خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: عملکرد سینمای ایران در طرح مباحث دینی از جمله موضوعاتی است که همواره مورد نقد و بررسی بوده و در این رهگذر نبود تعریف دقیق و کارشناسی از سینمای دینی از مهمترین دلایلی است که این حوزه را با مشکلاتی مواجه کرده است.
بحث سینمای دینی در مقطعی از دهه 80 به سینمای معناگرا تعبیر شد که آثار قابل دفاعی چون "قدمگاه" و یا "خیلی دور، خیلی نزدیک" از این نوع سینما ارائه شد اما با نگاهی دقیق به روند سینمای معناگرا میتوان متوجه شد که این مسیر در ادامه با قدرت کافی طی نشد.
بازنگری فاکتورهای سینمای دینی و رسیدن به تعریف دقیق از این نوع سینما به یک ضرورت تبدیل شده است از همینرو بر آن شدیم در نشستی به بررسی سینمای دینی و چالشهای پیشروی آن بپردازیم.
در این نشست که با حضور حجت الاسلام علی کمساری رییس شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم اشراق و رییس مرکز فرهنگی و هنری دفتر تبلیغات اسلامی قم، فرید فرخندهکیش مدیر امور فرهنگی و تولید سازمان توسعه سینمایی سوره، جواد نوروزبیگی تهیهکننده و مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس برگزار شد مباحث مختلفی از تعریف سینمای دینی تا بایدها و شایدهای آن به بحث گذاشته شد.
همچنین در این نشست به تعاریف سینمای دینی در دنیای غرب و مقاومت واتیکان با طرح مسائل دینی در قالب سینما و در نهایت انحصاری بودن این نوع سینما در دستان برخی از فیلمسازان و ... اشاره شد.
با ما در بخش نخست این نشست همراه میشوید:
* تعریف سینمای دینی از جمله مباحثی است که هنوز به تکامل معنایی نه در بین اهالی سینما و نه در بین علمای دینی نرسیده و شاید یکی از دلایل برگزاری سومین دوره جشنواره فیلم اشراق رسیدن به تعریف جامع از این نوع سینما بود. به عنوان نخستین سئوال در کلیت سینمای دینی کدام بخش از این مقوله بیش از دیگر وجوه آن نیاز به تعریف دارد؟
کمساری: به اعتقاد من برای رسیدن به تعریف درست از سینمای دینی باید از چند منظر این پدیده را مورد بررسی قرار داد. رسیدن به تعریف درست از این نوع سینما به این معناست که بخش عمدهای از راه را رفته ایم. اگر تعریف درستی از این سینما ارائه شود این سئوال مطرح خواهد شد که اساسا سینمای دینی میتواند در جهت تبلیغ و ترویج دین اسلام مورد استفاده قرار گیرد یا خیر؟
اگر به این سئوال پاسخ مثبت دهیم سئوال دیگری پیش می آید که چگونه با ابزار سینما به سمت تولید محصولات دینی حرکت کنیم و در نهایت باید بررسی کنیم آیا در شرایط فعلی و با توجه به قدمهای آهسته ای که در این زمینه برداشته شده است به نتیجه مطلوب رسیدهایم؟
* به عنوان یک روحانی که در دفتر تبلیغات اسلامی قم مسئولیت دارید و جشنواره فیلمهایی در ارتباط با طلاب و مباحث دینی را هم مدیریت کردهاید، تعریف خودتان از سینمای دینی چیست؟
کمساری: من فکر می کنم سینمای دینی سینمایی است مخاطب را به اعتلای نفسانی برساند و به سوی حقایق الهی رهنمون سازد. در واقع مخاطب با درک مفاهیمی که در این نوع سینما از سوی فیلمساز مطرح میشود به کمال سوق داده می شود و این تعریفی است که مورد اتفاق نظر بسیاری از صاحبنظران دینی و کارشناسان سینمایی نیز هست.
* البته بحث سینمای دینی برای اولین بار در سینمای غرب مطرح شد.
کمساری: دقیقا می خواستم به همین نکته اشاره کنم که بحث سینمای دینی برای اولین بار در غرب مطرح شد و طبیعتا زمانی که به سینمای دینی اشاره می کنیم چهار ساحت از تعریف سینمای دینی مطرح می شود که یکی از ساحتها بُعد فلسفی است که در این بخش مباحثی چون "مرگ اندیشی"، "تنهایی و سرگشتگی" و ... مطرح میشود. این بعد در بسیاری از فیلمها در دنیا مطرح شده و در سینمای ایران هم میتوان به فیلمی چون "خیلی دور، خیلی نزدیک" اشاره کرد که از زاویهای فلسفی به این مساله پرداخت.
بُعد دیگر اخلاق است. این بعد از سینمای دینی تاکید بر خصایص درونی و درونمایههای اخلاقی دارد. اگر از این منظر به سینما نگاه کنیم بسیاری از مسائل مطرح در مکاتب مختلف و ادیان آسمانی چون صداقت، امانت داری، پاکدامنی، نوع دوستی، خود دوستی ، صلح دوستی و ... از جمله ابعاد اخلاقی سینمای دینی است. دایره این بعد در سینما بسیار گسترده است و به نوعی زبان مشترک بین انسان های موحد محسوب می شود.
بُعد سوم هم در حوزه مسائل ایدئولوژیک مطرح میشود. این بعد از سینمای دینی تلاش عقلانی برای تمایز میان بایدها و نبایدها و حرکت به سوی جامعه آرمانی و حرکت به سوی عدالتخواهی است.
بُعد آخری که در حوزه سینمای دینی قابل طرح است بحث وجود شناختی و حرکت به سمت شناخت بیش از پیش درون مایه های انسانی و حقایق وجود انسان است. در واقع این بخش مصداق سخن گوهر بار حضرت امیرالمومنین(ع) است که می فرمایند: "فکر می کنید انسان یک جِرم کوچک است؟ نه چنین نیست چراکه در انسان عالم اکبر و بزرگترین عالم نهفته است" این صحبت گرانمایه همان مبحث خودشناسی است که در سینمای دینی بسیار جا برای کار دارد.
* در حال حاضر آنچه بیشتر در ایران در طبقه سینمای دینی قرار داده میشود آثاری است که به تاریخ اسلام میپردازد. شما این دسته از فیلمها را در کدام تقسیمبندی میگذارید؟
کمساری: زمانی که حرف از سینمای دینی است قاعدتا روی یکی از این چهار زاویه بحث می شود. اما اشاره درستی داشتید بله می توان فیلم های درباره تاریخ ادیان را به این جمعبندی اضافه کرد. در کشور ما هم این نوع نگاه به مذهب در سینما و تلویزیون رواج دارد.
* آقای نوروزبیگی به عنوان تهیهکننده سینما که اتفاقا دغدغه ساخت آثاری با موضوع دین و دفاع مقدس را دارید، آیا خروجی سینمای ایران درباره این مسایل را قابل دفاع میدانید؟
نوروزبیگی: خروجی سینمای دینی به عنوان عامل محرک و جریانساز در جامعه هیچگاه قابل دفاع نبوده و من امیدوارم بحث سینمای دینی روزی در این سرزمین به جایی برسد که به معنای واقعی آثار قابل قبول و قابل دفاع داشته باشیم.
* البته برخی فیلمهای دینی هم هستند که قابل دفاع بودهاند.
نوروزبیگی: بله من هم در نگاه کلی عرض کردم. اتفاقا سینمای معناگرا در برخی موارد خوب عمل کرده و فیلم هایی بودهاند که هم مباحث دینی را مطرح کردند و هم گیشههای خوبی داشتند و در عین حال مخاطب هم این فیلمها را دوست داشته و تحسین کرده است. البته برای رسیدن به این جایگاه هم همواره دچار مشکلاتی بوده و هستیم و این بخش از سینما هرگز آنگونه که شایسته است حمایت نشده و بیشتر به سمتی رفتهایم که سینمای تاریخنگارانه از نوع مذهبی که عموما حول شخصیتهای مذهبی است، باب شد.
در این بین اتفاقا سهم شیعه و آنچه به تاریخ تشیع برمیگردد به طور خاص در فیلمها و سریالهایی که با سمت و سوی تاریخنگارانه ساخته شده بسیار اندک بوده است. در واقع ضرب المثل چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است را رعایت نکردهایم.
* سهم مخاطب در این میان چطور در نظر گرفته شد؟
نوروزبیگی: تقریبا هیچ سهمی ندارد. متولیان در این عرصه نه تنها حمایت شایسته نکردهاند بلکه تا اندازه ای هم رفتارهای غیرمتعارف داشتهاند به این معنا که بیشتر مسیر را برای فیلمسازان نشانهگذاری کردهاند.
چطور؟
نوروزبیگی: معمولا هدفگذاریها برای شبکههای تلویزیونی در منطقه بوده است و اصولا جایی برای مخاطب داخلی در نظر گرفته نشده است و اگر هم سینمای دینی در یک دهه اخیر خروجی قابل قبولی در برخی از موارد داشته است به دلیل وجود فیلمساز، فیلمنامه نویس، تهیه کننده و عوامل متعهد و دلسوزی در این عرصه بوده است و این تعهد توانسته سینمای دینی را هرچند نصف و نیمه نگه دارد.
* با این حساب متولیان فرهنگی و سینمایی سهم خود را در قبال مفاهیم دینی و مذهبی ادا نکردهاند.
نوروزبیگی: متولیان علاوه بر اینکه حمایت نمیکنند به نوعی نشانهگذار هم شده و فعالیت در این عرصه را سختتر کرده اند. آنها به گونهای حرکت کردهاند که من به عنوان تهیهکننده به این سمت نمیروم چون با انواع برچسبها مواجه می شوم و متاسفانه دخالت در ساخت فیلم دینی زیاد دیده می شود و آنچه حاج آقا کمساری درباره سینما و سریال تاریخی و مذهبی میگوید بهترین شکل فعالیت در این عرصه است و از اول راهش مشخص است و فیلمساز میداند چه میخواهد.
اما در حوزه ساخت فیلمهای دینی با مباحث فلسفی چنین نیست و اگر تهیه کننده ای بخواهد به این مبحث ورود پیدا کند معمولا اجازه ورود داده نمیشود چراکه کسانی که قرار است در این بخش تصمیمگیرنده باشند در حوزه ابعاد فلسفی دین صاحب تخصص نیستند ولی برای دیگران تصمیم میگیرند.
کیفیت ساخت آثار دینی به میزان تخصص و تعهد متولیان برمیگردد که این نگاه تنها معطوف به سینمای دینی نیست بلکه سینمای دفاع مقدس را نیز در برمیگیرد.
چون این بحث را به حوزه اجرا بردم مثالی می زنم. اخیرا فیلمی با موضوع معنوی کار می کردم یک روز یک آقایی از صاحبان سرمایه پیش من آمد و دو تابلو به من داد که یکی از این تابلوها نقاشیخط نام حضرت علی(ع) بود و دیگری قاب عکسی از حرم امام رضا(ع) و بعد به من گفت که نیتی دارم و مقدار پولی می دهم فقط از این دو تابلو دو پلان بگیر.
*حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی جایی در صحبت های خود بر ضرورت پرداختن به سینمای دینی اشاره و در ادامه هم تاکید کرد ضرورت پرداخت به این موضوع زمانی بیشتر احساس می شود که بحث اسلامهراسی در دنیا اوج گرفته است. با این نقطه نظر رئیس سازمان سینمایی میتوان به آینده این سینما امیدوار بود؟
نوروزبیگی: آیا رئیس سازمان سینمایی به همین اندازه مصر است که شرایط و بستر لازم برای عملی شدن این دغدغه را فراهم کند؟
*بهتر است پاسخ به این پرسش را فرید فرخندهکیش به عنوان یکی از مدیران سینمایی بدهد. تا چه اندازه این ضرورتها که مدیریتها در سطوح مختلف به آن اشاره میکنند، عملی شده است؟
فرخندهکیش: به اعتقاد من مهمترین وجه سینمای دینی اول خود خالق اثر است و بعد حمایتهایی است که در پی می آید. من معتقدم هنرمند دينی پس از خلق اثر هنری همانند زائری پس از زيارت است كه اگر دلش از زيارت روشن شد و حال ديگري پيدا كرد مسلما به مقصود رسيده اگر نه كه تنها يک عمل فيزيكی انجام داده است.
*مخاطب چطور؟
فرخندهکیش: برای مخاطب هم چنين است اگر پس از ديدن اثر هنری و دینی تحول مثبتی در خود احساس كرد بدون شک آن اثر هنری دينی بوده است. بنابراین تهذيب نفس نزد يک هنرمند، قدم اوليه است تا توان توليد اثر هنری دينی در او محقق گردد.
یک دروغگو نمی تواند در مذمت دروغ اثری خلق كند که تاثیرگذرا باشد. اگر هدف از توليد اثر هنری تبليغ و ترويج آموزه های دينی باشد و اگر اين هدف محقق شود محصول توليد شده مسلما دينی است. به همین دلیل می گویم کسی که می خواهد وارد این عرصه شود در ابتدا باید یک انسان اخلاق گرا و متعهد باشد تا بتواند اثری درست و درخور دین بسازد. بنابراین بخش بزرگی از فاکتور تولید یک اثر هنری خود شخص است.
*نوع تولیدات چطور؟ این مقوله در ساخت فیلم های دینی تا چه اندازه در جذب مخاطب موثر است؟
فرخندهکیش: قطعا طرح موضوعات به شکل غیرمستقیم موثرتر است چراکه تبليغ مستقيم دين كه معمولا شكل شعاری دارد باعث دلزدگی و خستگی مخاطب از موعظه گری و شعارگويی میشود. خوشبختانه فیلم هایی که در 2 سال گذشته در حوزه هنری ساخته شده به شکل غیرمستقیم به مقوله دین پرداخته است. از همین رو معتقدم سينمای دينی سينمايی مردمی است و ظرفيت های جهانی شدن را نیز دارد. البته این نکته را نیز باید متذکر شوم که غرب در جهت تبليغ دين و ايدئولوژی توانسته از رسانه ها به نحو مطلوب استفاده کند حتی گاهی در جهت تخريب و مقاصد ويرانگرانه اش.
*البته حوزه هنری پیش از ساخت فیلمهایی که به آن اشاره کردید برگزاری جشنواره فیلم "رویش" را نیز عهدهدار بوده است. تعریف این جشنواره از سینمای دینی چه بوده است؟
فرخندهکیش: من شخصا دنبال مجموع فعالیتها هستم و محصولی که اهداف را به نتیجه برساند چون معتقدم این محصول است که انواع تعریف را با خودش می آورد به همین دلیل شاید هم هیچ وقت به تعریف واحد و علمی در این زمینه نرسیم. متاسفانه فکر می کنم غربی ها در تولید آثار دینی از ما جلوتر هستند. به این معنا که در تولید آثار دینی وجوهی را مورد توجه قرار می دهند که ما از آن غافل هستیم در واقع در تبلیغ و تغییر نگرش های دینی خیلی موفق تر عمل کرده اند.
*فکر می کنید چرا موفق نبودهایم؟
فرخندهکیش: بخشی از این عدم موفقیت و یا کندی پیشرفت در پرداختن به این مباحث به تعاریف ایدئولوژیک برمیگردد. بخش عمده ای از این سینما درون خود سینما تعریف شده است. در این میان می توان مثال فیلمنامه را زد به معنا که یک فیلمنامه مشخص و درست در این زمینه نداشته ایم. در واقع در پرداخت سینمای دینی از دو طرف بام افتاده ایم یعنی یا همه رفتارها منعکسکننده مفاهیم دینی بوده است و یا اینکه تمام فکر فیلمساز به پرداخت تکنولوژی و تکنیک معطوف بوده و فرم مهمتر از مفاهیم شده است. ما هیچگاه نتوانستیم در تلفیق این وجوه موفق عمل کنیم.
به عنوان مثال جشنواره فیلم اشراق به این هدف تاکید دارد که متخصصان دین را وارد عرصه تولید کند تا فیلمسازانی به سینما تزریق کند که هم با مقوله دین احساس نزدیکی میکنند و هم تکنیک سینما را به خوبی میشناسند و میتوانند در راستای این علاقه و علم به تکنیک سینما، آثار خوبی بسازند از همین رو معتقدم که باید افرادی از این دست را جذب کرد.
ادامه دارد.....
نظر شما