به گزارش خبرنگار مهر در اصفهان، 22 بهمن 57 تصادف نبود، تصادفی که دست من و تو نیست... تصادفی مثل میلیونها پدیده که در این جهان بزرگ شکل می گیرد و دست من و تو نیست آزادی گذر از ظلمت دست ما بود. برای آزادی، برای عشق، برای بودن برای دیدن فرشته ای که آمد و دیوی که رفت.
بعضی تنها مسافرند... می آیند ... دقایقی... شبی... ماهی ... و شاید حتی سالی بمانند... اما می روند... انقلاب اسلامی اما مهمان نبود، خاطره نبود که با دستهای سرخ از خون به دیوارها یادگار بماند، انقلاب اسلامی ایران انفجاری بود تا نام شهیدانش یادبودی در سر خیابانها و کوچه ها و لابه لای نام هزاران مسافر آمده و رفته گم نشود....
اکنون دوباره سمفونی سالروز 22 بهمن ماه نواخته شد مردم دوباره تجدید میثاق کردهاند و به راه افتادهاند حالا کوچه های مهتابی انقلاب به یاد خورشید آزادی شکوفه داده است شهردار و شهروند با سیاست و با کیاست فقیر و غنی به خیابانها ریختهاند تا مشت محکم همیشگی باشند بر دهان استکبار این را میتوانی از حضور پرشکوهشان ببینی.
چشمت می افتد به مادری که کودک خردسالی را بغل زده، دست روزگار خطوط ناهموار چهرهاش را چنان نقاشی کرده که به خوبی میتوانی بفهمی که 45 سالی سن دارد، پیشانی کودک با پرچم ایران بسته شده ، اشک نمی گذارد درست حرف بزند رد صدایش لرزان می شود می گوید: یاد روزهای 22 بهمن 57 افتاده همان شور همان نوا همان غوغا، انگار مردم هر سال برایشان همان روزهاست، محکمتر از همیشه آمدهاند.
باورت نمی شود انگار بهمن 57 است و آهنگ رفتن به آغوش جمعیت تندتر.
کاش مسافری که میرود بداند تمام گنجینه احساس یک شهر را که تاراج کرده بودند حالا در دل تمامی مردم است، کاش بداند بعد از او سیل مردم بود که در جویهای شهر جاری شد و تابلوی دلتنگی بر سر در تمامی کوچههای شهر جا باز کرد.
کاش بودند و میدیدند که پر پرواز سال 57 یک تصادف نبود، بلکه از جان آدمهایی برخواسته بود که میخواستند امامشان بیاید.
حسن یکی از آنهاست دستش را مشت کرده و مرتب شعار می دهد: "عزت ما امام ما" آن دوران را خوب یادش هست وقتی که در تمام خیابانها جوی خون جاری بود، وقتی که مردم به سربازهای رژیم گل پرتاب میکردند وقتی که مادرش دستش را گرفته بود و توی آن شلوغی شعار آزادی میداد، آن روزها مثل تصویری حک شده از جلوی چشمانش میگذرد، وقتی که ده سال بیشتر نداشت اما مثل یک مرد جنگی با مادرش میخواست که مردمش را نجات دهد پس دل زد به دریای مردمی که به خیابانها آمده بودند و دنیای کوچکش دنیایی بزرگ را به منصه ظهور بنشاند.
می گوید: کودکی بیش نبودم اما آن شور و نوا آنقدر برایم بزرگ بود که من هم مثل بقیه شعار می دادم حالا بعد از 32 سال هنوز هم حال و هوای آن روزها را می شود حس کرد یاد روزهایی که مردم به خیابان ریختند تا عزت و شرفشان را دوباره بازیابند مثل امروز که حضور مردم در راهپیمایی در عین حال اعلام پیوستگی و پشتیبانی از ملتهای مظلوم اسلامی است تا به برکت این پشتیبانی و حضور گسترده مردم حرکتهای پربرکتی که در منطقه شروع شده زودتر به ثمر بنشیند و مقدمهای شود تا شاهد اضمحلال نظام سلطه و شکلگیری یک تمدن اسلامی در دهههای بعد باشیم.
برای خیلیها این روزها، مثل همان روزهای 57 است روزهایی که با شاه و آمریکای جنایتکار می جنگیدند و شعار مرگ بر آمریکا سر میدادند و امروز هم مثل همان روزها دوباره همان شعار را سر میدهند تا به منظور بیعت مجدد با آرمانهای درخشان امام خمینی(ره) و در لبیک به فراخوان مقام معظم رهبری با حضور گسترده در خیابانها و میادین شهرها و روستاهای این دیار علوی ضمن دادن پاسخ مثبت به همه پرسی هستهای صادر کنند.
تمام اصفهان حالا پر شده از پرچمهای سفید و سبز و سرخ یادبودی برای آنانی که نیستند.
به گفته صابری شهروند اصفهانی که در راهپیمایی شرکت کرده حضور گستردهمردم در این مراسم می تواند باردیگربر استواری، پایداری واستقامت ملت ایران در حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و مقابله با دشمنان آزادی واستقلال جمهوری اسلامی تاکید کند.
راهپیمایان در جای جای خیابانهای شهر با در دست داشتن پارچه نوشتههایی حاوی شعارهای مذهبی سیاسی ونیز شعارهایی در محکومیت توهین به ساحت قدسی رسول اکرم، فریادهای "مرگ برآمریکا"، "مرگ برانگلیس" و" مرگ بر اسراییل" مثل موجی خروشان میروند بار دیگر 22 بهمن یادآور حماسه و ایثار زنده میشود تا مشت محکمی بر دهان دشمن زده شود.
همانطور که به گفته ثریا رضایی، کارمند آموزش و پرورش شرکت در آئینها و راهپیمایی های این ایام مشت محکمی بر دهان آمریکا و سایر یاوه گویان است و همانطور که می دانیم مجاهدت و ایثار باعث حمایت الهی و عبورملت بزرگ ایران ازهمه موانع بوده است.
مردم از خیابانها گذشته اند. میدان امام (ره) پر شده از کسانی که اگر از بالای عمارت عالی قاپو نگاهشان کنی دریایی هستند که می توانند بر تمامی قدرتهای بزرگ سلطه گر پیروز شوند چون اراده و ایمان را سلاح کرده اند و در دست گرفته اند یک فوج مشت یک وحدت یک شکوه که هر ساله باید به نظاره بنشینی.
انقلاب شکوهمند اسلامی از رویداد های بزرگ و تاریخی جهان است این را مردی می گوید که به یکی از ستونهای یکی از حجره های میدان تکیه داده و عصایش را محکم در دست گرفته یکی از کسانی که در هشت سال جنگ تحمیلی پاهایش را توی یکی از عملیاتها جا گذاشته و حالا آمده که بگوید بدون پا هم با در دست داشتن پرچم انقلاب پیش قراول حرکتهای مردمی است که جانشان را می گذارند تا انقلاب اسلامی پایدار بماند.
مشتها گره شدهاند گره در گره، مشت در مشت، مردم آمدهاند تا با امامشان بیعت کنند مشتها محکم شده تا همچنان که امامشان گفت بر دهان استکبار زده شود.
نظر شما