وي درادامه درباره ساختارنمايش ريچاردوم گفت : اين اثرساختارتاريخي دارد وازلحاظ سبك وشيوه يك اثركلاسيك است . واژگان آن شاعرانه وشاعرانگي نه ازمنظرسوري بلكه درجان كلام وميزان هركلام ديده مي شود.ارتباط شخصيتها با هم براساس واقعيتهايي است كه درطبيعت انسان هميشه اتفاق مي افتد . اين حقايق را شكسپيركشف كرده است ؛ حقايقي كه ازجنبه هاي انساني ، اخلاقي وسياسي آنرا دريك پروسه زندگي بشري تعريف مي كند.
فنائيان با تاكيد براينكه ريچارد دوم مثل بيشترآثارشكسپيرمحدود به مكان وزمان وآدمهاي خاص نمي شود گفت : همه چيزبرمي گردد به روح بشروشناختي كه شكسپيرازانسان بدست آورده وبا هوشياري ونگاه دقيق وتحليل درست ازمجموعه حياط بشري تعريفي انساني ازلحاظ تحول انسان ارائه داده است . اين موضوع خيلي زيباست وهركسي را جذب مي كند ومي توانم بگويم كمتركسي است كه اين مضمون را لمس كند وشيفته اش نشود وازهمين روست كه شكسپيرماندگاراست وازمرزهاي جغرافيايي فراتررفته وبراي تمام مردم عادي دنيا هم قابل درك است .
وي افزود : ساختاركلاسيك آثارشكسپيرآنچنان ظرفيت بالايي داردكه ازلحاظ سبك انواع سبكهاي نمايش درآن موجود است . ازآنجايي كه متن بدون مرزاست سبكهاي نهفته درنمايشنامه هم مرزها را نمي شناسند وبايد اين رانيزبگويم براي كاركردن برنمايشهاي شكسپيربايد تمام سبكها را شناخت.
كارگردان ريچارد دوم درادامه گفت : بطورخلاصه نمايشهاي شكسپيربا اينكه مبتني بر حوادث تاريخي است ولي به راحتي مي تواند درزمان ومكان خودش به روزشود . منظوراين است كه درهردوره وزمان مظامين اين اثر مي تواند مصداق داشته باشد وآدمهاي اين اثرمي توانند با آدمهاي روزيگانه شوند ومخاطبان مكانهاي مختلف با آدمهاي نمايش همزاد پنداري كنند . نمايش هيچ وقت دريك مقطع متوقف نمي شود.همه اينها باعث شد نمايشنامه را بخوانم ، شيفته اش شوم وبه عنوان يك كارگرداني آنرا به صحنه ببرم .
كارگردان ريچارد دوم درباره تجربه جديدي كه ازاين نمايش بدست آورده است گفت : اين طبيعي است كه هرنمايش جديد يك تجربه جديد به همراه دارد .باز هم سخت است بگويم چه تجربه جديدي كسب كرده ام. اما مهمترين تجربه كه بدست آوردم وتوانستم به آن عمل كنم تلفيق قراردادهاي نمايشهاي شرق با قراردادهاي تئاترغرب است كه دربطن ومحتواي اثرپيدا كردم وسعي كردم اين تلفيق را دراجرا تجربه كنم وعملا مشاهده كردم كه چنين تلفيقي كاملا مطابق با روح اثراست .
فنائيان درجواب سوال يكي ازخبرنگاران مبني براينكه اين نمايش يك نگاه امروزي به مسائل كشوردارد گفت : اين اثرمفهومي فرازماني وفرامكاني دارد وهمه مي توانند خودشان را درآن پيدا كنند . اين خصوصيت اثراست كه اززمان ومكان خلق شدن خود خارج شده وحتي اززمان ومكانهاي ديگروبه جامعه بشري نگاه كرده ودرهرجاي دنيا كه به اجرا درآيد خود به خود درذهن مخاطب اتفاق مي افتدكه اين موضوع درجامعه من هم صادق است .اگراين اتفاق افتاده باشد به لحاظ اجتماعي ،انساني ، اخلاقي ،سياسي وعرفاني اثرموفق است .
وي درباره طراحي صحنه ودكوراين نمايش گفت: مي خواستم يك صحنه واحد داشته باشيم كه بتواند تنوع هاي صحنه ايي كه اين نمايشنامه دارد مثل زندان ، قصر، دريا وهمه صحنه ها را القاع كند. البته دليل اين كارهم همان فلسفه شرق وعرفان شرق است كه مي گويد وحدت درعين كثرت وكثرت درعين وحدت . اين كاررا ما دردكورعملي كرديم وبه يك صحنه واحد كه حول محورخودش مي چرخد وبا يك تغييرزاويه ونورمي تواند فضاهايي متنوع را درذهن تماشاگربسازد دست يافتيم واين صحنه ها را باورپذيركرديم مثلا صحنه قصر با يك چرخش تبديل به زندان مي شود درحالي كه چند لحظه قبل بيابان بود .البته اين را هم بگويم كه اين كارخيلي سخت بود وبه نظرم هيچ كس ديگرجزخسروخورشيدي ازعهده آن برنمي آمد.
فنائيان درباره تبليغات ضعيف كه براي اين نمايش صورت گرفته گفت : راستش تخصصي درزمينه تبليغات ندارم وآدم تبليغاتي نيستم وعوامل مبلغ را هم نمي شناسم البته كارمن هم اين نيست اما اين را مي خواهم بگويم نمايشي كه خوب است واين قوت را دارد كه به آن توجه ويژه بشود چرا حمايتهاي مالي وتبليغاتي آن منفرد است . پشتيباني درحد دادن يك سالن است كه بخاطراين لطف بايد منت هاي زيادي را هم پذيرفت وبيش ازاين حمايتي نيست. عنايت هايي كه درتئاترجهان به يك نمايش مي شود درايران تعريف خودش را ندارد . ما درتالاروحدت كه تحت نظربنياد رودكي است اجرا مي رويم درصورتي كه نمايش براي مركزهنرهاي نمايشي است . ما به عنوان يك گروه هنري دريك تضاد مديريتي قرارگرفته ايم و زير اين تضاد پايمال مي شويم . متاسفانه بعضي ها مي گويند اگردرتئاترشهراجرا مي رفتيد بهتربود، نمي دانم شايد ولي مي گوييم چرا اصولا بايد يك همچنين بينشي وجود داشته باشد .
وي درادامه گفت: بنظرمن ريشه هاي عميق تري وجود دارد كه آن هم اين است كه مسئولين پيرو سليقه عوام هستند وموقعي ازيك نمايش استقبال مي كنند كه قبلا عوام اين كاررا كرده باشد وبايد بگوييم دراين صورت ما دنباله روهستيم نه پيشرو، معيارتجاري است نه فرهنگي تصميم گيرندگان بايد خودشان شناخت فرهنگي وچهارچوب فرهنگي لازم را داشته باشند وبه آن عمل كنند واين چهارچوب عقلايي درموقعيت فرهنگي كشوربه يك نتيجه نهايي برسد . متاسفانه يك همچنين هماهنگي وهمدلي وجود ندارد وخيلي هم نبايد اميدواربود كه نمايشي كه مدعي يك مشخصه هاي فرهنگي وهنري است بتواند مورد حمايت قراربگيرد .
اين كارگردان درباره بازيگران وعوامل اجرايي نمايش ريچارد دوم گفت : تك تك بازيگران وعوامل اين نمايش ازبهترينهاي هستند وازبين جامعه علمي وهنري براي اين نمايش انتخاب شده اند وگاها وقتي به تماشاي كارآنها مي نشينم ازتمام وجودم برايشان كف مي زنم وبايد يك نگاه درست ودقيق به اين بازيگراني كه 9 ماه وقت مي گذارند وازخيلي چيزها مي گذرند وحاضرند مسائل مادي را دربرابرهنركناربگذارند حمايت كامل وكافي شود .
فنائيان درادامه درباره اينكه ذايقه مخاطبان تغييركرده است گفت: متاسفانه اين اتفاق افتاده ونه تنها ذائقه بلكه خود تماشاگرتئاترهم تغييركرده وتماشاگرواقعي به مفهوم تئاتري هم كمترديده مي شود واين بخاطرتعريفهاي نادرستي است كه ازتئاتروجود دارد واين مشكل را پيش آورده ، متاسفانه بعضي ها فقط مي خواهند تماشاگررا بخندانند وبا قلقلك او را به نشات برسانند ووقتي همين مردم هنرپيشه اين را درخيابان مي بيند به اومي خندد انگاركه اوموجودي مضحك است وبازيگرخودش ازخجالت آب مي شود .
وي درادامه گفت : گاهي ازتئاتراين تصورپيش مي آيد كه تئاتري ها آدم هايي هستند كه تفاوت اخلاقي با جامعه دارند ومايل هستند كه صحنه هاي هروتيك كاركنند وتئاتربايد اينگونه باشد خيانت مي كنند ومفهوم تئاتررا تغييرمي دهند . من اين سوال را مي پرسم مگرشكسپير،ميلر، ايبسن ، فردوسي اهل اين مسائل سخيف وسطحي بوده اند ؟ بايد اينگونه تعريف كنم كه تئاترتحت يك سري اشتباهات هولناك باعث شده كه به تئاترحقيقي بي مهري شود. مخالفين تئاترحق دارند كه تئاترغيرحقيقي را مورد بي مهري قراردهند موافقين تئاتر حق ندارند تئاتر را اينگونه تعريف كنند ، پس مخالفين بهتراست تئاتررا بشناسند ، تئاتري كه اعتبارفرهنگي دارد واين اعتباراززمان يونان باستان حفظ شده وافراد فهيم وروشنفكررا پرورش داده وبسياري ازپيش رفتها ازكنارهمين تئاترصورت گرفته چون اصيل ترين وانساني ترين شكل گفتگورا دربردارد .
خسروخورشيدي طراح صحنه ، لباس ونورنمايش ريچارد دوم درباره اين نمايش گفت :خوشحالم كه يك اثربسيارسنگين وعميق ازشكسپيررا طراحي كردم، براي اين نمايش دقيقا 250طرح زدم كه درآن ازامكانات فيزيكي بازيگرها ، لباسها ومجموعه دكوربه يك سري پزوفرم دست يافتم .
وي درپايان گفت : وقتي مي خواهم طرحي را براي نمايش آماده كنم خودم را يك بازيگرمي بينم كه دست ديگربازيگران رامي گيرد ودرصحنه حركت مي كند ومثل بازيگران بزرگي كه هرنقشي را كه به او مي دهند به زيبايي اجرا مي كند عمل مي كند .يك طراح بايد درهراثربا خلاقيت خودش يك نوشتاروپلان فضايي بوجود بياورد كه بازيگردرآن فضا احساس راحتي كند .
نظر شما