به گزارش خبرنگار مهر، یکی از نظامهایی که بیش از 2 دهه گذشته در بازار کار کشور رواج داشته ، نظام استاد-شاگردی است به نحوی که در این روش فردی به عنوان شاگرد به صورت عملی وارد حرفه و کاری می شد و از این طریق با طی کردن آموزش های عملی و قرار گرفتن در محیط واقعی کار، کسب تجربه می کرد.
بروز و سقوط استاد - شاگردی
می توان گفت در آن مقطع از زمان بسیاری از افرادی که توانسته بودند از روش استاد شاگردی وارد بازار کار شوند، توانسته بودند در آینده و پس از کسب تجربه لازم خود نیز همان شغل را راه اندازی کنند. در واقع از این طریق گروهی از جوانان جویای کار و اغلب آن گروهی که از تحصیلات عالیه برخوردار نبوده اند، شاغل می شدند.
هر چند این روش سنتی اشتغال به کار در حال حاضر نیز در برخی مشاغل و حرف ادامه دارد و طبق همان روال گذشته دنبال می شود، اما با گرایش روزافزون جوانان به کسب مهارت های تئوریک و دانشگاهی، کم کم در دو دهه اخیر این روش کاریابی به نوعی منسوخ شد.
البته امروزه با ایجاد کارخانجات بزرگ و کوچک و رقابت آنها بر سر فروش محصولات خود، نوعی دیگر از نیازها در بازار کار را ایجاد کرده است به نحوی که با رشد بکارگیری تکنولوژی در تولید، دیگر کمتر کارفرمایی پیدا می شود که قبول کند کارجویان را در قالب استاد شاگردی بپذیرد.
آموزش سنتی منسوخ شد
امروز دیگر با عدم تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار و وفور کارجویان تحصیل کرده و دانشگاه دیده، کارفرمایان دست به یک انتخاب و به اصطلاح گلچینی از بهترین و ماهرترین کارجویان می زنند. آنها دیگر مانند گذشته نمی پذیرند که افراد برای یادگیری، فضای بنگاه ها را اشغال کنند.
حال ممکن است جوانان کم سواد و یا ترک تحصیل کرده بتوانند به ورود در بازار کار از روش استاد - شاگردی دلخوش باشند ولی نباید از یاد ببریم که هم اکنون مسئله بزرگ و معضل اساسی کشور در موضوع بیکاری، عدم اشتغال به کار فارغ التحصیلان دانشگاهی در رشته های مختلف و همچنین رده های متفاوت تحصیلی است و اگر کم و کاستی هایی از نظر عدم وجود مهارت انجام کار در این بخش وجود دارد باید متناسب با نوع نیاز بنگاه ها، توانمندی ها و سطح سواد کارجویان برنامه ریزی کرد و این مهم فقط از عهده دولت بر می آید و لاغیر.
حمید حاج اسماعیلی در گفتگو با مهر در زمینه اینکه آیا امروز می توان به تاثیرگذاری احیای نظام استاد شاگردی در بازار کار دلخوش باشیم به نحوی که بخشی از کارجویان بتوانند از این طریق جذب بازار کار شوند؟ گفت: این نظام در روابط کارگر و کارفرما منسوخ شده است.
استاد-شاگردی قابل احیاء نیست
مشاور کانون عالی انجمن های صنفی کارگری کشور، اظهار داشت: در شرایط فعلی، استانداردها و نیازهای بازار کار کشور دیگر رابطه استاد شاگردی را نمی پذیرد. این رابطه، یک روال سنتی و قدیمی در سطح کارگاه های سنتی بوده است و در عین حال امروز نمی تواند کمکی به کاهش نرخ بیکاری داشته باشد.
حاج اسماعیلی ادامه داد: به نظر نمی رسد دیگر بتوان نظام استاد شاگردی را در قوانین کار تعریف کرد چون نیروی کار امروز، توان و مهارت خود را به کارفرما می فروشد و کمتر کارفرمایی پیدا می شود که بخواهد با کارجو به صورت استاد -شاگردی ارتباط کاری داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: در گذشته صنایع به وسعت امروز نبوده است و خلاقان کاری می توانستند فضاهایی را ایجاد کنند تا کارجویان و به اصطلاح شاگردان بتوانند در آن وارد شوند. حال اگر منظور از استاد شاگردی شاغل شدن برخی افراد در مغازه و فروشگاه و امثال اینها است که کم و بیش انجام می شود.
این فعال کارگری بیان داشت: البته این موضوع که فارغ التحصیلان دانشگاهی مهارت انجام کار ندارند و سطح آموزش های آنها با نیازهای صنعت و بازار کار تطابق ندارد، حرف درستی است. ولی متاسفانه در زمینه مطابقت نیازهای بازار کار با آموزش ها اقدام عملی صورت نگرفته است.
نقش بیبدیل آشنابازی در پیدا کردن شغل
نماینده سابق کارگران در هیئت حل اختلاف این مطلب را نیز افزود که متاسفانه با افزایش تعداد کارجویان در کشور بسیاری از بنگاه ها دیگر استخدام ها را بر مبنای توانمندی ها و سطح مهارت ها دنبال نمی کنند و از این طریق بسیاری از افراد از طریق رانت و آشنا بازی شغل پیدا می کنند.
در همین رابطه عبدالرضا شیخ الاسلامی نیز در تازه ترین اظهارات خود در مورد احیای نظام استاد شاگردی، گفته است: من از ابتدای حضورم در وزارت کار مهارت را به عنوان یکی از موضوعات مهم و کلیدی در بازار کار مطرح کردم و گفتم ما برای اینکه یک بازار کار فعال، قابل رشد، بهره ور و رقابت پذیر داشته باشیم لازم است نیروی کار ما مهارت یعنی توانایی انجام کار داشته باشد.
وزیر کار و امور اجتماعی، اظهار داشته است: باید نظام مهارت در کشور را رونق داده و آن را تقویت و توسعه دهیم. در گذشته در کشور ما یک نظامی بود به نام نظام استاد ـ شاگردی که به صورت سنتی افراد در مراکز و کارگاه ها آموزش می دیدند، مثلا شما می دیدید در همه کارگاه های درودگری یکی، دو جوان هستند که یا تابستان شاگردی می کردند و یا این که اصلا درس خود را ترک کرده بودند و آنجا آموزش می دیدند و سپس به تدریج خود یک استاد می شدند و مبادرت به راه اندازی یک کسب و کار شخصی برای خود می کردند.
نظر صریح وزیر کار برای استاد-شاگردی
شیخ الاسلامی ادامه داده است: یعنی این نظام استاد ـ شاگردی باعث می شد یک کارگر معمولی مثلا یک کارگر بنا بعد از مدتی به یک استاد تبدیل شود در حالی که ممکن بود اصلا سوادی هم نداشته باشد. این را با اشتغال قاطی نکنید، ما می گوییم این نظام آموزش مهارتی است و یک سیستم آموزش مهارتی است که در کشور ما به صورت سنتی وجود داشت.
وی خاطر نشان کرده است: حتی کسبه یک افرادی داشتند که اسم آن ها را شاگرد می گذاشتند و مهارت های کسب و کار را یاد می گرفت و بعد از چند سال به نقطه ای می رسید که می توانست از پس یک کار برآید. در گذشته ما این سیستم را داشتیم اما بعد از اینکه قانون کار گفت هر شاگردی که در مغازه ای کار می کند دیگر کارگر محسوب می شود و مشمول قانون کار است، بسیاری از افراد دیگر استطاعت بکارگیری این قبیل افراد را نداشتند.
وزیر کار تاکید کرده است: اکنون در شرایط جدید همه آن شاگردها را بیرون کردند و شاگرد جدید هم نگرفتند و از این طریق هم آنها بیکار شدند و از آن حداقل حقوق محروم شدند و هم دیگر این مسیر آموزش مهارتی به صورت نسل به نسل یا استاد ـ شاگردی قطع شد.
به گفته شیخ الاسلامی، در حال حاضر هر کسی اگر بخواهد یک مهارتی را فرا بگیرد باید در یک موسسه آموزشی ثبت نام و پولی پرداخت کند در حالی که فرهنگ ما هنوز به آن سمت نرفته و تمکن مالی هم نوعا در آن حدی نیست که افراد پول بدهند تا یک آموزشی را فرا بگیرند. یعنی اکنون واقعا مسیر ارائه آموزش های مهارتی یا حرفه آموزی ما تقریبا مسدود شده است.
نظر شما