به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از مجموعه سه جلدی «ما قال و من قال» اثر عماد افروغ در قالب سی و سومین نشست زرین قلم، عصر دوشنبه 20 خرداد با حضور حجتالاسلام رسول جعفریان، حجتالاسلام حمید پارسانیا، حجتالاسلام محمدرضا زائری، حسن سبحانی، علی مطهری، محسن رفیقدوست، الیاس نادران، محمد سعیدیکیا، امیدوار رضایی، احمد توکلی، سعید ابوطالب و نویسنده اثر در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
حسن سبحانی به عنوان اولین سخنران این برنامه گفت: در مجلس هفتم، 206 مرتبه از آقای افروغ نام برده شده است که 13 مورد آن نطق پیش از دستور بوده است. 13 نطق پیش از دستور در یک دوره نمایندگی، رقم قابل توجهی است و این نشان میدهد که آقای افروغ علاوه بر مذاکرات و گفتگو، دغدغههایش را از طریق نطق پیش از دستور هم منتقل کرده است. عمده نطقهای او هم به موضوع نقد اختصاص داشته و دارد.
وی افزود: در غربت کار سیاسی درست و صحیح در مجلس، هر کس این مواضع آقای افروغ را ببیند، متوجه میشود که با یک فرد دغدغهمند روبروست. یک مقولهای که آقای افروغ در نطق خود آن را مفروض میگرفت، این بود که نظام مستقر همواره نیازمند بازتولید مشروعیت است و این صرفا جنبه عینی یا ذهنی ندارد. کارآمدی نظام همواره باید مورد بازنگری قرار بگیرد. در همه حرفهای آقای افروغ جان مایه این بحث وجود داشت که نقد باید در روح انقلاب جاری باشد.
سبحانی ادامه داد: این که نقد چیست همیشه درون گفتمانی بوده است. اما افروغ معتقد بود که این که نقد گفتمانی چیست، مسئلهای است که داخل انقلاب اسلامی شکل میگیرد و بهترین نقد را هم نقد درون گفتمانی دهه اول انقلاب میدانست و همینطور میگفت که بهترین ابزار کشف حقیقت، نقد است؛ حتی اگر نقد بر مسائل باطلی تکیه زده باشد در نهایت به خیر منجر میشود. آقای افروغ افراد ساکت و ناقد را طبقهبندی میکرد و تلاش داشت تمایز این دو گروه را به نحوی مشخص کند. از تلاش او و دیگران دوستانمان بود که جریان اصولگرایی به این ترتیب ایجاد شد که بر فعالیتهای دولتی سکوت نکنند.
حجتالاسلام پارسانیا هم در این برنامه گفت: آشنایی من با آقای افروغ به دهه 70 و فعالیتهای اجتماعیمان برمیگردد. مشکلی که ما در علوم اجتماعی در این 6 دههای که به صورت یک رشته علمی وارد جامعه ما شده، با آن مواجه هستیم، همان مشکلی است که در علوم انسانی با آن روبرو هستیم. درست است که این موضوع به طور علمی وارد شده است، اما باید توجه داشت که فقط با نام علم آمده است و در واقع به صورت غیرعلمی و تاریخی آن را وارد کردهایم.
وی گفت: البته ما یک پیشینه تاریخی در این زمینه داشتیم و این نکته را هم بگویم که علم یکی از مقدسترین مفهومها نزد جامعه ماست، اما هیچ وقت توجه نداشتیم که چیزی که علم میخوانیمش، علم واقعی است یا همان علم غیرعلمی و تاریخی است. به هر حال نظریات مختلف به صور مختلف وارد کشور و جامعه ما شدند. تطورات علوم اجتماعی در غرب متناسب با محیط جامعه غربی بوده است، اما متاسفانه در جامعه ما چنین چیزی نبوده است. به نظرم کار مناسبی که میتواند در این زمینه انجام شود، یک نوع تیپشناسی است که جامعهشناسی ما چگونه بین دو شخصیت تاریخی و علمیاش را جمع کرده است. به نظرم کار آقای افروغ از این نظر قابل طرح است و یک جریان را نمایندگی میکند.
پارسانیا در بخش دیگری از سخنانش گفت: بخشی از صاحبنظران ما در طول عمر این علم در کشورمان، مسائل علوم اجتماعی را به صورت موزاییکی جمع کردند، برخی مطالب را کامل منتقل نکردند و برخی هم نوشتهها و مطالبشان کم و کاست داشت. آنچه از عملکرد آقای افروغ برایم مهم است، این است که هویت خودش را با هویت انقلاب معرفی کرده است. آقای افروغ به آن رویکرد سطحی با مسائل خوب توجه کرده است. در آن زمان که در دهه 70 ما به دنبال طرح مسائل علوم اجتماعی و انسانی در قم بودیم، آقای افروغ از آندسته افرادی بود که همکاری خوبی داشت. نکته در اینجاست که در روبرویی با هر علمی، از افق همان علم به مسئله نگاه کنیم.
وی گفت: ادبیات فلسفه علوم اجتماعی به دلیل تطوراتی که در خود این علم شکل گرفته، این روزها ادبیات فعالی شده و مشخص است که این نوع ادبیات، بیش از همه توجه آقای افروغ را به خودش جلب کرده است. آقای افروغ امروز از معدود کسانی است که در حوزه فلسفه علوم مختلف انسانی، کاملا مستقر است. آنچه در رویکرد افروغ مهم است، روششناسی اوست. او در کتاب «مال قال و من قال» برای انتقال مفاهیم، به سراغ رئالیسم انتقادی رفته است.
نظر شما