جنگ و اخلاق جنگ در دين اسلام
اسلام راهبردهاي روشني براي زمان آغاز جنگ وچگونگي انجام جنگ از لحاظ اخلاقي ارائه داده است . جنگ در زمان دفاع از خود، زمان حمله ديگر كشورها به كشور اسلامي و زماني كه ديگر كشورها به مسلمانان خود ستم روا دارد واجب است. جنگ بايد به شكلي منظم، با اجتناب از صدمه زندن به غير نظاميان، استفاده ازحداقل نيروي لازم، بدون وجود خشم و رفتار انساني با اسراي جنگي صورت گيرد. مسلمانان بايد بر اساس اصول عدالت الهي اقدام به جنگ كنند |
اما ايده جنگ نامحدود و بدون درنظرگيري حد كاملاً غير اسلامي است. چنانچه در سوره بقره آيه 190 نيز آمده است : و در راه خدا، با كسانى كه با شما مىجنگند، نبرد كنيد و از حد تجاوز نكنيد ، كه خدا تعدى كنندگان را دوست نمىدارد.
در ادامه گزارش خبرگزاري مهر آماده است: اسلامي ديني است كه از صلح و آرامش حمايت مي كند و سزاي كساني كه بي گناهي را به قتل رساند دوزخ مي شمارد. خداوند در قرآن سوره المائده آيه 32 مي فرمايد : به همين جهت، بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته؛ و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است و رسولان ما، دلايل روشن براى بنى اسرائيل آوردند، اما بسيارى از آنها، پس از آن در روى زمين، تعدى و اسراف كردند.
قرآن هدف از جنگ را تنها انگيزه هاي در خور توجه مي داند نه پاداش دنيوي . همانطور كه خداوند در قرآن كريم سوره النساء آيه 74 مي فرمايد : كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت فروختهاند، بايد در راه خدا پيكار كنند و آن كس كه در راه خدا پيكار كند، و كشته شود يا پيروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهيم داد.
مسلمانان از حمله به سربازان زخمي منع شده اند مگر اين كه شخص زخمي به جنگ ادامه دهد. ديدگاه حضرت محمد (ص) درباره جنگ با غير نظاميان در حديثي چنين بيان شده است كه در جنگي حضرت(ص) زني رامي بيند كه كشته شد و اين عمل را تقبيح مي كند |
جنگ و اخلاق جنگ در دين مسيحيت
برخي ها مي گويند مسيحيت مدرن عليه جنگ يك پيشفرض دارد، اما ديگران مي گويند پيشفرض مسيحيت مدرن عليه بي عدالتي است و تعصبات ضد جنگ از بي عدالتي ناشي مي شود كه در زمان جنگ به وجود مي آيد. |
اين ديدگاه مي گويد كه هدف مسيحيت گسترش صلح و عدالت در سراسر جهان است : ممكن است كه جنگ گاهي ابزاري براي تحقق اين امر باشد و آغاز جنگ ممكن است گاهي بهتر از اشاعه بي عدالتي و قرباني شدن افراد بي گناه باشد. مسيحيان بسياري از هر نوع جنگ احتراز مي كنند. اين امر درمورد فعالان صلح يا كساني كه بايد به سختي آنها را قانع كرد كه جنگ توجيه شده است صدق مي كند. مسيحيان استدلال مي كنند كه آيين احتراز از جنگ بر اساس تعاليم مسيح به وجود آمده است. گروه هاي مسيحي كه بر آيين احتراز از جنگ تاكيد دارند منونيت ها و كويكرها هستند.
ديدگاه مسيحيت از جنگ در طي تاريخ دين دستخوش تغيير شده است. سالها مسيحيان اعتقاد داشتند كه استفاده از خشونت و جنگ براي تبليغ و ترويج دين و برخورد با مخالفان درست است. آنها خشونت را به عنوان اقدامي كه ذاتاً بد است در نظر نمي گرفتند. اين طرز تفكر منجر به جنگ هاي مقدس كه بهترين نمونه آن جنگ هاي صليبي به شمار مي رود شد |
دين يهود
گزارش گروه دين و انديشه خبرگزاري مهر مي افزايد: دين يهود خشونت و جنگ را به منظور ترويج عدل در نظر نگرفته است. اين دين تصديق كرده است كه انواع خاصي از جنگ از لحاظ اخلاقي توجيه شده است و گاهي از نظر دين قابل قبول است كه مردم كشته شوند. در دين يهود آمده است پيش از شروع و يا اعلام جنگ بايد تلاشي حقيقي در جهت ايجاد صلح و اجتناب از جنگ صورت گيرد. قوانين يهود تنها به سربازان اجازه داده تا با انتخاب خود در جنگ شركت كنند. شهروندان بي گناه بايد پيش از آغاز جنگ از ميدان نبرد دور شوند.
در كتاب عهد قديم جنگ تاييد و خداوند به عنوان يك جنگجو توصيف شده و كه در مواقع جنگ يهوديان را هدايت كرده و پيروزي را ازآن آنها مي كند و در مقابل دشمنان از آنها حمايت مي نمايد. اما در عين حال در كتاب عهد قديم از آرزوي يهوديان براي صلح نيز سخن رفته است. در كتاب عهد قديم اشعياء :2 آمده است : خداوند به جنگ هاي بين قوم ها خاتمه خواهد داد و آنان شمشير هاي خود را به گاو آهن و نيزه هاي خويش را به اره تبديل خواهند كرد. قوم هاي دنيا ديگر در فكر جنگ با يكديگر نخواهند بود.
صلح در دين يهود به مثابه امر توصيف شده از سوي خداوند مي آيد. زماني كه عدالت و هماهنگي نه تنها در ميان مردم بلكه در ميان فرد فرد جامعه به وجود آيد، صلح تحقق مي يابد. برخي از استدلالهاي امروز كه دربافت تروريسم مطرح مي شود اين ايده را قبول مي كند كه اگرعدالت در همه جا و براي همه كس وجود نداشته باشد، صلح به وجود نمي آيد. اهميت صلح براي يهوديان در واژه سلام به زبان عبري " شالوم" نشان داده شده است اين واژه به معناي صلح است.
در تلمود ( مجموعه قوانين شرعي و عرفي يهود) آمده است كه فرد مجاز است كسي را كه زندگي او را تهديد مي كند به قتل برساند. اين قانون در مورد كشور نيز اجرا مي شود. پيشوايان ديني يهود در عهد باستان سه نوع جنگ را كه يهوديان بايد به آن توجه كنند را چنين بيان كرده اند: الف) جنگهاي واجب : جنگ هايي كه به فرمان خداوند انجام مي شود همانند جنگ عليه كنعاني ها. ب) جنگهاي دفاعي : اگر يهوديان مورد حمله قرار گيرند دفاع از خود واجب تلقي مي شود.ج) جنگ هاي اختياري : اين جنگ ها از دسته اي هستند كه بنا بر هدف هاي خوب انجام مي شود. زماني كه ديگر جايي براي مذاكره باقي نمي ماند.
در كتاب دوم تورات آمده است كه يهوديان پيش از اعلام جنگ بايد تمام تلاش خود را براي ايجاد صلح به كار گيرند . هر گونه اقدام نظامي پيش از اين امر غير قانوني تلقي مي شود. در ميدان نبرد تنها نظاميان كشته مي شود و به غير نظاميان فرصت داده شود تا صحنه كارزار را ترك كنند، اما مقامات يهودي مي گويند اگر غير نظاميان آگاهانه در صحنه نبرد ماندند حفظ جان آنها به سربازان مربوط نمي شود.
جنگ و اخلاق جنگ در دين هندو
دين هندو اصلي ترين دين هند را تشكيل مي دهد. در سنت هاي اين دين در ميان هندي ها تفاوت هاي بسياري وجود دارد؛ اما در نكات اصلي با يكديگر مشترك هستند. دين هندو نيز همانند اديان ديگر جنگ و خشونت را تقبيح كرده است. محكوم كردن خشونت در تعاليم آهيسما ( همه موجودات به همه وابسته و مقدس هستند، لذا نبايد هيچ موجودي را كشت) وجود دارد.
در كتاب مقدس هندوها آمده است : سلاح هايتان در دور راندن حمله كنندگان محكم باد، بازوهايتان در مقابله با دشمنان نيرومند باد، بگذاريد ارتش تان پر افتخار باشد نه خطا كار . تير سمي پرتاب نكنيد، به كهنسالان و بيماران حمله نكنيد، به زنان و كودكان حمله نكنيد، از پشت حمله نكنيد و در ادامه آمده است هر كس از اين دستورات سرپيچي كند به دوزخ مي رود |
جنگ و اخلاق جنگ در دين سيك
گزارش مهر ادامه مي دهد: در دين سيك نيز مفهوم جنگ عادلانه وجود دارد و زبان سانسكريت به آن Dharam Yudh گفته مي شود كه به معناي جنگ در دفاع از عدالت و نيكوكاري است. در چنين جنگي بايد جنگ به عنوان آخرين راه حل تلقي شود، انگيزه جنگ نبايد انتقام يا دشمني باشد، ارتش نبايد دربرگيرند سربازان مزدور باشد، ارتش بايد منظم باشد، از حداقل نيرو بايد استفاده كرد، غير نظاميان نبايد صدمه ببينند، دشمن نبايد غارت شود، سرزمين نبايد پهناورتر شود، دارايي ها بايد به صاحبان آن بازگردانده شود.
اين ايده به نظريه جنگ عادلانه كه در غرب رايج است شباهت دارد. سيك ها همچنين اعتقاد دارند معاهده و آتش بس بايد شرافتمندانه باشد، مكانهاي عبادي هيچ كدام از اديان نبايد صدمه ببيند. تفاوت مهم اعتقادات سيك ها با نظريه جنگ عادلانه اين است كه سيك ها اعتقاد دارند كه اگر جنگ عادلانه است بايد آن را انجام داد حتي اگر هيچ گونه احتمال پيروزي در جنگ نمي رود. اگرچه سيك ها اعتقاد شديداً از اقداماتي كه حقوق بشررا ترويج مي دهد و ميان دين و كشورهماهنگي به وجود آورد حمايت مي كنند.
در تعاليم "گورونانك" (گورو به معناي معلم پيشواي ديني) پايه گذار دين سيك درقرن 16 آمده دين سيك دين صلح است او نوشته : هيچ كس دشمن من نيست، هيچ كس غريبه نيست، من در كنار همه با صلح زندگي مي كنم، خداوند مرا ياري مي كند تا از نفرت و تعصب دور شوم. در زمان گوروي پنجم، "ارژآن دو" دين سيك به طور فزاينده اي نظامي شد، اما اين امر تنها در پاسخ به اقداماتي صورت گرفت كه قصد سركوب كردن اين دين را داشت. ششمين گورو ، " هار گوبايند" گفت كه خشونت گاهي براي ايجاد صلح و حمايت از بيگناهان لازم است. دهمين و آخرين گورو، " گوبايند سينگ" سيك ها را موظف كرد عليه تخاصم بجنگند : زماني كه تمام تلاش ها براي ايجاد صلح ناكام مي ماند برق فولاد قانوني است و شمشير كشيدن حق است.
دين بودا
خشونت در تفكر و رفتار بودايي وجود ندارد. اولين قانون از پنجمن قانون دين بودا اين است كه پيروان اين دين بايد از كشتن و صدمه زندن به موجودات زنده پرهيز كند. دين بودا الزاماً يك سنت صلح آميز است. در متون مقدس بودا موردي در حمايت از استفاده خشونت در راستاي حل منازعه عنوان نشده است |
بسياري از بودايي هاي از پيوستن به ارتش تحت هر شرايطي پرهيز مي كنند. قوانين بواديي به پيروان اين دين اجازه داده از خود دفاع كنند اما بودايي ها از كشتن ديگران نهي شده اند حتي در دفاع از خود. كشورهاي بودايي اصولا با اين مخمصه اخلاقي رو به رو مي شوند كه چگونه بدون نقص اصول ضد خشونت از حقوق شهروندان دفاع كنند.
اما در دين بودا چندين نمونه از حضور بودايي ها در اقدامات خشونت وجود دارد: درقرن چهاردهم جنگجويان بودايي شورشي را به راه انداختند كه منجر به بيرون راندن مغول از چين شد؛ در ژاپن، رهبران بودايي به جنگجويان سامورايي مديتيشن آموزش دادند كه بهتر بجنگند؛ در قرن بيستم استادان ذن ژاپني در حمايت از جنگهاي ژاپن مطالبي نوشتند؛ در سري لانكا قرن بيستم جنگ داخلي ميان اكثريت بودايي هاي سيلاني و اقليت هندو تاميلي درگرفت كه 50 هزار نفر كشته شدند.
منبع : سايت انگليسي زبان بي بي سي ؛ گفتني است كه مطالب بي بي سي به صورت پراكنده منتشر شده است كه در متن فوق به صورت يك جستار توسط گروه دين و انديشه خبرگزاري مهر ترجمه تنظيم شده و در ترجمه استنادات كتاب هاي مقدس اديان از ترجمه هاي رايج اين متون استفاده شده است .
نظر شما