به گزارش خبرگزاری مهر، تاريخ جامعه ايران در زمينه وضعيت اجتماعي و مشاركت مدني داراي ويژگيهايي است كه نيازمند بررسي جامع و بنيادي است. بدلیل پپيچيدگي و ظرافت هاي تاريخي جامعه ايران و نيز تحولات عديده اي كه از سر گذرانده ارزيابي ماهيت و روند مشاركت مردمي در فعاليت هاي اجتماعي امري مشكل به نظر مي رسد و در اغلب دوره ها تحليل و تبيين مشاركت اجتماعي را كاري بسيار پيچيده و توام با اظهار نظرهاي مختلفي نموده است.
از حيث تاريخي مشاركت در ايران داراي سابقه ديرينه اي است به گونه اي كه عنوان شده در ايران باستان و در ميان اقوام مختلف آريايي، مشاركت به صورت عشيره اي و محلي صورت مي گرفته است ودر بين اقوام آريايي انتخابات وجود داشت و سالمندترين شخص به عنوان رييس عشيره انتخاب مي شد. در هر روستا، بزرگ روستا توسط اهالي به عنوان دهخدا انتخاب مي گرديد. چند عشيره دور هم جمع مي شدند و يك واحد جغرافيايي به نام "ده ديو" را تشكيل مي دادند. شوراهايي كه بين اقوام آريايي وجود داشت آنها را به اهميت كار جمعي آشنا كرده بود. حتي در زمان اشكانيان هم اين كار ادامه داشت و شاه اشكاني را مجلس انتخاب مي كرد.
به لحاظ نظري به رغم پيچيدگي موضوع، دیدگاه هاي گوناگوني در خصوص چگونگي مشاركت در ايران وجود دارد كه از ميان آنها مي توان به دو ديدگاه اساسي اشاره كرد؛ در ديدگاه اول، ايرانيان اساسا فردگرا و غير مشاركتي معرفي شده اند. صاحب نظران اين ديدگاه معتقدند ايرانيان به واسطه ساخت اجتماعي، سياسي و اقتصادي داراي روحيه فردگرايي و قبيله گرايي بوده و اكثريت مردم اعتقادي به مشاركت در تصميم گيري ها و امور اجتماعي نداشته اند.
صاحبنظران اين ديدگاه در ارتباط با عدم تحقق توسعه در ايران به عواملي چون حاكميت دائمي حكومت هاي مستبد، انحصار و تسلط دولت بر مالكيت، عدم تضمين امنيت و ناپايداري اوضاع، وضعيت طبقات اجتماعي و وابستگي آنها به حكومت، عدم امكان تحرك اجتماعي، فقدان قانون و حقوق شهروندي، وجود مشروعيت مبتني بر قهر و غلبه، تمركز قدرت در دست دولت و فقدان گروههاي اجتماعي و اقتصادي مستقل از دولت تاكيد داشته اند.
همچنين از نظر اين ديدگاه، نظام اجتماعي ايران با خصيصه هاي فرهنگي ذهن گرايي و عدم تعادل بين ابعاد عيني و ذهني كنش، باعث ترويج نوعي فرهنگ مي گردد كه در آن اصالت احساسات به جاي عقل، اصالت منافع فردي و گروهي به جاي منافع جمعي، اصالت منافع آني به جاي منافع آتي ترويج مي گردد. در چنين نظامي كنش اجتماعي مردم عمدتا حالت ذهني و مبتني بر احساسات داشته و لذا صورت و وضعيت ظاهري پديده ها و تبليغات و هيجانات مي تواند تاثير شديد ولي با دامنه كوتاه بر كنشهاي اجتماعي و سياسي مردم داشته باشند.
اما در ديدگاه دوم، روحيه ايراني و شخصيت اساسي ايرانيان روحيه و شخصيت جمع گرا معرفي شده است. در اين ديدگاه ميل به مشاركت و انجام كارهاي گروهي يكي از الگوهاي فرهنگ غالب در فرهنگ جامعه ايران بيان شده است.
از اين منظر، تاريخ اجتماعي كشور ما تاريخ مشاركت و فعاليتهاي جمعي است و اصناف به عنوان يكي از موسسات و نهادهاي اجتماعي به صورت خودجوش، غير دولتي و داوطلبي فعاليت داشته اند از جنبه تاريخي تا قبل از بوجود آمدن مفهوم دولت جديد در ايران يعني تا اواخر قرن سيزدهم اصناف و واحد هاي اجتماعي بودند كه قاطبه مردم در آنها عضويت داشتند و فعاليت هاي مختلف اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي انجام مي دادند.
عنوان شده بنيان هاي مشاركت اجتماعي مانند تعاون و فرهنگ تعاوني، واحد بهره برداري جمعي و نيز سنت هاي مشاركتي در ايران سابقه اي كهن دارد. علاوه بر آن پذيرش دين اسلام توسط ايرانيان و تاكيد اين دين انسان ساز بر انسجام اجتماعي، سياسي، مشاركت و همياري، تشكل هايي مانند شوراها، مزارعه، مضاربه، تعاون، وقف، مشاع و... را پديدآورده و سبب ايجاد واحدهاي جمعي و مشاركتي در جامعه گرديده است.
نظر شما