۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۳۷

باشگاه پرفروش‌ها-3/

نظری: تعداد خیانت‌کارها در منظومه فرهنگی ما در حال زیادتر شدن است

نظری:  تعداد خیانت‌کارها در منظومه فرهنگی ما در حال زیادتر شدن است

فاضل نظری گفت: وقتی درباره خواص و عوام حرف می‌زنیم، معلوم نیست درباره که حرف می‌زنیم چون معیارها با گذشته فرق کرده است. امروز عوام ِ خواص و خواص ِ عوام داریم. آدم‌هایی را می‌بینیم که از بی‌سوادها بی‌سوادتر هستند ولی مدرک علمی و دانشگاهی دارند و از طرف دیگر کسانی را می‌بینیم که در مکانیزم دانشگاهی ما تحصیل نکرده‌اند ولی علم و خرد دارند.

به گزارش خبرنگار مهر، یکی از نشست‌های 17 دقیقه حرف حساب با عنوان «باشگاه پرفروش‌ها» شامل تجربه‌های شاعران و داستان‌نویسان پرمخاطب کشور، یکشنبه شب 25 آبان با حضور جمعی از نویسندگان و شاعران پرمخاطب کشور و همچنین سید عباس صالحی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد.

فاضل نظری در این برنامه گفت: نگرانم! به عنوان یک انسان. به عنوان یک ایرانی؛ وقتی می‌خواهم از یک تقاطع یا چهارراه عبور کنم؛ وقتی زندگی‌ام با سرپیچی از قوانینی همراه است که در هر صورت یکی را ناراحت می‌کند، نگران هستم. فکر می‌کنم تک تک رفتارهای ما، نوار قلب جامعه هستند. در شعری خواندم که آن‌کس که اعتماد می‌کند، خیانت می‌بیند و آن‌کس که اعتماد نمی‌کند روزی خیانت خواهد کرد. به نظرم تعداد خیانت‌کارها در منظومه فرهنگی ما در حال زیادتر شدن است.

وی افزود: به نظرم بسیاری از منتقدین این روزگار ما، کارمندان خدوم ادبیات هستند و به شدت از واقعیت فاصله گرفته‌اند. آن‌چه را می‌گویند، جایی شنیده‌اند و به نوعی آن را برای مردم بومی‌سازی کرده‌اند. برای همین بین نظر مردم و منتقدین فاصله‌هایی وجود دارد که نمی‌شود آن‌ها را پر کرد. نکته دیگر این که امروز وقتی درباره خواص و عوام حرف می‌زنیم، معلوم نیست درباره که حرف می‌زنیم چون معیارها با گذشته فرق کرده است. امروز عوام ِ خواص و خواص ِ عوام داریم. آدم‌هایی را می‌بینیم که از بی‌سوادها بی‌سوادتر هستند ولی مدرک علمی و دانشگاهی دارند و از طرف دیگر کسانی را می‌بینیم که در مکانیزم دانشگاهی ما تحصیل نکرده‌اند ولی علم و خرد دارند. در کشور ما این 2 دسته زیاد هستند و من نگرانم. افراد دسته اول زیاد می‌شوند، یعنی کسانی که عوام‌اند ولی خود خواص‌پنداری بیماری آن‌هاست. این‌ها را می‌توان به راحتی تحت تاثیر قرار داد و از آن‌ها عکس‌العمل فوری گرفت.

شخص یا گروه مرجعی نداریم که بگوید چه کتابی مفید است

این شاعر در ادامه گفت: من در حوزه فنی و مهندسی تحصیل کرده‌ام و می‌دانم که هرکاری یک شکل بهینه و مورد تائید دارد؛ البته در علوم دقیقه نه علوم انسانی. فرایند تولید هر محصول، فرایندی قابل تکرار است. یعنی قابلیت تقلید آگاهانه دارد. در کشور ما اما این اتفاق نمی‌افتد. تولید و عرضه کتاب، یک فرایند است و لازم نیست آن را کشف کنیم. کافی است ببینیم بقیه چه کار می‌کنند. این هم مانند ایرانیزه کردن تولید خودرو است طبیعتا می‌توان مشتری‌های وفادار درست کرد تا جامعه هوشمند شود، آگاه شود و بتواند به تشخیص دیگران اعتماد کند. اما جامعه ما به خواست عوام اعتقاد دارد یا تشخیص خواص؟ در جشنواره‌های فیلم وقتی می‌گویند این فیلم، منتخب داوران است و آن فیلم منتخب مردم، مخاطبان بیشتر به کدام سمت تمایل دارند؟‌ در جامعه ما یک گروه مرجع که مؤید باشند و تائید آن‌ها برای جامعه ملاک و محک باشد، وجود ندارد. ما آن شخص یا گروه مرجع را نداریم که بگوید این کتاب یا آن کتاب مفید است، و مردم هم به او اعتماد کنند.

سراینده مجموعه‌غزل «ضد» گفت: صحبت دیگرم، درباره تغییر ماهیت رسانه‌هاست. پیش‌تر نظریه گلوله مطرح بود که می‌گفت اثر رسانه‌ها مانند شلیک گلوله است و در ذهن مخاطب فرو می‌رود. 10 سال پیش اگر رسانه‌ها می‌گفتند فلان شخص آزاد شد یا فلان دارو مضر است، همه قبول می‌کردند اما امروز این‌چنین نیست. ماهیت رسانه‌ها تغییر کرده و اگر یک شبکه تلویزیون یک دولت، خبری پخش کند، می‌گویند بزن کانال بعدی ببنیم او چه می‌گوید! بنابراین نظریه گلوله روزهای آخر عمر خود را در کشورمان طی می‌کند. گلی که مسی در جام جهانی به تیم ملی فوتبال کشورمان زد، توسط میلیاردها تماشاگر دیده شد. این رسانه‌ها هستند که نقش آن فوتبالیست را انتقال می‌دهند. شرایط طوری شده که حقوق یک فوتبالیست که تحصیلات دانشگاهی ندارد و می‌توانم هزاران ان‌قلت درباره‌اش بیاورم و تنها هنرش این است که می‌دود و بدنش را پرورده، از مدیران کلان اجرایی بیشتر است. یا یک قاضی می‌تواند با یک امضا، چه پول‌هایی را جابه‌جا کند و ....

نظری ادامه داد: این نگرانی‌ها هست. امروز با آن ایده‌آل‌هایی که یک روز مطرح کردیم، سال‌ها فاصله داریم و هر روز از آن‌ها دورتر می‌شویم. این وضعیت خیلی از رانندگی‌ها و کتاب‌خواندن‌های ایده‌آلمان فاصله دارد. شاید هم دیگر من به این نتیجه رسیدم که نمی‌شود کاری‌اش کرد. در مورد آمار پرفروش‌بودن کتاب‌ها و این بحث‌ها، به نظرم این آمارها قابل اعتماد نیستند چون مکانیزم صحیحی برای بررسی وجود ندارد. این برای من باعث شرمساری است که کتاب‌های شعر یکی چون من را به عنوان پرفروش معرفی می‌کنند. من نشانه‌های خواص بودن را کمتر بین خودمان می‌بینیم و شاهد تغییر دماهای عجیب بین کسانی هستم که مهر خواص خورده‌اند. امروز شاعرانی را داریم سریع به هرچیزی واکنش نشان می‌دهند. بد نیست که هنرمند دقیق نگاه کند اما تولید اثر هنری وقت و زمان می‌برد. این رویکرد مانند همان عبارت تولید و جنس چینی است که امروز در جامعه رواج دارد؛ یعنی تفکر تولید و پارادایم چینی؛ خلق‌الساعه، آتش‌هایی که چشم انسان را خیره می‌کنند ولی زود خاموش می‌شوند.

شاعر مجموعه «گریه‌های امپراطور» گفت: در زمینه شعر همیشه سعی شده جنبه قدسی و آسمانی به این حوزه داده شود. به نظرم این هم از آن آجرهای دومینوست که وقتی اولی بیافتد، همه با هم می‌افتیم. فرهنگ در تعریف واقعی‌اش - اگر قابل تعریف باشد - یعنی آن چیزی که ما بایدها و نبایدهایمان را از آن می‌گیریم. شکل دوست شدنمان، شکل رسمی شدنمان و ... ای کاش برای خیلی از مفاهیم، واژه می‌داشتیم تا این‌همه دچار سوء تفاهم در فرهنگ نمی‌شدیم تا باعث نشود که نفهمیم آ‌ن‌چه باعث نگرانی ماست، فرهنگ به معنای عامه آن است.

دسته‌بندی عامه‌پسند و غیرعامه‌پسند کیلویی انجام می‌شود

تکین حمزه‌لو نیز دیگر سخنران این برنامه بود که در ابتدای سخنانش گفت: با توجه به آمار کمی که کتابخوانی در کشورمان دارد، کسانی که کتاب می‌خوانند، جزو خواص هستند. به نظرم دسته‌بندی عامه‌پسند و غیرعامه‌پسند درست نیست. این دسته‌بندی‌ها کیلویی انجام می‌شود یعنی کتاب‌ها را بدون این که خوانده، نقد و یا حداقل دلسوزانه راهنمایی کنند، متهم به عامه‌پسند بودن می‌کنند.

وی افزود: از ابتدای کار گفتند این کتاب‌ها برای خانم‌های آشپزخانه‌ای است که یک سری مخاطب آشپزخانه‌ای دارد. به نظرم درست نیست من هم در مقابل بگویم یک سری کتاب‌ها را هم آقایان ِ با پیژامه می‌نویسند. متاسفانه هیچ‌جایزه‌ای برای کتاب‌هایی که عامه‌پسند خوانده می‌شوند، وجود ندارد. در حالی که طیف گسترده‌ای از کتاب‌های پرفروش همین عامه‌پسندها هستند. ما در همین کتاب‌های عامه‌پسند، کار خوب و قوی داریم، کار مبتذل و ضعیف هم داریم.

این نویسنده خطاب به صالحی گفت: پیشنهاد می‌کنم همان‌طور که روی فیلم‌ها و تولیدات سینمایی برچسب سن و سال می‌زنند، روی کتاب‌ها هم برچسب سن بزنیم تا نویسنده مجبور نباشد کتابش را طوری بنویسد که اگر یک پیرزن یا یک دختر جوان خواندند، برایشان نامناسب نباشد. جوایز ادبی هم متاسفانه بین چند ناشر خاص می‌چرخد. فکر کنم اگر یک جایزه مردمی درست کنیم و مردم انتخاب کنند هم به ترویج ذائقه عموم کمک کرده‌ایم و هم به سلیقه مردم احترام گذاشته‌ایم.

چون کتابم پرفروش است برچسب می‌خورم

حمزه‌‌لو ادامه داد:‌ به عنوان یک نویسنده مرتب در انظار عموم محکوم شدم و برچسب خوردم؛ به خاطر این‌که کتابم 20 نوبت چاپ 5 هزارتایی خورد. سعی کنیم کمی مهربان‌تر باشیم. جالب است که ما آمار فروش را جابه‌جا می‌کنیم ولی ته صف هستیم. خدا را شکر که بالاخره ما را دیدید و برای یک جلسه دعوت کردید! یک نکته دیگر که می‌خواهم به آقای صالحی بگویم این است که خیلی از سایت‌ها به صورت غیرقانونی کتاب‌های ما را برای دانلود می‌گذارند. یک سایت برای خوشگل‌کردن صفحه‌اش یکی از کتاب‌های من را برای دانلود گذاشت و آن کتاب، 20 هزار بار دانلود شد ولی چیزی عاید من نشد. به هرجا هم که برای بررسی مراجعه می‌کنیم می‌گویند کپی‌رایت نداریم. پس دست ما هم به هیچ جا بند نیست. چند بار از کتاب‌هایم فیلم ساختند ولی حق تالیفی پرداخت نشد.

این ناشر همچنین گفت: یک بار به یک کتابفروشی رفتم و با مرد کتابفروش درباره یکی از کتاب‌هایم حرف می‌زدم. می‌گفت من تکین حمزه‌لو را می‌شناسم. او یک مرد است. تازه پیر هم هست. دیگر کار به نشان دادن گواهینامه و قسم و آیه رسید تا آن آقا باور کند من نویسنده آن کتاب‌های پرفروش هستم. زن بودن در ایران سخت است، چه برسد به این که کتاب بنویسی و وقتی کتابت پرفروش شد، تازه جرمت بیشتر می‌شود. ولی جی. کی رولینگ نویسنده هری‌پاتر با این که زن است، مشکل ما را ندارد و برای خرید چاپ اول کتاب‌هایش صف می‌بندند و شب در آن صف می‌خوابند.

کد خبر 2422739

برچسب‌ها