۳۱ فروردین ۱۳۸۴، ۹:۴۵

گفتگوي مهر با همسر جانباز شهيد فرهاد نيك بخش

قاب عكسي به جاي پدر

زهرا سبطي : خودش را جانباز نمي‌دانست.وقتي صحبت از درصد مي‌شد مي‌گفت برويد بيمارستان‌ها را ببينيد كه چه كساني بستري هستند و جانبازان چه مشكلاتي دارند.اگر هوشياري داشت نمي‌گذاشت اين 20% را هم بگيريم.اصلا شكايت نمي‌كرد.مي گفت اگر بتوانند رسيدگي مي‌كنند لابد نمي توانند و دستشان بسته است يا بيشتر از اين به ما نمي رسد .

گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر : سيده زهرا سبطي همسر جانباز و آزاده شهيد فرهاد نيك بخش در روزهايي كه هنوز فرهاد در ميان ما بود ، از وضعيت جسمي  و خصوصيات و شخصيت و خاطرات او برايمان گفت .

خانم سبطي از وضعيت بيماري همسرتان بگوييد ؟

حدوداً دو ماه قبل از تولد دخترم كه الان 5ساله هست مشكلات و بيماري ايشان عود كرد. با اينكه خواهر و مادرشان كمك مي كردند، نمي توانستيم از ايشان در خانه نگهداري كنيم .اوايل زندگيمان مشكل پوستي داشتند .اما در حدود سال 79-78مشكلات و بيماري هايشان شروع شد.ابتدا مشكل ديد داشتند و نمي توانستند چيزي را تشخيص دهند بعد از آن هم نمي توانستند تشخيص دهند كجا هستند و كجا مي روند.

چون همسرم توانايي شناسايي نداشت،از ابتداي تولد با فرزندمان به دليل شرايط بد جسماني اخت نشد و وقتي دخترم پدرش را مي بيند خيلي ناراحت مي شود و غصه مي‌خورد. هيچ خاطره اي از پدرش ندارد شايد دوبار هم دخترمان را بغل نكرده باشد و دخترم تنها با عكس پدرش ارتباط دارد. اوايل بيماريش گاهي كه صحبت مي كرديم سري تكان مي داد يا اشكي از چشمانش مي آمد ولي هوشياري كامل نداشت.

چند وقت است كه همسرتان در بيمارستان بستري است و الان در چه وضعيتي هستند؟

حدود چهار سال در اينجا كاملا بستري هستند.اوايل بيماريشان سعي كرديم تا آنجا كه ممكن است خودمان از ايشان پرستاري كنيم اما بدون امكانات ممكن نبود . و بالاخره در بيمارستان ساسان بستري شد و اينجا هم پرسنل بيمارستان واقعا رسيدگي كردند و من از آنها متشكرم و واقعا سنگ تمام گذاشتند.

الان در حالت كما هست و مشكل ريه و تنفسي هم پيدا كردند و دستگاهي به ريه ايشان وصل است. پزشكان مي گويند تا زماني كه بدن استقامت دارد و بتواند فشاربدن را بالا بياورد مي شود با سرم وصل كردن به بخش منتقل كنند.

آيا بيماري همسرتان در خارج از كشور قابل درمان بود؟

در مورد اعزام به خارج هم از ابتداي بيماريشان خودمان پيگيري كرديم و كاري به بنياد نداشتيم -با توجه به اينكه بنياد جانبازان به ما گفت به خاطر درصد پاييني كه دارد اصلا نمي توانيم در اين زمينه كمك كنيم -با بستگاني كه در خارج از كشور داشتيم مسئله ايشان را مطرح كرديم كه متخصصين آنجا گفتند اين بيماري درمان ندارد و شما بايد در جاي آرامي از ايشان پرستاري كنيد و با جابجايي تنها مريضتان را اذيت مي كنيد چون مشكل مغزي دارند و مغز را كه نمي توانيم عوض كنيم.

چه تأثيري زندگي با ايشان به عنوان يك جانباز بر روي شما داشت؟

تاثيري كه زندگي با ايشان بر من داشت اين بود كه حداقل خودم را محك زدم چون هميشه فكر مي كردم كساني كه با اين افراد زندگي مي كنند  به چه صورت گذران مي كنند اما هيچ وقت تصور نمي كردم كه اينقدر سخت باشد و زماني كه بيماريشان حاد شد فكر نمي كردم كه طاقت بياورم و اگر ياري ائمه و امام زمان (عج) نبود هيچ وقت نمي توانستم تحمل كنم و خداوند را به خاطر اين صبر شاكرم.و از لحاظ زندگي با يكديگر مشكلي نداشتيم و زندگي با يك جانباز را دوست داشتم.

درمسائل اعتقادي خيلي حساس بودند و نماز اول وقتشان به هيچ عنوان ترك نمي شد  و معتقد بود كه اگر نماز صبح قضا شود عمر بي بركت است.حتي ازكارهاي ديگرشان مي زدند تا نماز اول وقت را از دست ندهند و دوست داشند دخترشان هم همينطور تربيت شود.

آيا از اينكه در اين وضعيت بودند شكايت يا گله اي داشتند؟

از اين سختيها هيچ گله اي نداشتند و همه چيز را از جانب خدا مي دانستند چون خودش راهش را انتخاب كرده بود و هر سختي كه مي ديدند مي گفتند از طرف خداست و با اين روحيه اي كه داشتند اين ناراحتي ها برايشان آسان بود.من گاهي مي گفتم كه چطور با اين شرايط جسمي كار مي كنيد و تحمل مي كنيد دليل شكايت من هم اين بود كه كارشان سخت بود و زياد به مأموريت مي رفتند و شبها كه شيفت بودند دوباره صبح سر كار مي رفتند.اما هيچ وقت خودشان گله اي نداشتند و مي گفتند من مي خواهم نان حلال به خانه بياورم و سعي شان بر اين بود كه رضايت خدا را در كارهايشان داشته باشند و سختي را نمي ديدند.

افتخار مي كردند كه جواني شان را در اين راه گذاشتند و گاهي كه جوانان را مي ديدند كه وقتشان را به بطالت مي گذرانند نصيحت شان مي كردند .من گاهي ناراحت مي شدم كه ايشان اينقدر راحت جلو مي روند و نصيحت مي كنند اما خودشان دوست داشتند تا جوانها قدر عمرشان را بدانند و هيچ ناراحت نبودند كه جوانيشان در جبهه و در اسارت  گذشته بلكه افتخار مي كردند.

به جوانها سفارش مي كردند در راه دين قدم بردارند و درس بخوانند حتي در خيابان با جوانها صحبت مي كردند. هيچ وقت خودشان را مطرح نمي كردند و تنها مي گفتند اگر همه در راه دين قدم بردارند ديگر در جامعه فساد نمي شود و جواني كه نماز اول وقتش ترك نشود و خداوند را در نظر داشته باشد هيچگاه خدا او را تنها نمي گذارد و دستش را در همه حال خواهد گرفت.

من گاهي گله مي كردم و مي گفتنم شما كه در سپاه هستيد و درس خوانديد و با سابقه اي كه داريد نبايد درجه تان كم باشد بايد به شما بيشتر رسيدگي كنند و مرخصي بدهند اما ايشان مي گفتند تا آنجا كه وظيفه ام است كار مي كنم حتي بيشتر از وظيفه ام انجام مي دهم تا جايي كه خودم راضي شوم و خدا هم از من راضي شود.اصلا شكايت نمي كردند.مي گفت اگر بتوانند رسيدگي مي كنند لابد نمي توانند و دستشان بسته است يا بيشتر از اين به ما نمي رسد وتوقعي از كسي نداشتند.

از دوران اسارت صحبتي مي كردند و اينكه چه اتفاقاتي افتاد؟

از دوران اسارت هيچ چيزي نمي گفتند چون معتقد بودند كه اجرشان از بين مي رود و اگر صحبتي مي شد از تنبيهات جمعي مي گفتند نه از خودشان.ايشان با اينكه تنها پسر خانواده بودند با سن كم و علاقه زياد رضايت پدر و مادرشان را براي رفتن به جبهه گرفتند.

وقتي هم از اسارت برگشتند هيچ توقعي نداشتند و خودشان را جانباز نمي دانستند و خود بنياد جانبازان 15%  داد ولي اصلا خودشان را جانباز نمي دانستند و وقتي صحبت از درصد مي شد مي گفتند برويد بيمارستانها را ببينيد كه چه كساني بستري هستند و جانبازان چه مشكلاتي دارند.اگر هوشياري داشت نمي گذاشت اين 20% را هم بگيريم.

بنياد از لحاظ تعيين درصد خيلي ما را اذيت كردند . به ما مي گفتند ببريدش به يك آسايشگاه اما هر آسايشگاهي كه مي رفتيم مناسب ايشان نبود.  اگر در آسايشگاه بود 2ماه هم دوام نمي آورد.چراكه در آسايشگاه ها يكسري از جانبازان ويلچري هستند كه تا اندازه اي مي توانند بعضي كارهاي خودشان را انجام دهند يا مشكلات خود را بگويند اما ايشان هيچ توانايي ندارد و مدام نگران هستيم كه بيمارستان ايشان را نپذيرد.

ايشان به جهت ايمان قوي كه داشتند توانستند اين مشكلات را تحمل كنند و استقامت ايشان به جهت ايمانشان است.چرا كه كسي كه ايمان ضعيفي داشته باشد نمي تواند در مقابل مشكلات سربلند بيرون بيايد.

کد خبر 174072

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha