به گزارش گروه فرهنگ و ادب مهر ، دبير كانون داستان نويسي و نقد داستان معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي تربيت معلم در اين كارگاه ابتدا به بررسي و تشريح تعاريف و مفاهيم نماد پرداخت و گفت: نمادگرايي يعني به كار بردن سمبول يا نماد به عنوان يك نوع شيوه بيان در هنر و ادبيات كه اين روش در آثار ادبي دوره هاي مختلف تاريخي بيشتر ملتها كم و بيش به كار رفته است ؛ ام آنچه به عنوان مكتب سمبوليسم يا نمادگرايي در ادبيات و به خصوص شعر از آن بحث مي شود و به عنوان يكي از مكتبهاي ادبي معروف شده ، نهضتي است كه در اواخر قرن نوزدهم در شعر فرانسه به وجود آمد و با اشعار شاعراني چون "سارل پودلر، آرتور رمبو، استفان مالارمه و يل ورلن " مشخص شد و سپس در ساير انواع ادبي در ادبيات فرانسه و ساير كشورها به خصوص انگليس و امريكا نفوذ كرد.
مهدي رحيمي افزود : دوره رواج نمادگرايي از 1885 تا 1901 ميلادي است و بسياري از منتقدان آثار "ادگار آلن يو" نويسنده و شاعر معاصر امريكايي را كه بودلر به فرانسه ترجمه كرد، منشاء ظهور آن در ادبيات فرانسه مي دانند و مرامنامه نمادگرايان در سال1886 منتشر شد كه در آن اصول اين مكتب اعلام شده بود. در اين بيانيه رمبو ، بودلر ، مالارمه و ورلن به عنوان پيشوايان اين مكتب معرفي شده اند و شعر سمبوليك شعري عاري از وظايف تعليمي و همچنين حساسيت هاي ساختگي و بي نياز از رعايت قواعد فصاحت خوانده شده است .
رحيمي اظهار داشت : پيروان مكتب نمادگرايي معتقد بودند كه شاعر پيغمبري است كه مي تواند درون و ماوراي دنياي واقعي را ببيند و وظيفه دارد كه به وسيله نمادهايي كه بكار مي برد ، آن دنياي ماورايي يعني واقعيت بزرگ تر و جاودانه تر را نشان دهد و از آنجا كه عوالم قابل توصيف نيستند ، شاعر مي كوشد به كمك زبان نمادين خود ، آن را به خواننده القاء كند. در اين شيوه كلمه ها بيان كننده احساس نيستند؛ بلكه احساس را برمي انگيزند يا آن را القاء مي كنند.
وي ادامه داد : از نظر نمادگرايان تنها در اين شيوه است كه كلمه ارزش واقعي خود را به دست مي آورد و شاعر تنها از طريق نمادهايي كه خود آفريده است ، قادر به نشان دادن تجربه هاي غيرملموس ذهن خود است و خواننده نيز براي راه يافتن به دنياي شاعر جز همين نمادها و نيز پيروي تخيل و احساس كشف و شهود خود وسيله اي ندارد.
دبير كانون داستان نويسي و نقد داستان دانشگاه تربيت معلم خاطر نشان كرد: شاعران نمادگرا اصراري به تصريح احساس ها و دريافتهاي خود ندارند و معتقدند كه حالت ها و احساس هاي شاعرانه مبهم و خاص و حاصل لحظه هاي جذبه و مكاشفه شاعر است . از اين رو قابل انتقال به ديگران نيست و هر نوع كوششي براي اين انتقال و ايجاد ارتباط بين دنياي شاعر با ديگران باعث درهم ريختن و خراب كردن زيبايي و غفلت آن مي شود .
وي گفت : در زبان نمادگرايان ، كلمات معني معمول و قراردادي خود را ندارند و اغلب ارتباط بين واژه ها تنها از نظر هماهنگي و گاه تضاد و زير و بم صداها، يعني در حقيقت موسيقي و لحن آنهاست . از نظر نمادگرايان شعر نيز مانند موسيقي نيازي به ارائه معني ندارد و تنها وظيفه اش القاء يا ايجاد حالتي در خواننده است .مالارمه معتقد بود كه شعر بيش از آنكه كلماتي با معني باشند همراهي و هماهنگي صداها است و عبارتي زيبا و بي معني از عبارتي كه معني دارد ؛ اما زيبايي چنداني ندار، ارزشمند تر است .
رحيمي اضافه كرد: نمادگرايان بسياري از قواعد دستور زبان را ناديده گرفتند و با درهم ريختن قواعد شعري گذشته و كوتاه و بلند كردن مصراعها نوعي شعر را كه به شعر آزاد معروف شد ، خلق كردند. آرتور رمبو و مالارمه تجربه كنندگان اصلي اين نوع شعر بودند . از ديگر اختصاصات شعر مكتب نمادگرايي، فراواني كاربرد حس آميزي در آن است كه نمونه هاي فراوان آن را در آثار شاعران اين مكتب به خصوص شعرهاي بودلر مي توان يافت .
كارشناس ادبيات فارسي افزود : مكتب نمادگرايي به عنوان واكنشي در برابر مكتب واقع گرايي و ناتوراليسم به وجود آمد . شاعران جوان آن دوران همانند شاعران مكتب رمانتيسم از گذشته بريده بودند. به روشهاي سياسي و اجتماعي و هنري زمانه خود نيز اعتقاد نداشتند و به احساس هاي شخصي خود بيش از حد اهميت مي دادند ؛ اما در عين حال با انتخاب زبان نمادين از شاعران اين مكتب فاصله گرفتند و برخلاف شاعران مكتب پارناس از توجه به قواعد بلاغت و فصاحت سر باز زدند .همچنانكه مانند شاعران پيرو مكتب زيبايي گرايي هيچ گونه جنبه تعليمي و آموزندگي براي شعر قائل نبودند.
وي گفت : پايه مكتب فلسفي مكتب نمادگرايي ، فلسفه ايده آليسم است كه براي درك حقيقت به تصور و تخيل بيش از تفكر ارزش مي دهد . سير اين مكتب به گونه اي بود كه تحولات اجتماعي و فكري قرن بيستم از تأثيرات نمادگرايي كاست و بعضي از مشهورترين مدافعان نمادگرايي به مخالفت با آن برخاستند.
دبير كانون داستان نويسي و ادبيات دانشگاه تربيت معلم در پايان اظهار داشت: در ادبيات فارسي مكتبي با خصوصيات مكتب نمادگرايي و شاعراني با چنين شيوه كار در دوره مشخص وجود ندارد ؛ اما مي توان بعضي از خصوصيات آن را در اشعار بيشتر شاعران مصوف يافت كه بيتهاي آغازين مثنوي جلال الدين محمد بلخي از بهترين نمونه هاي آن به شمار مي آيند . علاوه بر اين در شعر فارسي معاصر نوعي شعر اجتماعي نمادگرا بكه تفاوت كلي با نمادگرايان فرانسوي دارد ، رايج شده است كه پيشاهنگ و مبدع آن " نيما يوشيج " است . اين نوع شعر به خصوص از سال 1332 به بعد تحت تأثير محيط هاي سياسي ايران رواج بيشتري يافت و بسياري از شاعران معاصر آن را تجربه كردند.
در اين كارگاه تخصصي برخي اشعار پيرو اين سبك قرائت شد و استادان و دانشجويان در مورد آنها با يكديگر بحث و تبادل نظر كردند.
نظر شما