن چنین گروه فلسفهای اهمیت بیشتری پیدا میکند.
* بنابراین تصمیم به تعطیل کردن این گروه فلسفه، تصمیمی داخلی در خود دانشگاه بوده است؟
- در مورد تعطیل شدن گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس، معاون رییس دانشگاه و قائممقام این معاون و نیز رییس مدرسه هنر و آموزش و پرورش که فلسفه هم جزء آن است تصمیم گرفتهاند این گروه را تعطیل کنند و بنابراین این مسأله، یک مسأله داخلی بوده است. علت تصمیم آنها هم این بوده که این گروه فلسفه کمک و سهمی در کارهای دانشگاه نداشته است. همین مسئله به محلی برای مناقشه تبدیل شده است. کسانی که به این موضوع اعتراض کردهاند گفتهاند شما سهم و نقش قابل ملاحظه و اندازهگیری را چه میدانید؟ گر تولید سود در نظر میگیرید که این موضوع اصلاً با فلسفه آموزش آکادمیک مغایر است چون قرار است در درجه اول افرادی در دانشگاه تدریس و تحقیق کنند و پس از آن و در مرحله دوم پول در بیاورند. این منتقدان میگویند اگر منظور در اینجا سهم آکادمیک است، باید توجه داشت که این گروه شرایط لازم را داشته است تا تعطیل نشود. مثلاً تعداد زیادی دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد فلسفه در آنجا تحصیل میکردهاند، این گروه از امتیاز بالایی برخوردار بوده است و...
* اما این مشکل میتواند در همه گروههای فلسفه و به طور عام علوم انسانی وجود داشته باشد.
- دقیقاً. جالب این است که این بحث و این مشکل مالی ظاهراً در برخی از دانشگاههای دیگر هم به وجود آمده منتها تصمیمگیریها در آنها در حد بستن دپارتمانها نبوده بلکه به صورت کاهش اعضای هیأت علمی یا ادغام با گروههای دیگر در دانشگاههای دیگر بوده است. مثلاً گروه زبانشناسی دانشگاه دورهام چند سال پیش با دانشگاه نیوکاسل ادغام شد. حتماً میدانید که الان در انگلستان سهم قابل ملاحظهای از درآمد کشور به دانشجویان خارجی مربوط میشود چون آنها دو یا سه برابر دانشجویان اروپایی و انگلیسی پول میدهند. به همبن دلیل این موضوع در بودجه رقم قابل ملاحظهای است و درنتیجه دانشگاهها و دولت روی آن حساب میکنند. بنابراین ملاک مالی در انگلستان مهم است و اگر دانشگاهها نتوانند به اندازه کافی درآمدزا باشند چنین تصمیماتی گرفته میشود.
* یکی از نکات جالب درباره تعطیلی گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس، واکنشهایی است که پس از آن به وجود آمد.
- بله . اولاً تعدادی از دانشجویان و اساتید این دانشگاه اعتصاب کردند و متحصن شدند. اما از آن جالبتر انعکاس این ماجرا در اینترنت بود. نکته مهم دیگر در رابطه با تعطیل شدن گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس این است که باعث شد همه به این نکته توجه کنند که اصلاً چرا باید فلسفه وجود داشته باشد حتی اگر به لحاظ مادی موجه نباشد. به عناون مثال در گزارش گاردین از این موضوع که انعکاس زیادی هم داشته است، اشاره شده که ظاهراً کسانی که در انگلستان به اصطلاح در مقطع پیشدانشگاهی خود، درسهای اختیاری را انتخاب میکنند، در سالهای اخیر رشد قابل ملاحظهای داشته است. به خصوص درسهایی که مربوط به اخلاق و مذهب است مورد اقبال قرار گرفتهاند. بنابراین این مسئله باعث شده است که این سؤال جدی شود که چرا ما به فلسفه احتیاج داریم؟ و چرا حتی اگر این گروهها سودده نباشند باز باید بمانند؟
* با توجه به اینکه در انگلستان مهم است که دانشگاهها خودگردان باشند گروههای فلسفه برای بقای خود چه میتوانند بکنند؟
- مسئله دیگری که در راستای همین بحثها مطرح شده این است که گروههای فلسفه چه میتوانند بکنند که به لحاظ اقتصادی هم به صرفه باشند؟ یک پیشنهاد این است که این گروهها درسهایی را که در رشتههای دیگر ارائه میکنند افزایش دهند، به شکلی که بتوانند از منابع گروههای دیگر هم بهرهمند شوند. مثلاً در دورههای تفکر انتقادی، بحثهای فلسفه اخلاق یا فلسفه علم با گروههای دیگر همکاری کنند تا از حالت ایزوله بیرون بیایند. یعنی فلسفه به نوعی وارد مباحث عمومی هم بشود. مسئله دیگری هم که در گروه فلسفه دانشگاه میدلسکس اهمیت دارد این است که طیف وسیعی از دانشجویان لیسانس این گروه از طبقه مرفه نیستند بلکه از طبقات کارگری و پایینترند. در مقاله گاردین به این نکته هم اشاره شده که بر خلاف آنکه فلسفه را متعلق به طبقات مرفه میدانند اما در میدلسکس مسأله اقلیتها چه در موضوعات و چه در میان دانشجویان از نکات قابل توجه بوده است. بنابراین گفته شده است که ایراد دیگر به تعطیل شدن این گروه این بوده که به ایده فلسفه برای همه آسیب رسانده است.
نظر شما