در اين ميان اعتراض هاي پراكنده كليساها نمايش فيلم ها را به عقب مي انداختند ولي سرانجام هر كدام در سطحي وسيع امكان نمايش پيدا مي كردند. تكرار و تكرار از مناظر مختلف درباره مصلوب شدن مسيح (ع) و عاملان آن باعث شد تا هر بار موضوع اشكال گوناگون و تازه اي بيابد و تغييرات جدي در آن براي مردم و كليسا عادي شود.
كار به جايي مي رسد كه در فيلم "بزرگترين داستان عالم" ساخته جرج استيونسن، با بازي مكس ول سيدو، چارلتون هستون ، كلود رنيز،تلي سا والاس فيلم جايي براي مريم (س) وجود ندارد . در تمام طول فيلم تنها به هنگام مصلوب شدن مسيح، در يك صحنه مريم بالباس هاي گران قيمت و آرايشي غليظ و امروزي جلوي دوربين قرار مي گيرد.
اين در حالي است كه مسيح نيز با ريش مرتب (آنكادره) و چشمان سبز و موهاي بور بر اساس مدلي هاليوودي به تصوير كشيده مي شود. اين تغيير ظاهري با تغييرات مفهومي بسياري همراه است .
دراين ميان يك عمل ننگين را در حد يك تصور اشتباه پايين مي آورد و از آن خيانت زدايي مي كند. در كنار شستن گناه از يهودا، گناه از هيرود پادشاه يهودي هم شسته مي شود و كارگردان از زبان هيرود گناهان را به گردن پنتيوس پيلات مي اندازد. در كنار اين نوع جعل تاريخي ، جعل بزرگ تري هم صورت مي گيرد ؛ در اين فيلم مردم مسيح (ع) را به كفر گويي ، جادوگريي ، قتنه اگيزي و بي ديني متهم و محكوم مي كنند و بر روي راي گيري شوراي سهندرون به سرپرستي قيافا و هيرود تاثير تعيين كننده مي گذارند. مردم در صحنه هاي مختلف از فيلم نقش عمده اي مي يابند. در محل تولد خود مسيح به وسيله هم ولايتي هاي (ناصريه) ، در اورشليم به وسيله مردم يهودي كه كسب و كارشان توسط مسيح ، نادرست خوانده شده است و در جريان تكرار حكم دادن ها به وسيله قيافا، هيرود و حتي پيلات حكم مصلوب شدن مسيح را مردم مي دهند و به ظاهر هم عمل شان توجيه مي گردد كه آنها پايبندي به دين يهودي دارند و مدام بر مرتبت (نبوت) مسيح (ع) انكار مي ورزند. نقش هاي تاريخي يحيي و العاذر به شكلي كم اثر نمايش داده مي شود .
در فيلم هاي مربوط به حضرت مسيح با تاكيد بر پايبندي به اصل دموكراسي در شكلي شوم از مردم سوء استفاده مي شود . اين بهره وري ريشه در رويكرد آمريكا و صهيون به دموكراسي دارد . اين دشمنان دايمي اديان بزرگ الهي (مسيحيت و اسلام ) در گونه تبليغي سينماي ديني هاليوودي نيز بر مردم پسند بودن اثر تاكيد دارند . چنانچه حتي داستان فيلم هاي ساخته هاليوود درباره مسلمانان نيزپا را از سطحي نگري فراتر نمي گذارد. اما در زير پوست اين نگرش سطحي مسلمانان اگر تروريست نشان داده نشوند ، آدم هاي كم توان ذهني وبي دانش نشان داده مي شوند. حدودشان در سطح جهان از نشان دادن به عنوان پادو ، نوكر، راهنماي توريستي و هتل داري فراتر نمي رود. آدم هاي غير متمدن در رفتار و كردار تصوير مي شوند كه براي گذراندن امورشان مجبورند سروري غربي ها را بپذيرند.
تمام اين رويكرد سرنوشت سينماي تبليغي هاليوود را رقم مي زند . فيلمي كه بتواند تماشاگران بيشتري را به سينما بكشاند مي تواند يك تحريف تاريخي را عميق و موثر كند . لبه تيز اين شمشير به هر سو گرفته شود چيزي براي هدف باقي نمي گذارد . اين شمشير مدت هاست به سوي كشور هاي اسلامي بويژه كشورهايي كه راه را بر صهيون بسته اند گرفته شده است .
ايران اين روزها سوژه خوبي براي ساخت فيلم هاي تحريف گر تاريخ است و فيلم الكساندر به يقين اولين وآخرين فيلم با اين روي كرد نخواهد بود .
نظر شما