در آغاز طلبه جدی حدیث بود و سپس، مدرس سرشناس این موضوع شد. با آرای عقل گرایانه فیلسوفان اشعری به شدت مخالف بود و اعتقاد داشت کلام خدا(قرآن) قدیم است نه مخلوق. او هیچ گاه با دشمنان اعتقادی خویش سازش نکرد. امام ابن حنبل (164-241) برای وی الگو بود. در مدح ابن حنبل قصیدهای نونیه به عربی سروده است.
در اکثر کتابها علاوه بر پیرهرات لقب شیخ الاسلام نیز به او دادهاند. در تاریخ اسلام این لقب به کسانی گفته میشود که در عصر خود سرآمد و پیشرو دانشمندان علوم دینی بودهاند و مرجع روحانی در حل و فصل قضایا و مباحث علمی به شمار میرفتهاند.
عنوان خواجه که در نوشتههای فارسی غالبا جلو نام انصاری میآید به معنای سرور است. از دیرباز رسم بوده است در سرزمینهای فارسی زبان اخلاف یاران مهم پیامبر را با این عنوان افتخاری خطاب میکردند.
در همه منابع و مأخذ بر مخالفتهای سخت وی با مبتدعان و متکلمان و اصحاب رأی و برپای داشتن سنت و بی باکی و تعصب فوق العاده او در این کار و نترسیدنش از سلطان و وزیر در اقامه دین و سنت تأکید شده است. مخالفتهای آشکار و بی باکانه او با اهل کلام و رأی، به مجالس وعظ و خطابه و تذکیر و تفسیر او محدود نمیشد.
اوچند رساله و کتاب نیز در این موضوعات تألیف کرد که "اربعین فی الصفات" یا کتاب "الاربعین فی دلائل التوحید و ذم الکلام" از آن جمله است. مبنای استدلال در این آثار ، اثبات گمراهی متکلمان و اصحاب رأی بر اساس حدیثهای پیامبر است. بخشی از نظریههای او در مورد اهل کلام و فلاسفه و زنادقه در طبقات الصوفیه نیز نوشته شده است. او اهل کلام را کسانی میداند که نصهای کتاب و سنت را کنار میگذارند و به علم فلسفه و بحث و تکلف متوسل میشوند و به عقل و هوای خویش بیشتر از کتاب و سنت ارزش میدهند که این کار موجب گمراهی آنان و دیگران میشود. به این سبب از نظر او دانستن علم کلام جهل است و سلامت در ترک آن. علت مخالفت او با ابوالحسن اشعری و پیروانش نیز همین است.
خواجه عبدالله در سال473ه.ق بر اثر شب زنده داریهای بسیار و مطالعه و نوشتن حدیث در نور اندک چراغ نابینا شد. انصاری پس از سالها ارشاد و مجاهدت در 22 ذی الحجه 481 در 82 سالگی در هرات در گذشت. درگازرگاه در کنارخانقاه شیخ عمو، دفن گردید. از آن زمان تا کنون، تربت وی زیارتگاه مهمی برای اهل دل شده است. اولین بنای مزار خواجه در دوران سلطان غیاث الدین محمد بن سام غوری به صورت مدرسه در کنار تربت خواجه، به دستور امیر عزالدین عمر مرغندی، جدشاهان کرت، تعمیرشد. این بنا در یورش چنگیز ویران شد که در 829 با عمارتهای عالی و نفیس، به فرمان شاهرخ میرزا ساخته شد که تا کنون با کاشیهای معرق و کتیبهها و تزئینات عهد تیموری باقی است. لوح بزرگ و بلند بالای سر مزار خواجه در عهد سلطان ابوسعید گورکانی در 859 ساخته و نصب شد.
نظر شما