با نگاهی به واکنش اخیر مقامات غربی به خصوص آمریکا نسبت به تحولات لیبی می توان دریافت ایالات متحده در حالی شعار دموکراسی و حمایت از حقوق بشر را سر می دهد که در طول تاریخ مرتکب جنایاتی شده که هیچ گاه از اذهان افکار عمومی پاک نمی شود؛ در عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی باعث تولد نوزادان ناقص الخلقه و در افغانستان نیز علاوه بر استفاده از سلاح های سمی با افزایش حملات هوایی خود تنها سبب کشته شدن کودکان بیگناه شده است.
در این شرایط با توجه به حمام خونی که در لیبی به راه افتاده است، آمریکا شعار توقف خونریزی را سر می دهد که این سئوال مطرح می شود آیا ایالات متحده امروزه از دیدن جنازه مردمی که تنها خواهان تشکیل حکومتی دموکرات و احقاق حقوق خود هستند، بر پایان دادن به خشونتها در لیبی تاکید می کند یا همانند گذشته به منافع خود و درعین حال به منافع رژیم صهیونیستی می اندیشد.
اظهارات مقامات آمریکایی در حالی مطرح می شود که برخی از تحلیلگران از دسیسه این کشور برای تسلط بر منابع نفت کشورهای عربی تحت پوشش سازمان ملل متحد و در حقیقت با هدف تامین اسرائیل و از بین بردن نگرانی این رژیم که این روزها از وقوع انقلاب در کشورهای عربی به آن دچار شده، پرده بر می دارند.
به این علت رویکرد و توجه اخیر آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد بر بند هفت منشور سازمان ملل متحد و به سوی مشروعیت بخشیدن به استفاده از نیروی نظامی در لیبی تحت شعار توقف خونریزی در این کشور متمرکز شده است و این در حالی است که همه شواهد وقرائن تاکید می کند که هدف نه تنها توقف خونریزی نبوده، بلکه تلاش برای حفظ یک میلیون و نیم بشکه ای است که روزانه از لیبی استخراج می شود و در نهایت فراهم کردن زمینه مناسب برای بسط سیطره آمریکا بر منابع نفت لیبی است.
در لیبی برخلاف دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا تنها فردی که قدرت تصمیم گیری دارد معمر قذافی است و اگر انقلاب مردم به ثمر برسد دیکتاتور از قدرت کنار می رود و حکومتی دموکرات در کشور تشکیل می شود، اما از آنجاییکه قذافی به عنوان همیپمان قدیمی غرب به دلیل انعقاد قراردادهای نفتی محسوب می شود و به دلیل آنکه غرب به نفت این کشور نیاز دارد، تمام تلاش خود را می کند تا کوچکترین آسیبی به منافعش وارد نشود.
در این شرایط، غرب به مداخله نظامی در لیبی می اندیشد، اما این مداخله بدترین تبعات را برای مردم به همراه خواهد داشت زیرا چند سناریو از آن تعبیر می شود که از این سناریوها می توان به عراقیزه کردن لیبی، اشغال چاههای نفت و تقسیم این کشور به بخش غربی و شرقی اشاره کرد.
البته مردم لیبی مخالف مداخله نظامی غرب در کشور خود هستند و در زمینه هشدارهایی را به ایالات متحده می دهند، چنانچه ژنرال "احمد قطرونی" یکی از رهبران مخالفین در شهر بنغازی هفته گذشته هشدار داد: آمریکا باید از مردم خود محافظت کند و ما می توانیم از خود مراقبت کنیم.
واقعیت این است که قدرتهای غربی که دهه ها از حکومت های خودکامه در سراسر خاورمیانه حمایت می کردند، هم اکنون با از دست دادن قدرت خود در اقصی نقاط جهان در نتیجه قیام های مردمی در جهان عرب روبرو هستند. |
در این میان رسانه های غربی در گزارشهای بسیاری از اهداف شوم آمریکا پشت پرده درخواستها برای پایان دادن به قتل عام مردم خبر می دهند. در همین حال گاردین در گزارشی به تلاش آمریکا برای دخالت در لیبی و تبعات مداخله نظامی در این کشور پرداخت و نوشت: گزینه نظامی غرب علیه معمر قذافی خطر گسترش درگیریها در لیبی را افزایش داده و به انقلاب اعراب که در تلاش برای تشکیل کشوری دموکرات هستند، آسیب وارد می کند.
به نوشته این روزنامه انگلیسی، حمام خونی که در لیبی به راه افتاده است، یادآور خشونتها و کشته شدن مردم افغانستان و عراق است. در حالی که سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی ایجاد ممنوعه ممنوعه پروازی در لیبی را زود توصیف می کنند، ناوهای جنگی ایالات متحده در عین حال به دریای مدیترانه اعزام شده و انباری از سلاح های شیمیایی در لیبی کشف شده است و مزدوران قذافی به جان ملت افتاده اند.
مداخله غرب در لیبی به خاطر حفظ جریان نفت به خارج و جلوگیری از بالا رفتن قیمت آن است. |
"سوماس میلن" تحلیلگر روزنامه گاردین بر این باور است: برخلاف تونس و مصر، لیبی به لحاظ دارای بودن ذخایر عظیم نفتی در آفریقا برای غرب به مراتب بسیار حائز اهمیت است. قذافی علاوه بر سرکوب تظاهرات و به تاراج بردن ثروت ملی لیبی، از زمانهای طولانی در برابر قدرتهای غربی سر تعظیم فرود آورده است، چنانچه "تونی بلر" نخست وزیر اسبق انگلیس از جمله همپیمانان نزدیک قذافی محسوب می شود، زیرا رژیم وی علاوه بر انعقاد قرادادهای مختلف با غرب از جمله قرارداد بانکی، تسلیحاتی و همکاریهای نفتی به خصوص با شرکت بریتیش پترولیوم به جاه طلبی های هسته ای این کشورها هم پاسخ مثبت نشان داده است.
در نهایت می توان گفت آنچه غرب در لیبی انجام می دهد کاملا بر اساس منافع خود است و شعار غربی ها برای پایان دادن به قتل عام در این کشور تنها به این علت است که نمی خواهند همیپمان قدیمی خود را از دست داده و فرد دیگری جایگزین قذافی شود.
در حقیقت اگر دولتی نباشد که صادرات نفت لیبی را کنترل کند، ضرر عمده ای به غرب وارد می شود و در این مرحله که صحبت از نفت به میان می آید غرب احساس می کند که باید در لیبی بیش از همیشه دخالت کند و این مداخله ها به خاطر حفظ جریان نفت به خارج و جلوگیری از بالا رفتن قیمت آن و نه مردم بی دفاع و مسلمان لیبی است.
نظر شما