به گزارش خبرنگار مهر در کرج، هنوز فرهنگ صحیح «با هم خندیدن» جایگزین فرهنگ غلط «به هم خندیدن» نشده است و نیاز به فرهنگ سازی اساسی در این حوزه وجود دارد.
در حالی که سنتهای اصیلی چون شاهنامه خوانی، نقالی و قصه گویی در قفسه اندیشه ها خاک می خورند ، ترجیح می دهیم لحظه های با هم بودن را با تمسخر لهجه پُر کنیم و ناخواسته؛ پیاده نظام دشمنان فرهنگی این مرز و بوم باشیم.
ترک، لُر، کرد، گیلانی، آبادانی و دیگر اقوامی که امروز در تیررس تمسخر و توهین قرار گرفته اند دارای گذشته ای روشن و سوابق انقلابی در کارنامه خویش هستند . دشمن وجود چنین مردمانی در صف واحد اسلام و انقلاب را بر نمی تابد و از همین رو در صدد تفرقه افکنی و ایجاد چند دستگی در اجزای تشکیل دهنده ایران اسلامی است.
دشمنان ملک و مملکت که هنوز از سیلی ستارخان و باقرخان، میرزا کوچک خان جنگلی و امثال مدرس درد می کشد راهی جز تفرقه برای نفوذ در اقوام ایرانی و جدایی آنان از مرکزیت کشور می بیند و متاسفانه با همراهی ناآگاهانه عوامل داخلی پیشروی قابل ملاحظه ای در این مراسم داشته است. موضوعی که قطعا سوداگران علیه امنیت کشور را نیز وسوسه می کند.
متاسفانه به رغم تاکید مقام معظم رهبری و نیز دلسوزان نظام مبنی بر پرهیز از تمسخر لهجه ها و توهین به اقوام ایرانی گاها مشاهده می شود برخی طنازان کشور و نیز مجریان مراسم مختلف حتی در حضور مسئولان زبان به مسخره لهجه های شیرینی ایرانی باز می کنند تا لبخند به هر بهانه ای؛ حتی به قیمت تمسخر اقوام ایرانی و خواه شکستن دل هزاران نفر از ساکن خطه ای بر لبها نقش ببندد.
حکایت افرادی که برای خنده آدمها دست به هر کاری می زنند ، بی شباهت به اعتقاد کسانی که باور دارند می شود از اغنیاء دزدی کرد و آن را میان فقراء تقسیم کرد، نیست!
حال آنکه دزدی، دزدی است و نمی توان با کلاه شرعی قوانین اسلام را دور زد. همچنین نمی شود با توهین و تمسخر کسی را خنداند و به این بهانه از پاسخگویی در برابر گناه سنگین استهزا شانه خالی کرد.
شاید نوشتن در این رابطه از نگاه برخی دامن زدن به اختلافاتی باشد که وجود ندارد اما دلسوزان حقیقی با نیم نگاهی به جامعه متوجه می شوند که معضل فرهنگی تمسخر لهجه ها و قومیتها در حال نزدیک شدن به نقطه خطر است ؛ اگر از آن رد نشده باشد!
اینک سوالی که ذهن را آزار می دهد این است که آیا با صحبت از اقوام ترک، بلافاصله یاد غیرت و شجاعتِ مردان و زنان این خطه می افتیم که خونِ ستارخان و باقرخانهایش درخت انقلاب را سیراب کرده اند یا مسائل دیگر؟ لُرها چطور؟ گیلانیها و کُردها چه؟ اگر غیر از این است چرا زنگ خطر فرهنگی به صدا درنمی آید تا همگان دست به کار شوند و تیشه ها را از دست کسانی که بر ریشه می کوبند بگیرند.
شهرت با توهین به لهجه ها
نیم نگاهی به بلوتوث ها و سی دی های طنز که با شمارگان بالا در دسترس عموم قرار دارد گواه این است که عده ای شهرت خود را صرفا از راه بازی با احساسات قومیتهای مختلف به دست آورده اند و غیر از مسخره کردن دیگران هنری در آستین ندارند که به واسط آن عرض اندام کنند.
همچنین مشاهده می شود گروههای هنری دعوت شده در برخی مراسم رسمی که توسط دستگاهها برگزار می شود، از موسیقی و آواز غیر مجاز نیز استفاده می کنند که سکوت مسئولان در قبال این پدیده ضد فرهنگی باعث می شود برخی در توهین به قومیتها و لهجه های رایج کشور نیز گستاخ شوند.
تاثیر پذیری جامعه از صدا وسیما
متاسفانه در عمده برنامه های صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران افراد صاحب لهجه های مختلف دارای شخصیتی خاص هستند و قالب رفتار آنان خنده آور است. در واقع تهیه کنندگان برنامه های مختلف از لهجه به عنوان یک ابزار جهت خنداندن مخاطب استفاده می کنند و شاهد تاثیر گذاری این رفتار در جامعه هستیم.
هر چند در شیرینی لهجه های ایرانی شکی وجود ندارد و شنیدن گویشهای مختلف با رضایت شنونده همراه است اما جنس برخی لهجه ها متفاوت است و باعث می شود قومیتهای مختلف برچسب خاصی بخورند.
اینکه رسانه ملی در جهت زنده نگه داشتن لهجه و گویشهای محلی تلاش کند، اقدامی تحسین برانگیز است اما ضرورتی ندارد چاشنی این لهجه ها مسائل حاشیه ای دیگری باشد که کام اقوام مختلف را تلخ کند. همچنین ضرورتی ندارد تقلید لهجه ها به کسانی واگذار شود که اصالتا فرزند خطه دیگری از کشور هستند مگر اینکه تقلید مناسب و منطبق با لهجه مدنظر باشد.
پروژه ای که دشمن کلید زد
در نگاهی دیگر، بر چسب زدن به قومیتها و شوراندن فرهنگهای محلی علیه یکدیگر پروژه ای است که دشمنان ایران اسلامی آن را کلید زده و با جدیت دنبالش می کنند. چنانچه دقت بیشتری شود برخی گروههای هنری کشور که مردم برای دیدن برنامه های آنان دست و پا می شکنند مضمون اصلی خود را بازی با گویشها و لهجه ها قرار داده اند و دانسته و ندانسته تیشه به ریشه این آب و خاک می زنند.
بیانات رهبری درباره تقلید لهجه قومیتها
رهبری معظم انقلاب اسلامی باور دارند غالب شهرهایی که لهجههای آنها تقلید میشود شهرهایی هستند که مردم غیرتمند آنها در حوادث مهم 100 سال گذشته در مقابل دشمنان و مهاجمین ایستادهاند و این عمل تصادفی نیست. یشان با بیان اینکه «متاسفانه یک کار زشتی در بین برخی مردم رایج است که از لهجههای بعضی از ولایات تقلید میکنند» اضافه کردند: «غالب این شهرهایی که لهجههای آنها تقلید میشود شهرهایی هستند که دارای مردم غیرتمندی هستند که در حوادث مهم 100 سال پیش در مقابل دشمنان و مهاجمین ایستادهاند.»
ترویج تقلید لهجه ها تصادفی نیست
رهبری در بخش دیگری از سخنان گوهر بار خویش افزودند: «این تصادفی نیست. این تقلید هم سابقه ندارد؛ یعنی در هیچیک از این کتابهای ادبی و طنز و غیره ما ندیدیم که یک حرفی باشد که نشان دهنده تقلید لهجه باشد. این مالِ همین اواخر است؛ یعنی مثلاً از 100 سال پیش به این طرف یعنی از وقتی که کشور ما در مواجههبا این دشمنیها قرار گرفته.»
ایشان تصریح کردند: «یکی از مناطقی که ایستادگی سرسخت کرده مناطق شمال است، منطقهگیلان؛ یکی از مناطق منطقه خراسان است. یکی از مناطق، مناطق آذربایجان است. اینها آن جاهایی هستند که مردمش سرسختی و سلحشوری نشان دادند؛ اتفاقاً سعی شده است که همینها از لحاظ لهجه در بین مردم سبک بشوند. یعنی تقلید میشود.»
رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه "گاهی از این تقلیدها انجام میگیرد اما هیچ قصد تمسخری هم نیست" یادآور شدند: «گاهی تقلید لهجه به عنوان تمسخر نیست. کما اینکه تقلید لهجه یک فرد هم به عنوان تمسخر نیست. یک عمل شیرینی است. خود آن فرد هم گاهی مینشیند و تماشا میکند که تقلید صدایش را دارند میکنند. خودش هم میخندد، خوشش میآید. پیداست که پس تمسخر نیست. این از محل کلام خارج است. آنجایی که قصد استهزاء باشد، تمسخر باشد، آن جا میشود محرّم.»
حتما شما هم از اینکه کسی بتواند لهجه محلی شما را به درستی تقلید کند لذت می برید و این را به حساب کشش و جاذبه فرهنگی قومیت خویش می گذارید که توانسته است فردی با لهجه دیگر را برای آموختن لهجه شما ترغیب کند.
صدا وسیما پیشتاز بازی با لهجه ها
نیم نگاهی به برنامه های عروسکی، طنز های شبانه سیما، برنامه های رادیویی و... نشان می دهد سازمان صدا وسیما خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته در بازی با لهجه ها پیشگام است و صرف دولتی بودن این مجموعه نمی توان مصونیتی برای این سازمان قائل شد. ضمن اینکه توهین به قومیتها در روزنامه های رسمی نیز اتفاق افتاده است.
«دارا و ندار» و بازی با لهجه ها
سریال دارا و ندار که در بهار 89 مهمان نوروزی جعبه جادویی بود مصداقی بارز از آنچه بازی با لهجه ها بیان می شود است. تا جایی که طراح اولیه این سریال توهین به لهجه و زبانهای رایج کشور در این سریال را در طول 30 سال گذشته بی سابقه می داند.
خشایار الوند در این خصوص گفته است: در طول سالهای گذشته کاری نبوده که تا این حد توهین و تمسخر نسبت به لهجه، زبان و قومیتها شود. در واقع میتوان گفت به لحاظ ممیزی این مجموعه بیسابقه بوده است.
این نویسنده در ادامه افزود: من از همه قومیتهای لر، مازندرانی و ... عذرخواهی میکنم.
وی با بیان اینکه «برای تصویب طرح این مجموعه من را کلی اذیت کردند که چرا شخصیت اصلی کسی است که از خارج به ایران آمده است» بیان داشت: اما بعد در مجموعه «دارا و ندار» میبینیم که چقدر توهین به لهجهها میشود. واقعاً نویسندگان میمانند به حرف چه کسی باید گوش دهند.
این نویسنده در ارزیابی مجموعه «دارا و ندار» گفت: به هر حال ما در مجموعه «دارا و ندار» قصد داشتیم کار جدیدی در طنز ارائه دهیم. یک کمدی ایتالیایی شلوغ و پر شخصیت مد نظر ما بود نه تمسخر کردن این همه لهجه و این همه بداههگویی بیمزه!
الوند در ادامه گفت: اگر قرار است بازیگران این همه بداههگویی کنند پس چرا به ما پول میدهید که قصه بنویسیم کار را به بازیگران بسپارید.
ضرورت پرهیز از تمسخر لهجهها در تلویزیون
یک نویسنده طنز رادیو و تلوزیون در گفتگو با مهر باور دارد استفاده از لهجه در برنامههای طنز باید در گرو نقش باشد. صادق عبداللهی با بیان اینکه «تیپهای موفق در رادیو دارای لهجه نیستند» می گوید: اگر لهجهها را برای تیپهای موفق استفاده کنند به کسی برنمیخورد .
این بخش از گفته های این نویسنده رادیو و تلویزیون نشان دهنده آن است که استفاده لهجه برای شخصیتهای خاص و عمدتا طنز مجموعه های رادیو و تلویزیونی را عاملی برای برداشت نامناسب قومیتهای مختلف کشور از یکدیگر می داند.
وی با تاکید بر اینکه برنامهای در حوزهی طنز موفق است که بدون استفاده از لهجهها و توهین به قومیتها بتواند در جذب مخاطب و خنداندن شنونده موفق باشد تصریح کرد: اگر هنرپیشهای که اصالتا به یک شهرستانی تعلق دارد با لهجه آن شهرستان صحبت کند ظن مسخره کردن پیش نمیآید.
.............................................
گزارش: لیلا اکبری
نظر شما