خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: فیلم «اینجا شهر دیگری است» به کارگردانی احمد گرشاسبی با موضوعی تاریخی - مذهبی از اوایل ماه مبارک رمضان روی پرده سینماهای کشور رفت. این فیلم دو روز از زندگی امام علی (ع) از زمان ضربت خوردن امام تا شهادت این بزرگوار را به تصویر می کشد و گرشاسبی تلاش کرده فرازهای ناشناخته ای از ابعاد زندگی و شخصیت امیرالمومنین (ع) را به تصویر بکشد.
این فیلم که پس از سال ها رنگ اکران را به خود دیده است گرچه از معدود آثار سینمای ایران است که نسبت به تاریخ تشیع و یکی از مهم ترین وقایع آن واکنش به خرج داده ولی به دلیل اینکه به صورت یک پروژه ملی در ساخت دیده نشده است، دچار ضعف هایی در تولید است که احمد رضا گرشاسبی بخش عمده ای از این ضعف را در کم بودن امکانات تولید دانست.
گرشاسبی با حضور در خبرگزاری مهر درباره روند تولید و اکران «اینجا شهر دیگری است» توضیحات بیشتری ارائه داده و اشاره کرد اگر بودجه و امکانات نهادهای دولتی در حوزه سینما به درستی به پروژه ها اختصاص می یافت قطعا این فیلم سینمایی به شکل بهتری ساخته می شد.
با ما در این گفتگو همراه می شوید:
*«اینجا شهر دیگری است» روایت 2 روز از زندگی حضرت علی (ع) است. پیش از این داود میرباقری هم به این موضوع پرداخته بود. چطور شد شما سراغ ساخت فیلمی با این موضوع رفتید؟
- از آنجا که ابعاد شخصیت امیرالمؤمنین بسیار متنوع و گسترده است و هر یک از آنها زیباترین و بهترین الگو و سرمشق برای زندگی بشری است، مسلما هرچه در این زمینه بیشتر کار شود باز هم کم کار شده است. از طرفی، مضامینی که در این فیلم دستمایه قرار گرفتهاند تاکنون در هیچ فیلم و اثر نمایشی دیگری مطرح نشدهاند و به جرأت میتوانم بگویم برای نخستین بار است که از چنین منظری به حیات پر بار مولا نگریسته شده است.
در کدام فیلم، نحوه برخورد سخت و خشمگینانه مولای متقیان (ع) با کسانی که او را تا حد خدایی مدح و ثنا میکنند و یا تعامل ایشان با افکار و عقاید دیگران و حتی مخالفان خودش و یا احساس تعهد ایشان نسبت به فقر و بیسرپناهی مستمندان و گرسنگی بچههای یتیم و نحوه برخوردش با سپاه بیرحمی که در لوای اسلام، مردم ایران را مورد تاخت و تاز و تجاوز و خشونت قرار داد، مطرح شده است؟
*چطور فیلمنامه به فیلم سینمایی تبدیل شد؟
- حمید امجد سالها قبل، این فیلمنامه را که برگرفته از نمایشنامه «مهر و آیینهها» نوشته خودش بود به بنیاد سینمایی فارابی واگذار کرد و حدود پنج سال تهیهکنندگان مختلفی برای به تولید رساندن این پروژه دعوت شدند که هرکدام به بهانه و دلیلی از ساخت آن امتناع ورزیدند.
* تولید فیلم و سریالهایی از این دست، معمولا از دغدغههای تهیهکنندگان است. برچه اساس میگویید که آنها از تولید این فیلمنامه امتناع ورزیدند؟
- علت اصلیاش را خدا میداند ولی احتمالا برخی به دلیل عدم تعلق خاطرشان به فیلمنامه و برخی نیز از این جهت که چنین پروژهای برایشان نان و آبی نخواهد داشت به آن روی خوش نشان ندادند.
* چرا شخص شما سراغ فیلمنامه امجد رفتید؟
- امام علی (ع) بهترین نمونه و الگوی بیبدیل یک حاکم مسلمان است که حتی به گواه بسیاری از مورخین غیرمسلمان، عملکردش طی پنج سال حکومتش گرانبهاترین اوراق تاریخ بشری را رقم زده است و عدالتخواهی و مردمدوستیاش حیرت همگان را برانگیخته است. امام با گفتار و رفتار خود، هم به حاکمان و هم به زیردستان در طول تاریخ، متعالیترین رهنمودها برای دستیابی به یک جامعه سالم به دور از هرگونه آلودگی و پلیدی و فقر و فریب و تبهکاری را به بهترین وجه و به شکلی عملی نشان میدهد. لذا در عصر حاضر واقعا چه چیزی مهمتر از چنگ زدن به چنین ریسمان محکمی میتوان سراغ داشت؟
* همانگونه که گفتید این فیلمنامه ابتدا در قالب یک نمایشنامه نوشته شده بود و بنابراین از اساس ساختاری تئاتری داشته است. چطور فکر کردید که می توان از آن یک نسخه سینمایی استخراج کرد؟
- به دلیل ضرورت و اهمیت بسیار زیاد پرداختن به چنین موضوعی، من از همان ابتدای کار یقین داشتم که چنانچه وجه عاطفی و تأثیرگذاری فیلم رعایت شود، مطمئنا مخاطب به تئاتری یا غیر تئاتریاش توجه نمیکند و بیشتر جذب محتوا خواهد شد تا فرم. اتفاقا با حضور مکرر در نمایشهای مختلف فیلم در کنار تماشاچی دریافتهام که به لطف خدا همین اتفاق هم افتاده است. یعنی جنبههای دراماتیک کار طوری روی مخاطب تأثیر میگذارد که ندرتا روی جنبههای دیگر فیلم حساسیت به خرج میدهد. چند شب پیش در یکی از نمایشهای فیلم شاهد واکنشهای بسیار جالب و مثبت تماشاچیان با فیلم بودم که برایم تا حدودی غیرمنتظره بود.
* شنیدهها حاکی است که بنیاد سینمایی فارابی نسبت به ساخت این پروژه روی خوش نشان نداده است. در این زمینه توضیح میدهید؟
- پاسخ شما به بینش و دیدگاه آنان نسبت به موضوعاتی از این دست مربوط میشود. ببینید، همزمان با عقد قرارداد این پروژه سینمایی که به دو روز پایانی زندگی امام علی (ع) میپردازد، قرارداد فیلم دیگری که به دو روز از زندگی دکتر چمران اختصاص دارد، منعقد میگردد. به آن پروژه 8 میلیارد تومان بودجه و دو سال هم فرصت برای ساخت اختصاص می دهند اما برای این پروژه کمتر از یک میلیارد هزینه میشود و مدام فشار میآورند که باید طی کمتر از 50 روز فیلمبرداری را خاتمه دهیم و با تحکم فراوان اعلام میکنند که بیش از 40 سیاهی لشگر و 20 اسب هم نمیتوانند در اختیار بگذارند و دست آخر زمانی هم که سر صحنه میرویم، تعداد 20 اسب به 11 اسب کاهش پیدا میکند. شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل. ای کاش روزی همه مسببان این فاجعه را برای پاسخگویی به چرایی این همه کملطفی فرا میخواندند اما چه کنیم که فیلم امام علی (ع) مانند خودش مظلوم و مغفول مانده است.
* با وجود چنین مسائلی که در تولید پیش آمد چرا و با چه انگیزهای اصرار به ادامه کار داشتید؟
- من همانطور که از ابتدا میدانستم که این بیمهریها و تنگنظریها به هر حال به فیلم لطمه خواهد زد، این را هم میدانستم که اگر به خاطر این ناملایمات و بیلطفیها از ساخت آن دست بکشم، این فیلمنامه بسیار دوستداشتنی زمین میماند و قطعا کس دیگری به سراغش نخواهد رفت لذا در خلوت با خود اندیشیدم و بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر این فیلم با تمام کاستی هایی که به آن تحمیل خواهد شد بتواند جرقههای هرچند اندک از رفتارشناسی و تفکرات امام علی(ع) را به مخاطب عصر حاضر منتقل نماید برای من کافی است.
در قرآن آمده است: یا ایهاالذین آمنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذابٍ الیم (10/صف)
ای مؤمنین! میخواهید شما را به تجارتی رهنمون شوم که مانع از عذاب دردناک الهی میشود؟
امیرالمؤمنین در توضیح این آیه فرموده است که «آن تجارت پرسود، من هستم» و من هم به رغم تمامی ناملایمات و کمبودها و دغدغهها با امیرالمؤمنین معامله کردم.
* جدا از بودجه، ساختار فیلم هم ضعف هایی دارد.
- من قبول ندارم ساختار فیلم ضعیف است و برای اثبات مدعای خود بهتر است به تعریف ساختار فیلم بپردازیم و بعد در این مورد بحث کنیم. البته کار، قدری صبغه تئاتری دارد، میپذیرم و همچنین آثار مخرب کمفروشی از لحاظ خسیسانه هزینه کردن در فیلم مشهود است اما اینها مسائلی است که به ساختار فیلم مربوط نمیشود بلکه فضاسازی و صحنهپردازی را تحت تأثیر قرار داده که بیشک، پاسخگویش تهیهکننده محترم فیلم و کسانی هستند که متأسفانه برای چنین پروژهای کمفروشی کردند نه بنده که از جان مایه گذاشتم و در تمام مدت کار با عشق و علاقه و با حداقل دستمزد کار خودم را انجام دادم.
* البته با بازنویسی فیلمنامه میتوانستید جنبههای سینمایی فیلم را تقویت کنید.
- واقعیت این است که هیچ کس شایستهتر از خود نویسنده فیلمنامه یعنی حمید امجد برای بازنویسی نبود اما وقتی که حقش را پایمال میکنند و او با دلخوری از انجام این کار صرف نظر میکند چه میتوانستیم بکنیم؟
* چرا؟
- همانطور که قبلا هم به کرات فریاد زدهام، دستاندرکاران یک پروژه سینمایی عظیم که بسیاری از مسئولین قبلی و کنونی حامیان جدی آنها میباشند به انحاء مختلف مانع از ساخته شدن پروژه فاخر حضرت ابوطالب (ع) که قرار بود من انجام دهم شدند و هر بار که آن پروژه در آستانه راهاندازی قرار میگرفت با اعمال نفوذ، راه را بر آن سد میکردند. آنها حتی بعدها پس از جدی شدن پروسه تولید فیلم «اینجا شهر دیگری است» نیز ما را از الطاف کریمانه خود بینصیب نگذاشتند و درست موقعی که قرار بود حمید امجد کار بازنویسی فیلمنامه را انجام دهد، به بهانه بازنویسی دیالوگهای فیلمنامهشان او را به شمال بردند و ممنوعالملاقات و ممنوعالمکالمهاش کردند و مدتی پروژه ما را به تعویق انداختند.
از طرفی، سالها قبل، زمانی که حمید امجد فیلمنامه «اینجا شهر دیگری است» را به فاربی ارائه داد سه میلیون تومان به او دادند با این وعده که همزمان با راه افتادن پروژه مابقی دستمزدش را پرداخت کنند ولی متأسفانه این اتفاق نیافتاد و او را راضی نکردند و او هم از انجام کار امتناع ورزید.
* همانطور که در ابتدای سخنانتان اشاره کردید، یکی از ویژگیهای مثبت فیلم، نشان دادن ابعاد متفاوت و بیان نشدهای از زندگی حضرت علی (ع) بود. به عنوان نمونه در فیلم، شاهد هستیم فردی از سرزمین پارس یعنی ایران میآید و دنبال حضرت میگردد. نمایش چنین تصویری از فرازهای زندگی امیر مؤمنان در سینمای ایران تازگی داشت.
- کاملا و این شخصیت که نامش دادبه است، به طرزی نمادین، عشق و ریشههای تعلق خاطر و گرایش قلبی جامعه ایرانی را نسبت به امام علی (ع) نشان میدهد. او در دوران کودکی شاهد عدالتخواهی و مردمدوستی امام علی (ع) و انزجار او از غارت و خشونت بوده است. علاوه بر نکتهای که بیان کردید باید متذکر شوم که بسیاری دیگر از فرازهای فیلم جدید است و تاکنون در هیچ فیلمی بازگو نشده و یا خیلی با احتیاط از کنار آن عبور شده است. مثلا فیلم به صراحت میگوید امام به عنوان حاکم، خودش را پاسخگوی اصلی کمبودها و فقر و بیسامانی مردم میداند. همچنین امام از مدح و مجیزگویی خود توسط دیگران ابراز تنفر میکند. افزون بر آن، کوتاهی مردم در انجام وظایف خود نسبت به دردها و مشکلات جامعه و بیخیالیشان در قبال حاکم دلسوزی که خود را وقف نجات آنها کرده و ...
* یکی از نکاتی که البته به درباره آن توضیح هم داده شده است، شایعه نسبت دادن این فیلم به حوادث پس از انتخابات سال 1388 است. نگاه شما به آنچه در این ارتباط بیان شد چه بود؟
- در فیلم «اینجا شهر دیگری است» تلاش شده است تا در حد بضاعت خود، دشمنان و مخالفین سه جانبه امیرمؤمنان به مخاطب معرفی شوند: قاسطین، مارقین و ناکثین که هرکدام نمودار یک جریان و جبهه قدرتمند سیاسی و دینی مشخص در طول تاریخاند.
این جریانات فرهنگی و سیاسی سهگانه همان چیزی است که امام در خطبه غرّای شقشقیه درصدد معرفی و شناساندن آنها به مردم برآمده است: قاسطین، دشمنان رودررو و قسمخورده که تا دیروز به رهبری ابوسفیان در برابر پیامبر (ص) قد علم کردند و اینک به سرکردگی معاویه که به اقتضای زمان، برای فریب مردم، تغییر موضع دادهاند و در لباس دفاع از اسلام در مقابل علی ایستادهاند. ناکثین، کسانی که به خاطر بیاعتنایی امام به مطامع رانتخوارانه و توقعات مادی و دنیاطلبانهشان کینه او را به دل گرفتهاند و پیمانشکنی کردهاند و جنگ هولناکی را بر علیهش به راه انداختهاند و مارقین، همان عوام سطحی که از روح دین بیخبرند و خیلی راحت به بهانه دین، فریب دینبافان هفت خط را میخورند و مقابل جبهه حق میایستند.
اینها چه ربطی دارد با جریانات سیاسی بعد از انتخابات 88 من نمیدانم! باید از همانهایی پرسید که احتمالا هیبت کریه خود را در آینه دیدهاند و از رونمایی چهره حقیقی خود به وحشت و هراس افتادهاند و به همین خاطر است که تهمت میزنند و شایعه میپراکنند که این فیلم در ارتباط با جریانهای خاص سیاسی است.
* در صحبتهایی که در این مدت با رسانهها داشتهاید به این مطلب اشاره کردهاید که فیلم مخاطب داشته است. اما واقعیت این است که این فیلم در گیشه به خوبی ندرخشید و مخاطب نداشت.
- فیلم «اینجا شهر دیگری است» را اگر با دقت دیده باشید متوجه خواهید شد که مختص زمان و موقعیت خاصی نیست و فیلمی است که برای همه وقت و همه جا حرف برای گفتن دارد. فیلمی را که روی ضعف بینش مردم یک جامعه اسلامی نسبت به دینشان انگشت میگذارد، بیانصافی است که به مثابه یک فیلم مناسبتی صرف برای ماه رمضان بدانیم.
در مورد عدم استقبال در گیشه یادآوری چند نکته ضروری است: اول این که متأسفانه به دلایلی که فعلا مجال باز کردنش نیست بخش عمدهای از اقشار گوناگون و فرهنگی جامعه با سینما قهر کردهاند و اصلا به سینما نمیروند. به بیان دیگر، فقط قشر محدودی پا به سینما میگذارند که آن هم سلیقه و ذائقه مخصوص خود را دارد. از طرفی، شما مسلما هر فیلمی را که به مدت یک هفته در ماه رمضان و مصادف با بازیهای جام جهانی فوتبال و والیبال آن هم فقط در یک سینما و صرفا در یک سانس و بدون هیچگونه تبلیغ و معرفی و تیزر و پوستر و بیلبورد اکران نمایید با دست خود فیلم را سوزاندهاید و نابودش کردهاید و این هدفی بود که کسانی به خوبی توانستند به آن دست یابند. البته من به شخصه بازخوردهای خوبی از فیلم دیدهام. هنگام نمایش فیلم شاهد بودهام که مخاطب به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و واکنش احساسی نشان میدهد. تاکنون افراد مختلفی حتی از شهرهای دور و نزدیک تماس گرفتهاند و به خاطر فیلم قدردانی و تشکر کردهاند.
*انتخاب بازیگر یکی دیگر از نقدهایی است که بر این فیلم وارد است. به طور مثال چرا داریوش ارجمند را انتخاب کردید؟
- قرار نیست برای بازیگران تعیین تکلیف کنیم که چه فیلمی را بازی کنند و چه فیلمی را بازی نکنند. من هنوز نقدی از منتقدین در مورد بازیگران ندیدهام اما به هر حال با توجه به محدودیتها و حتی عدم امکان یک روز تمرین با بازیگران به دلیل کمبود بودجه، واکنش نسبتا مثبت تماشاچی حاکی از آن است که فیلم به خوبی توانسته با او ارتباط برقرار کند.
در خاتمه جا دارد این پرسش را مطرح کنم که چرا با پروژهای که در خصوص مولای متقیان است هم در تولید و هم در پخش اینگونه رفتار میشود و کسی صدایش در نمیآید؟ چرا هرچه در این زمینه فریاد برمیآورم گوش شنوایی نیست؟ یعنی کیفیت یک فیلم سینمایی در مورد اسوه عدالت و جوانمردی برای این همه مسلمانی که خود را در زمره شیعیان او میدانند مهم نیست؟ آیا اگر این فیلم در خصوص زندگی یکی از شخصیتهای معاصر مذهبی و یا سیاسی بود باز هم نگاهی چنین سخیفانه به آن میداشتند؟ اینها سؤالاتی است که مدتهاست منتظر شنیدن پاسخی از سوی مسئولین ذیربط بخصوص آنها که در نهادهای فرهنگی از جمله وزارت ارشاد جا خوش کردهاند هستم.
نظر شما