دکتر عباس محمدی اصل، استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد اینکه چرا با وجود تلاش و هشدارهای مستمر، برخی مسائل و ناهنجاری های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد و تخلفات و تصادفات رانندگی همچنان در جامعه ما روند افزایشی دارند. چرا در مدیریت و کنترل این مسائل موفق نبوده ایم، گفت: عوامل مختلفی در عدم موفقیت نسبی در کنترل این آسیبهای اجتماعی دخیل هستند. به عنوان مثال می توانیم بگوییم یک نگاه جامعه شناسانه نسبت به این مسائل وجود ندارد. در واقع اینها مسائل اجتماعی هستند ولی ما به اینها نگاه فردی داریم. یا سعی می کنیم از طریق روانشناختی، یا از طریق نصایح و توصیه های اخلاقی آنها را حل و فصل کنیم.
وی افزود: در حالی که این مسائل با عملکردهای متغیرهای اجتماعی مختلف ارتباط پیدا می کنند. یک استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه. بنابراین در این سالها دو نگاه عمده بر تحلیل این مسائل حاکم بوده است. یکی دیدگاه های اخلاقی بوده که سعی کرده از طریق نصیحت و پند و اندرز و توصیه و تأکید بر امور تربیتی ازبروز این مسائل جلوگیری کند که این گزینه بُرد محدودی دارد.
این استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: از طرف دیگر اگر ما مسائل را صرفا به دوش افراد بیاندازیم و بگوئیم شما مسئول عملکرد کارهای خود به طور کامل هستید در این صورت از نقش شرایط اجتماعی باز می مانیم. بدین ترتیب تا زمانی که این دو نگاه حاکم بر برنامه ریزهای اجتماعی ما است و استراتژی های اجتماعی ما از طریق رویکردهای اخلاقی و روانشناسانه حل و فصل می شود شاهد افزایش این مسائل همچنان خواهیم بود. بنابراین اولین قدم در جهت جلوگیری و یا کنترل بروز آسیبهای اجتماعی این است که آنها را به عنوان پدیده های اجتماعی نگاه کنیم و این نگاه هم بر عهده جامعه شناسی و نه روانشناسی و رشته های دیگر است. بنابراین تا وقتی که این دیدگاه اصلاح نشود ما به راه حل مناسبی برای جلوگیری از بروز این مسائل اجتماعی نخواهیم رسید.
این نویسنده و محقق در مورد اینکه چقدر جامعه و چقدر شخصیت افراد در بروز این گونه ناهنجاریها نقش دارند هم عنوان کرد: شخصیت را نمی توان جدا از جامعه تعریف کرد. به عبارت دیگر هر عضو جامعه شخصیت خودش را در تعامل با دیگر اعضای جامعه بدست می آورد. به همین جهت هر شخصیت ایرانی از شخصیت انسان اروپایی یا آفریقایی متفاوت است. بنابراین شخصیت را در قالب نظام اجتماعی نگاه می کنیم. بعد از بین کل متغیرهایی که می توانند بر عملکرد شخص مؤثر واقع شوند مثلا فرض کنید درصد معینی را می توانیم به آن عملکرد اختصاص دهیم یعنی نمی توانیم یکسره کل عملکرد فرد را بر عهده خودش بگذاریم مسئولیتها را همه متوجه خودش کنیم. بنابراین ضمن اینکه بخشی از مسئولیت اعمال انسانها به عهده خود آنهاست بخش اعظم آن متوجه شرایط اجتماعی است.
این استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: یعنی شما در شرایط به خصوص، ویژگیهای شخصیتی خاصی پیدا می کنید و رفتار به خصوصی از شما سر می زند. این شرایط در رفتار شما تأثیر می گذارد. بنابراین شخصیت و جامعه دو پدیده مجزا تلقی نمی شوند اینها با همدیگر تعامل دارند و بسیاری از اعمال ما تحت تأثیر شرایط اجتماعی هستند. برای مثال جوانهایی که تک تک آدمهای خیلی سر به راه و معقولی به نظر می رسند وقتی در یک جمع واقع می شوند مثلاً در جمع هواداران یک تیم فوتبال می بینید که رفتارهایشان نامعقول و مخرب می شود و شروع می کنند به آسیب رساندن به اموال عمومی و شعار نوشتن بر در و دیوار.
وی افزود: این مسائل نشان می دهد که همین آدمهایی که جدا جدا آدمهای معقولی هستند در کنار هم رفتارشان تغییر می کند و این رفتار را بخشی از رفتار جامعه تلقی می کنیم. بنابراین اگر چه رفتارها ظاهراً از کل اشخاص سر می زند اما می توانیم ویژگی و علتهای آنرا دنبال کنیم و از خودشان فراتر برویم و به فضایی برسیم که آنرا احاطه کرده است.
محمدی اصل در مورد اینکه وظیفه و مسئولیت نهادهای آموزشی و تربیتی در آماده کردن افراد برای پذیرش مسئولیت اجتماعی مانند رعایت قانون، احترام به دیگران، احساس مسئولیت نسبت به جان و مال و وقت مردم تا چه حد است جرا کمتر در این مسائل موفق بوده اند هم اظهار داشت: این به خاطر معلولی عملکرد متغیرهای اجتماعی است. یعنی اگر ما به اخلاقیات خیلی بها دهیم ولی به زیر ساخت های اقتصادی خیلی توجه نکنیم یا شعارها و برنامه های سیاسی ای را مطرح کنیم ولی آموزش و پرورش نتواند خودش را با اینها همراه کند در نتیجه طرحها و حرفها به جایی نمی رسند. عملکرد آموزش و پرورش تابعی از وضعیت اقتصادی و برنامه های سیاسی جامعه است و به فرهنگ جامعه بر می گردد.
وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: اگر اینها همراه آموزش و پرورش یا نهادهای تربیتی دیگر نتوانند حرکت کنند یا بد عمل کنند ناگزیر رفتارهایی که به وجود می آید متناسب با آن انتظاراتی که از نهادهای آموزشی و تربیتی داریم نخواهد بود. به این ترتیب ملاحظه می کنید که اگر مدرسه و جامعه ما قرار است که آموزش رایگان تا پیش از دانشگاه ارائه کند ولی وقتی که امکانات اقتصادی وجود ندارد و حمایت اقتصادی از مدارس نمی شود آنها ناگزیر هستند از افراد طلب مالی و پول کنند و بدین ترتیب کودکی که در این مدارس واقع می شود چیزی که یاد می گیرد یک دوگانگی در قوانین و شعارها و آن عملکرد واقعی است.
وی در پایان سخنانش گفت: بدین ترتیب می بینیم که هر چقدر که معلم به او اصول اخلاقی را گوشزد کند او متوجه همین دوگانگیهاست یعنی آن اخلاقیات نمی تواند در او نفوذ کند، زیرا شعارها را با رفتارهای واقعی نمی تواند تطبیق دهد بدین ترتیب شما می بینید که هر کدام از این نهادها تک تک کاری می کنند که نقض غرض تلقی می شود و بعد آسیبهای جدی به بار خواهد آورد.
نظر شما