به گزارش خبرنگار مهر، نشست بررسی اقتباس سینمایی از رمان «کشتن مرغ مقلد» نوشتههارپر لی به کارگردانی رابرت مورگان عصر روز سهشنبه 2 مهر با حضور محمد گذرآبادی و ناصر عرفانیان در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد. «کشتن مرغ مقلد» از زبان یک وکیل سفیدپوست روایت میشود: دختری که دفاع از جوان سیاهپوستی را به عهده میگیرد که به اتهام ناروایی در شهر کوچکی محاکمه میشود.
گذرآبادی در این جلسه اقتباس سینمایی از رمان «کشتن مرغ مقلد» را، یک اقتباس وفادارانه دانست اما گفت: کارگردان به اجبار مقدار زیادی از صحنههای اجتماعی درون رمان را حذف کرده اما به جای آنها صحنههای تازه و بکری خلق کرده است.
وی فهم فیلم را مستلزم مطالعه دقیق رمان آن دانست و با اشاره به موضوع محوری این دو اثر یعنی تبعیض نژادی در جامعه آمریکا گفت: این فیلمنامه چندان دارای صحنههای کنشی و صحنههای اکشن و همچنین روابط عشقی نبود و اساساً استودیوهایهالیوود تمایلی به ساخت چنین فیلمهایی ندارند این یک واقعیت است.
این منتقد سینمایی افزود: فیلم در درجه اول برای خود آمریکاییها اهمیت دارد چرا که موضوع محوری اوایل دهه 30 یعنی رکود اقتصادی و همچنین تبعیض نژادی را در این جامعه مورد بحث قرار داده است.
در ادامه ناصر عرفانیان منتقد حوزه ادبیات و سینما با اشاره به حذف شخصیت «عمه» از رمان «کشتن مرغ مقلد» در فیلم اقتباس شده از آن گفت: به عقیده من این فیلم با رمان تفاوتهای جدی دارد. فیلم اساساً از دقیقه 16 به بعد وارد جوهره موضوعی رمان که همان تبعیض نژادی است میشود.
وی ادامه داد: یکی از اشکالات اصلی رمان و حتی فیلم این است که یک کودک قصه هر دو را برای مخاطب روایت میکند؛ واقعاً یک بچه 6 ساله چطور میتواند در مسایل کلی و مهم و بغرنجی مانند فرهنگ و بی فرهنگی و تبعیض نژادی سخن بگوید؟. علاوه بر این، این بچه است که جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده یک تجاوز به عنف را برای مخاطب تعریف میکند، این از واقعیت فاصله زیادی دارد.
گذرآبادی در واکنش به این انتقاد گفت: درست است که «اسکات فیتز» (راوی فیلم) قصه را تعریف میکند اما او الان دیگر یک بچه نیست و بلکه بزرگ شده است و در واقع دارد خاطرات بچگی اش را تعریف میکند. البته باید پذیرفت که نقطه دید بزرگسال به کودکی، در رمان آنقدر خوب شکل گرفته است که مخاطب را به خود جذب میکند. تفاوت دیگر این فیلم با رمان هم داستان رمان سه تابستان طول میکشد اما فیلم دو تابستان.
در ادامه عرفانیان در پاسخ به این پرسش که فیلم مورگان تا چه اندازه در انتقال مفهوم نژاد پرستی موفق بوده است؟ تاکید کرد: به طور عموم شما هیچ سفید پوست آمریکایی نمی بینید که رمانی بنویسد یا فیلمی بسازد که در نهایت داستان آن به نفع یک سیاهه پوست یا سیاه پوستان تمام شود. فرد سیاه پوستی که ما تنها سایه ای از او را در فیلم میبینیم، یک آدم عقب افتاده است و از آن طرف وقتی یک سیاه پوست نجات مییابد این اتفاق توسط یک سفید پوست میافتد حتی یک سفید پوست عقب افتاده.
وی تاکید کرد: به عقیده من این فیلم در ظاهر و باطن در دفاع از حقوق سیاهان موفق نبوده است. فیلمساز سعی داشته یک ملودارم رشک برانگیز خلق کند که حتی در این کار هم موفق نبوده است. این فیلم بسیار ظاهری است و به عقیده من به هیچوجه شایستگی جوایز معتبر را نداشت هرچند در بازیهای بازیگران به عقیده من یک شاهکار خلق شده است و جوایزی که آنها گرفته اند شایسته شان بوده است. در هر حال به نظر من دادن جایزه اسکار به یک فیلم، دلیل بهتر بودن آن فیلم نیست.
در ادامه گذرآبادی در سخنانی گفت: ترس بچههایی که در این فیلم هستند از شخصیت سیاه پوست آن، بازتابی است از ترسی که عموم جامعه آمریکا در آن دوره از سیاهان داشتند و به عقیده من از این منظر میتوان گفت این که یک سیاه پوست در این فیلم ناجی بچهها میشود، کارکرد درستی دارد و لذا با توجه به این که ترس از فرهنگ دیگر و آدمهای ناشناخته تقریباً در همه ما هست، من معتقدم داستان این فیلم جهانی است.
وی افزود: تم اصلی داستان فیلم فقط این نیست که ما سیاهان را بپذیریم، تم اصلی دوری از تعصب و رعایت مدارا است و فیلم تبلیغ این موارد است و نه فقط پذیرش سیاهان و حقوق آنها.
سپس عرفانیان نقد دیگری به فیلم «کشتن مرغ مقلد» وارد کرد و گفت: نوع نماهایی که کارگردان در این فیلم نسبت به سفیدها و سیاهها دارد تامل برانگیز است؛ سیاه پوستها همواره در یک کل دیده میشوند و نه به صورت جزئی اما سفید پوستان که یکی از آنها توسط یک سیاه مورد تجاوز قرار گرفته، در مدیومهای شات و بسیار نزدیک دیده میشوند. طبیعی است حسی که از این نماها به مخاطب منتقل میشود در برداشت او از سفیدپوستان و سیاه پوستان تاثیر مستقیم دارد.
در ادامه گذرآبادی در سخنانی با بیان اینکه فیلم «کشتن مرغ مقلد» نقش بسیار مهمی در اوج درگیریهای سیاهان برای دستیابی به حقوقشان در دهه 60 و موفقیت در این زمینه داشته است گفت: هنوز هم که هنوز است سیاهان شخصیت سفیدپوست این فیلم را یکی از قهرمانان خود میدانند.
وی همچنین عقیده خود را درباره موضوعات فعلی جامعه ایران برای دادن سوژه به فیلمسازان هم بیان کرد و گفت: شما در هم تنیدگی موضوعات و مسایل اجتماعی و مواردی را که در سینمای آمریکا مطرح میشود، کاملاً میبینید و این دو بسیار در هم تنیده و با هم عجین هستند. به عقیده من بحث امروز ما بحث مدارا است در حالی که هیچ بازتابی از این موضوع در سینمای ما دیده نمی شود.
نظر شما