به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه سه جلدی «ما قال و من قال» که توسط انتشارات همشهری منتشر شده، مجموعه گفتگوها و یاداشتهای مطبوعاتی و رسانه ای دکتر عماد افروغ از سالهای 78 به بعد است. وی که این اثر را به خبرنگاران تقدیم کرده است، معتقد است خبرنگاران، روشنفکران واقعی جامعه ما هستند. آنها کسانی هستند که اگر نبودند، آگاهی بخشی در جامعه تسری پیدا نمیکرد.
وی با توجه به زمان، مصاحبه ها را به سه دسته تقسیم کرده است: دفتر اول دوره 10 ساله (از 78 تا 87) را شامل میشود و از سال 87 تا پایان سال 91 هم به دو دوره تقسیم شده است.
افروغ در مورد علت اینکه این کتاب را در این مقطع زمانی تألیف کرد تا به جامعه عرضه کند، گفت: متوجه برخی تغییر مواضع شدم. معمولا اواخر عمر دولتها تغییر موضعها اتفاق میافتد اما این دوره با شدت بیشتری با تغییر موضع روبرو بودم. برخی رندیهای سیاسی نوعی توهین به شعور مردم است. سیاستمدارن و نخبگان باید هم مردم را عاقل پندارند و هم حافظه تاریخی مردم را تقویت کنند. برای همین در راستای آگاهی بخشی به مردم، مواضعم را قبل و حین و بعد از نمایندگی مجلس از فضای مجازی، احصاء و منتشر کردم.
در بخشی از مقدمه این اثر آمده است: به نظر می رسد که این مجموعه که به گونه ای میتوان از آن به مثابه نبض زمان در موقعیت تاریخی یاد کرد، بتواند از برخی مواضع، هشدارها و نقدهای همراه با راه حلها و البته بی توجهی ها، نقش بر دیوار و آب زدنها و عنادها و مخالفتها با مواضع انتقادی، حمایتها و لابی ها و تغییر مواضع ناگهانی و 180 درجه ای افرادی که در زمان مورد لزوم خون به دل اصحاب نقد کردند، پرده بر دارد. براستی اشکال کار کجاست؟ اگر بگویید نمی دانستیم، می گوییم عده ای گفتند و هشدار دادند، اگر بگویید می دانستیم اما مصلحت چیز دیگری بود، می گوییم کدام مصلحت و مصلحت چه کسی؟! اصولاً جایگاه مصلحت کجاست و جایگاه شما کجا؟ حداقل، مرد و مردانه آنچه عمل و زبان شما غیر مستقیم فریاد میزند، شفاهاً هم مطرح کنید و بگویید که اشتباه کردیم و یا حداقل بگویید کدام موضع صحیح تر بوده است؟ اگر به واقع مدعی حقیقت اید، شجاعانه و حقیقت گرایانه به اشتباه خود اعتراف کنید، تا حداقل مردم قضاوت صادق بودن دربارۀ شما داشته باشند.
اما بعید میدانم احساس اشتباهی به شما دست داده باشد یا بدهد. شما بهتر از بنده میدانید که همۀ اینها یک بازی بوده است، یک بازی دو طرفه و متقابل. زمانی در مصاحبه ای گفته بودم که آدمی می ماند که چه کسی از چه کسی استفاده ابزاری کرده است، خوب که می نگرم می بینم که هر دو از یکدیگر استفاده ابزاری کرده و بهره برده اند. براستی، هم اکنون نیز این استفاده ابزاری ادامه نمی یابد!؟
آیا بر این پندارید که مردم شعور کافی برای فهم این واقعیات و این شکافها و اشتباهات و تغییر مواضع ناگهانی ندارند؟ آیا به لحاظ شرعی و عقلی و اخلاقی توجیه کافی برای فریب مردم دارید؟ آبا بر این پندارید که مردم فاقد تشخیص کافی برای منافع و مصالح خود هستند و شما مجازید برای هدایت آنان هر اقدامی را مرتکب شوید و هر پندار و خیالی برای آنان روا دارید؟ نکند متوجه صورت مسأله نیستید و کماکان در جهل مرکب گرفتارید؟ در این صورت، اگر در جهل خود صادق باشید و قصد فریب نداشته باشید، حتی اگر مردم را جاهل بپندارید، میتوان شما را به شواهد و مدارک اطراف ارجاع داد. آیا ندیدید با منتقدان چه کردند و حامیان و موافقان و متملقان به چه مواهب و نعماتی و مقاماتی رسیدند؟
موافقان و مخالفان را میتوان در کل به چند دسته تقسیم کرد:
1. منفعت جویانی که آگاهانه و در لوای دین و دینداری در این سالها به منافع خود سامان بخشیدند و طبیعی است که انتظار اتخاذ موضع انتقادی در زمان مقتضی از آنها انتظاری بیهوده و ناروا بوده است. در مورد این افراد باید منتظر شد و دید که چگونه با تغییر فضای غالب سیاسی تغییر موضع میدهند و نان به نرخ روز میخورند.
2. طرفداران پر و پا قرصی که کماکان بر مواضع خود استوار می مانند و به اصطلاح تغییر موضع نمی دهند. اما براستی موضع حاکم دولت مستقر چیست؟ دینی، ایرانی، لیبرال، سوسیال، توده وار، پراگماتیسم و یا ...؟ بنابراین با فرض وجود این دسته از حامیان باز هم باید منتظر تغییر مواضع باشیم. این دسته نیز با دسته اول تفاوتی ندارد.
3. ساده لوحانی که محروم از ژرف نگری اند و فراتر از نوک بینی خود را نمی بینند و با تحول شرایط، متغیر و متحول میشوند. این دسته بر خلاف دستۀ اول به دنبال منافع شخصی و گروهی نیستند، اشکال آنها در عدم فهم کافی و عمق دید است. این دسته متناسب با جایگاهشان می توانند تأثیرگذار باشند. حسب ساده لوحی خود موج ایجاد میکنند و البته مواضع انتقادی آنها، هرچند بی موقع، نیز میتواند موج آفرین باشد.
4. کسانی که ساده نیستند و می دانند چه میکنند و از فرصتها برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک خود به احسن وجه استفاده میکنند. اینها را اهل منافع صرف نمی دانیم، جزء حامیان ذاتاً متلوّن هم قلمداد نمی کنیم. اینها را به طور عمده کسانی می دانیم که درک صحیحی از انقلاب اسلامی ندارند. درک تکلیف گرا و بی توجه به حقوق و عاملیت انسانی دارند و تفسیر مردم سالاری دینی از مشروعیت و فلسفه سیاسی نظام را بر نمی تابند. تفسیری بسته و بی توجه به تغییر و تحولات اجتماعی، تفسیری سلفی و اخباری از دین که خود را در مقام هادی و راهبر قرار داده و الباقی حکم صغاری دارند که فاقد صلاحیت و توان تشخیص خیر و شر و منافع و مصالح خود بوده و باید به طرق مختلف، دست آنها را گرفت و هدایت کرد. یک نوع تصویر و تفسیر چوپان و گوسفندی. خود در مقام چوپان و مابقی در حکم گوسفند.
به طور قطع، با توجه به پیشینه تاریخی این دسته و اتفاقات پنجاه سال گذشته نمیتوان از آن در قالب تعبیر سوم یاد کرد. این جریان در کنار درک سطحی اش از دین، رندانه وارد قضایای سیاسی شده و بهره برداری میکند و متوهمانه خود را حق مطلق و نماینده واقعی خدا روی زمین و دیگران را خارج از مسیر و مملو از القائات شیطانی و غربی می داند. این جریان همواره مترصد بوده تا با حربه رعب و اغوا افکار خود را جامه عمل بپوشاند و به گونه ای به دلیل برخی بی مهری ها و از طریق اختلاف افکنی ها و توهم آفرینی ها، جبران مافات کند و تفکر عوام فریبانه و منجی گرایانه خود را رواج دهد. بی توجهی به عقل و تفکر و جایگاه کرامت و عزت و اختیار و مسئولیت انسانی، غالی گرایی و درک غلط از فلسفه مهدویت و انتظارگرایی های نامعقول و بی توجهی به صبغه و پشتوانه عقلی ولایت فقیه از مشخصات این جریان است.
این مراسم، دوشنبه 20 خردادماه از ساعت 16 تا 18 در فرهنگسرای رسانه واقع در پاسداران، خیابان گل نبی برگزار می شود.
نظر شما