به گزارش خبرگزاری مهر، کاندیدای احتمالی انتخابات آتی ریاست جمهوری درباره راه حل مشکلات حوزه اجتماعی از نظر خود گفت: وقتی آدمها بیکار شدند به انحراف میافتند، وقتی بیکاری وجود دارد فساد اخلاقی هم میآید، دزدی هم میآید، رانت هم میآید، و وقتی بیعدالتی وجود دارد این خودش مزید بر علت میشود یعنی وقتی در جامعه عدالت نیست و انسانها احساس میکنند که از دیگران عقب هستند؛ چه از نظر شغلی و شخصیتی و مالی و کاری، برای به دست آوردن آنچه ندارند ممکن است کارهایی بکنند که از مسیرهای خلاف بگذرد. دعواها و اختلافات خیلی وقتها یکسری از مسایلش مربوط به این چشم و هم چشمیها و یک سری به بیکاریها مربوط میشود. جوان نمیتواند ازدواج کند خب یک سری غرایض طبیعی دارد که باید پاسخش داده شود. اگر از مسیر درستی پاسخ نگیرد از مسیر غلط پاسخ میگیرد. مسیر درست، یک زندگی شکوفا و هدفمند را طلب میکند، اگر هدفی نداشته باشد در جادهای راه میرود که بسته به سطح زندگی خانوادگی، به انواع و اقسام منحرف میشود. به نظر من اگر بخواهیم بحثهای اجتماعی را در کشورمان حل کنیم باید برای آن یک برنامهی راهبردی کارشناسانه داشته باشیم. بحثهای اجتماعی را نمیتوان در یک مصاحبه بررسی کرد؛ ریشه یابی هر کدام از اینها نیاز به بررسی و مطالعهی علمی دارد و بعد پاسخهای علمیتر دربارهی هر کدام چه طلاق، فحشا، اعتیاد و مسایل اخلاقی.
وی افزود: یکی از مسایلی که خیلی مهم است؛ اگر برای وقت جوانهایمان برنامه نداشته باشیم، جایگزین برای آن پیدا می شود و به جایی می برد که نباید. قدم اول این است که باید برای اوقات فراغت برنامه داشته باشیم و بتوانیم آن اوقات را پر کنیم؛ اما این طوری نیست که فقط با یک برنامه قابل پر کردن باشد، یک عده عشق کوهنوردی دارند، یک عده عشق ورزش دارند، یک عده عشق موسیقی دارند؛ یعنی هر کسی را باید در رابطهی آن انگیزهای که دارد هدایت کرد و فرصتها را باز کرد که این اوقات فراغت هم هدایت شده و هم درست پر بشود. وقتی شما این اوقات را پر نکنی، از جاهای دیگر سر در می آورد، چه اعتیاد و خیلی چیزهای دیگر.
کارمند ناتوان از تامین هزینههای خانواده، مجبور به تخلف میشود
پزشکیان درباره ی پوشاندن لباس زنانه بر تن یک متخلف در یکی از شهرستانها گفت: آن مربوط به مشکل اداری ماست؛ مدیران مملکت موظف به اجرای قانون هستند، قانون به ضابط دادگاه اجازه نداده که بدون حکم دادگاه، خودش حکمی صادر کند و خودش اجرا کند. او وظیفه داشته که مجری را بگیرد و تحویل دادگاه بدهد و بس. یک سری از مسایل را قانون می تواند کنترل کند، یکی از مشکلات سیستم اداری ما همین سیستم آموزش ماست. البته همین مشکل سیستمها و کارمندانشان نشات گرفته از همان اتفاقاتی است که باز هم ریشه در مسایل اجتماعی دارد، یعنی چشم هم چشمیها و کمبودها و نیازهایی مانند بیکاری، فقر، کمبود حقوق، تورم، مشکلات خانوادگی و غیره. کارمند هم به خاطر مشکلاتی که دارد، مثلا نمیتواند برای خانوادهاش آن طوری که باید هزینههایش را تامین کند مجبور میشود که در اداره دست به یک عده کارهایی خلاف بزند.
نباید در سیستم آموزشی ما فقیر و غنی زیاد به چشم بیاید
وزیر دول اصلاحات درباره ی راه حل فساد اداری گفت: سیستم اداری اگر کارشناسی تعریف بشود و پولی که به کارمند پرداخت میشود پاسخگوی نیازهای روزمرهی زندگیاش باشد و از آن طرف آموزشهای مداومی داده شود و اگر سیستم آموزشی ما طوری باشد که فقیر و غنی در آن زیاد به چشم نیاید، یعنی آدمی که فقیر است هم بتواند از سیستم آموزشی درست و حسابی استفاده کند و بچهاش بتواند این فرصت را داشته باشد که در یک رقابت سالم پایش به جایی که میخواهد برسد، قطعا کارمندهای زیادی و حتی بازاریهای زیادی برای اینکه بچهیشان را به یک مدرسه ی بهتر بفرستند مرتکب خیلی کارها نخواهند شد. یعنی اگر در بحثهای عمومی، سیستم، «پاسخگویی عادلانه» را ایجاد کند خیلی از تخلفها پیش نمیآید. ولی وقتی یکی برای اینکه بچهاش برود درس بخواند مشکل دارد، خب معلوم است که نمی شود او را کنترل کرد. یک عده برای بچهشان 6 – 7 – 8 یا 10 میلیون تومان پول میدهند ولی یک عده آدم برای یک سال 10 میلیون تومان هم کلا گیرشان نمیآید، معلوم است که این بی عدالتی و فاصله ی زیاد هم عقده ایجاد خواهد کرد و هم فاصلهی اجتماعی و هم در خانه شاید برای خانواده مساله به وجود میآورد و هم در جامعه. یعنی تا بی عدالتی در جامعه وجود داشته باشد ما هیچ وقتی نخواهیم توانست مشکلات اجتماعی را حل کنیم. برای حل این مشکلات، قدم اول این است که این شکاف و فاصله تا جایی که ممکن است کمتر و کمتر شود. هر چقدر بتوانیم این شکاف را کم کنیم آن نابهنجاری ها کمتر می شود.
با زدن و گرفتن و بستن مشکل حل نمیشود
وی درباره ی حجاب و نحوهی برخورد گشتهای ارشاد نیز گفت: اگر بتوانیم کاری کنیم که آدمها شخصیت واقعی خودشان را داشته باشند، اصلا هیچ کسی به آن قیافهای درنمی آید که ما تصور می کنیم یا در جامعه اتفاق می افتد؛ فرض کنید در اروپا آدمها اصلا دنبال آن تصوراتی که ما از بی حجابی داریم هستند؟ یک عده از آدمها یک خصلت یا ژنهایی دارند که مثلا با یک زن و یا مرد تنها حل نمیشود و در خود اعتقاد ما اجازه داده اند که مثلا سیغه کنند و یا چند تا زن بگیرند. حالا کسانی به این معترض هستند ولی وقتی قاعدهها عمل نشود همین معترضها هم شاید خلاف قاعده بروند و با چهار نفر ارتباط برقرار کنند؛ واقعیت قابل کتمان نیست. اگر بر اساس آنچه خدا به ما گفته جلو بریم همهی نیازها را در آن میتوان جواب داد؛ برای خانم و آقا قاعدهی شرعی وجود دارد که کارش را انجام بدهد. ولی وقتی ما همان قواعد شرعی را نتوانیم اجرا کنیم خب از جاهای دیگر سردرمیآورد. با زدن و گرفتن و بستن مشکل حل نمیشود.
بستری فراهم کنیم که به ناموس مردم بی حرمتی نشود
پزشکیان تصریح کرد: باید بستری آماده کنیم که کسانی که به دنبال غرایض خود هستند با راه شرعی بتوانند مشکل خودشان را حل کنند و کسانی که در جامعه زندگی کنند امنیت داشته باشند و به ناموس مردم بی حرمتی نشود. در جامعه یک آقا یا خانمی پایبند اصول اجتماعی و اصول خودش است و هر کسی نباید اجازه داشته باشد که به او متلک بگوید یا مثلا به او متعرض بشود. نباید جامعه ای داشته باشیم که در آنجا دختر و همسر و مادر آدم وقتی بیرون بود امنیت راه رفتن نداشته باشد، هیچ جای دنیا این طوری نیست ولی متاسفانه در جامعه ی ما به خاطر همان جامع و کامل نگاه نکردن به مسایل اعتقادی، کارهایی از یک عده سر میزند که برازنده ی جامعهی ما نیست. روحانیت محترم و حوزه ها اگر آن چیزی که شرعی است را اجرا کنند اصلا نباید مشکل پیش بیاید. چون این اجازه ها وجود دارد و شرعا پاسخگوییهایش خیلی روشن است.
تاکنون اقتصاددانها برای نحوهی ادارهی کشور تفاهم نداشهاند
پزشکیان همچنین درباره ی مساله ی اول کشور و راه حل آن گفت: هنوز مشکل اول کشور تورم و بیکاری است و به شدت مردم را رنج می دهد. کسانی که می آیند باید برای اینها برنامه داشته باشند و بتوانند کاری بکنند. والا اگر نشود برای این بیکاری و تورمی که وجود دارد نقشهای کشید و کاری کرد، به این سادگی نمیشود بقیه ی راه را رفت. همهی اینها راه حل های روشنی دارد. ما دو تا معضل اساسی در کشور داریم؛ قدم اول این است که مکتب اقتصادی که باید بر مبنای آن وارد شویم و برای مشکلات موجود راه حل بدهیم روی آن تفاهمی کلی وجود ندارد. ببینید مثلا الان ما می گوییم «اقتصاد اسلامی»؛ ولی بالاخره همین اقتصاد اسلامی که از آن حرف میزنیم ابزارهایش، آدمهایش، تکنیکهایش و نتایج کارش کجاست؟ دوم: بیشتر این اقتصاددانها از مکتب خاصی حرف میزنند، یکی به روشی معتقد است و دیگری به روشی دیگر. تفاهم در بین اقتصاددانهای ما برای نحوهی ادارهی کشور تا حالا وجود نداشته است. بالاخره باید بدانیم بر اساس کدام فرمول اقتصادی مثلا میخواهیم مشکل بیکاری را حل کنیم، تورم را از بین ببریم. نمیشود یک بار از یک مکتبی و بار دیگر از مکتبی دیگر این کار را کرد. ما فعلا داریم این طوری عمل میکنیم. اگر بخواهیم مملکت را به یک اقتصاددان تنها بسپاریم ممکن است که خراب بشود. باید بگوییم که این مکتب و سیستمی که داریم از آن دفاع میکنیم کجاهای دنیا اعمال شده و چه نتایجی داشته و حالا که ما میخواهیم آن را اعمال کنیم چه نتایجی و چه اتفاقهایی خواهد افتاد؟ این یک مشکل است که باید در روند کشور ما یک همفکری و تفاهمی در روش کار در بین بزرگان کشور و سیاستمداران کشور به وجود بیاید.
وی تصریح کرد: این مشکل کلی است، دولت و مجلس و دانشگاه، همه را میگویم؛ تنها دولت نیست. در دانشگاهها هم نگاه کنید، هر استادی که درس میدهد نظرات آنجایی که در آن درس خوانده را تدریس می کند و نظر می دهد و بر همان مبنا قضاوت میکند. بزرگان اقتصادی مملکت، مجتهدین ما، همگی باید بیایند بنشینند و بگویند که مثلا ما برای پاسخگویی به نیازهای اقتصادی، رشد، بیکاری، صنعت و توسعه و چشمانداز، این روشها را میپذیریم. وقتی روش پذیرفته شد نتایج روشها، معایب و مزایای آنها قابل پیش بینی است و میشود به مردم گفت که اگر این راه را برویم با این مشکل مواجهیم و این مقدار هم دستاورد خواهد داشت. میداند که بالاخره در این راه کجا میخواهد برود؛ دیگران هم از این راه این نتایج را گرفتهاند.
همه باید روی خط مشی سیاسی و اقتصادی کشور با تفاهم برسند
باید در مجموعهی روحانیت ما، دانشگاه ما، صنایع ما و دولت و مجلس ما، یک تفاهم کلی در رابطه با خط مشی سیاسی و اقتصادی کشور به وجود بیاید و کسی هم که میگوید «این»، مجموعهی متخصصین روی آن تفاهم نظر پیدا کنند وگرنه مشکل ادامه پیدا خواهد کرد، یک بار یک روشی را اجرا می کنیم و بار دیگر روشی دیگر. به نظر من این معضل است. مشکل فعلی اقتصاد کشور ما این است که روش مشخصی وجود ندارد که از آن استفاده کنند برای حل مشکلات اقتصادی، صنعت، اشتغال، کشاورزی، و غیره. در نتیجه هر کسی میآید و روش خودش را میرود و بعضی هم روشی را نمیشناسند و هر چه به ذهنشان میآید را عمل میکنند. نمیشود بدون علم، بدون تجربه و آگاهی راه را رفت، ولی ما داریم بدون اینها راه میرویم و آنجایی که میخواهیم حرف علمی بزنیم ناقص میزنیم و یا با کسانی میخواهیم اجرا کنیم که مهارتش را ندارند، تجربهاش را ندارند.
قرار نیست رییس جمهوری بیاید که چشم انداز بنویسد
وی درباره ی برنامهی خود برای ادارهی کشور گفت: قانون برنامه و چشمانداز 20 ساله وجود دارد؛ قرار نیست هیچ رییس جمهوری بیاید و قانون و برنامه و چشم انداز بنویسد؛ رییس جمهوری که میآید اگر هنر و مهارت داشته باشد باید برای رسیدن به این چشم اندازی که مشخص شده و برنامهها، یک روالی را تعریف کند. اینهایی که میآیند برنامهی جدید بدهند یا سیاستهای جدیدی اعمال کنند، این یکی از آن شکافهایی است که در جامعه و سیستم ما وجود داشته است. بالاخره اگر رییس دولت نهم میآمد قانون برنامهی پنج سالهی چهارم را اجرا میکرد، خیلی جلو بودیم ولی خیلی راحت گفت که من این برنامه را قبول ندارم! خب برنامهی خودش چه بود؟ برنامه که نداشت. تازه اگر هم میخواست برنامه بنویسد به جامعیت و کاملی این برنامهها نمیشد، چون هم این برنامه را دولتیها و هم دانشگاهیها و هم صنعتیها نظر داده بودند، یک عقل کلی هم تحت عنوان مجمع تشخیص نظر داده بود و پشت سرش بود. پس اگر قرار است که بیاید و کاری بکند، قدم اول این است همین برنامه را جلو ببرد و لزومی ندارد حرف تازه بزند و به نظر من حق ندارد حرف تازهای بزند و این برنامه را اجرا نکند. استراتژی اقدام یا روشهای جلو بردن را میتوان جابجا کرد، اگر آدمهایی مناسبی برای اجرا پیدا کند، اگر هماهنگی برای اجرا به وجود بیاورد، اگر اختلافات را کنار بگذارند و وحدتی به وجود بیاید، موفق خواهند شد.
اجرای چشم انداز مشکل ماست، حرف زدن مشکل مملکت ما نیست
وزیر دولت اصلاحات افزود: کار برنامه، از بین بردن اختلاف و سلیقه است. من شاید خیلی اختلاف نظر داشته باشم اما وقتی برنامه نوشته شد باید همه چیز را کنار بگذارم و برنامه را عمل کنم. اگر پایبند به برنامه باشیم، باید فارغ از اختلافات، همین قانون را عمل کنیم نه اینکه قانون جدید بنویسیم. یعنی ما هی یک دور تسلسل را تکرار می کنیم. یک عده آدمها و عقلا بالاخره نشستهاند و یک برنامهای نوشتهاند، حالا دولت بعدی که بخواهد بیاید اگر عقل و تجربهی بهتری دارد، برای نوشتن برنامهی بعدی کمک کند و برنامه ی بهتری بنویسند اما برنامهی فعلی را باید اجرا کند. چشم انداز، ایدهآل بسیار خوبی است، اگر هنری دارند همین را اجرا کنند. مشکل ما این است که اول از همه باید هدف گذاری مناسبی بکنیم که به نظرم چشم انداز هدف خوبی تعریف کرده که سلایق مختلف هم در آن دیده شده. این عملیاتی کردن چشم انداز است که مشکل ماست، حرف زدن مشکل مملکت ما نیست.
نظر شما