از برنامه هاي نمايشي و سريالهاي به ظاهر طنز گرفته تا قطعات كوتاهي كه از شبكه هاي ماهواره اي دست چين شده و در لابلاي برنامه هاي نه چندان جذاب تحويل مخاطب مي شوند همه يك هدف را دنبال مي كنند و آن جذب مخاطب و سرگرم كردن او است و در صورت امكان، ايجاد فضايي مفرح و شاد براي چشمها و ذهنهاي خسته اي كه پس از يك روز كاري سخت، اينك صرفا براي رسيدن به آرامش، پاي تلويزيون نشسته اند.
مديريت رسانه در سالهاي اخير به تبع نگاهي كه در بين مديران كلان گشور نسبت به شرايط اجتماعي - فرهنگي جامعه رواج يافته است، با يك تغيير زاويه نسبتا شديد تلقي خود را از رسانه تلويزيون عوض كرده و صدا و سيما را از يك جايگاه آرماني - يعني دانشگاه انسان سازي - صرفا به ابزار سرگرمي مخاطب تنزل داده است. كه البته در اين بين افزايش شبكه ها و ازدياد زمان پخش نيز به رقيق كردن برنامه هاي تلويزيون و غلبه نگاه مخاطب محورانه در سياست گذاريهاي اين رسانه كمك كرد.
اما تلويزيون از بيرون با دو ديدگاه يا دو واكنش كاملا متفاوت مواجه شد. گروهي عدم جذابيت برنامه هاي تلويزيون را نشانه ضعف اين رسانه و يكي از دلايل گرايش عمومي به شبكه هاي ماهواره اي عنوان كردند و تنها را ه چاره را افزودن به برنامه هاي سرگرم كننده مثل طنز و كمدي عنوان كردند.
گروهي ديگر با لحني انتقاد آميز همين برنامه هاي سرگرم كننده را مخرب، مبتذل، و غير متناسب با منزلت ملي و فرهنگ عمومي كشور دانستند و خواستار قطع توليد و پخش برنامه هايي كه تفريح و تفرج و سرگرمي و طنز و خنده رامحور كار خود قرار مي دهند شدند.
اين اختلاف نگاه، كه هم عموم مردم و هم خواص و نخبگان را به دو دسته موافق و مخالف بدل كرده است و تا اين لحظه فصل الخطابي به اين مجادله خاتمه نداده است، رسانه ملي و مديريت نوپاي آن را بر سر يك دوراهي حساس و حياتي قرار داده است، ليكن اهميت موضوع ما را برآن داشت كه پرونده اي تحت عنوان " جايگاه سرگرمي در تلويزيون" باز كنيم و از زواياي مختلف موضوع را بررسي كرده و به ياري نخبگان و كارشناسان پاسخي براي اين معما بيابيم.
در وهله اول سراغ هنرمندان و سرگرمي سازان مي رويم و ديدگاه انها را نسبت به سرگرمي در تلويزيون جويا مي شويم.
نظر شما