۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۶:۰۲

مرکز اسناد انقلاب منتشر کرد؛

مقایسه مذاكرات گروه سازش با انتفاضه مردمی فلسطین

مقایسه مذاكرات گروه سازش با انتفاضه مردمی فلسطین

با آغاز انتفاضه فلسطین در سال ۱۹۸۷ سازمان آزادی بخش باتوجه به برگ برنده‌ای كه بوسیله انتفاضه به دست آمده بود، سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان برگی در مذاكرات صلح با اسرائیل استفاده كرد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در واكنش به شكل گیری رژیم صهیونیستی در فلسطین اقدامات متعددی از نبرد مسلحانه و حملات جهادی تا توسل به نهادهای بین المللی و مذاكره با این رژیم صورت گرفته است. اما همه واكنش ها در دو دسته كلی "مقاومت" و "انتفاضه" در مقابل "مذاكره" یا "سازش" قابل تقسیم است. این در حالی بود كه با ناكامی گروه سازش، انتفاضه مردم فلسطین آغاز شد. طوری كه با آغاز انتفاضة فلسطین در سال ۱۹۸۷، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گرفت. در پی انتفاضه امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاده بود و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح كرد. در این بینسازمان آزادی بخش فلسطین نیز با توجه به برگ برنده‌ای كه به وسیله انتفاضه به دست آمده بود، سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان برگی در مذاكرات صلح با اسرائیل استفاده كرد.

تارخچه شكل گیری اسرائیل:

شكل گیری رژیم صهیونیستی یكی از نمونه های غیر قابل انكار دخالت استعماری قدرت های بزرگ در جهان اسلام است. پروسه ای كه با ایده پردازی های صورت گرفته و حمایت های مدام كشور های غربی در نهایت منجر به تاسیس رژیم صهیونیستی شد و امروز با حمایت های سیاسی و دخالت های مستمر آنها ادامه حیات این رژیم میسر شده است. بنای تفكر شكل گیری رژیم صهیونیستی به تئودور هرتصل و كتاب «دولت یهود» او در سال ۱۸۹۸ مربوط است. لذا با تئوری پردازی های صورت گرفته و با حمایت های سیاسی و مالی كشور های غربی و هزاران هزاران بازی سازی های صورت گرفته در نهایت امر رژیم صهیونیستی تاسیس شد. اما همه اینها درست زمانی رخ داد كه مقامات غربی به خصوص آمریكایی بارها و بارها در بیانیه های خود به بیطرفی و عدم حمایت از رژیم صهیونیستی تاكید داشتند.

در پرتو حمایت كشور های غربی و حتی شوروی و علیرغم مخالفت اعراب و جهان اسلام رژیم صهیونیستی توانسته تا به امروز به حیات خود ادامه دهد. در واكنش به شكل گیری رژیم صهیونیستی در فلسطین واكنش ها و اقدامات متعددی صورت گرفته كه از نبرد مسلحانه و حملات جهادی تا توسل به نهاد های بین المللی و مذاكره با این رژیم رادر بر می گیرد. اما همه واكنش‌ها در دو دسته كلی "مقاومت" و "انتفاضه" در مقابل "مذاكره" یا "سازش" قابل تقسیم است. در حالی است كه طرح های سازشكارانه كه در قالب طرح هایی بلند مدتی مانند پروسه صلح خاور میانه و... در حال پیگیری بود و عمدتا با میانجی گری ایالات متحده پیگیری می شد نه تنها سودی برای فلسطینیان نداشت، بلكه در نهایت مسیری را به وجود آورد كه مردم فلسطین را به اقلیتی كوچك و شایسته ترحم رساند. در حالی رژیم صهیونیستی از مجمع آوارگان به قلدر فعلی منطقه رسانده است. لذا مقایسه دو محور  مقاومت در مقابل محور سازش موضوع این نوشتار محسوب می گردد:

گزینه مقاومت و انتفاضه در مقابل رژیم صهیونیستی

انتفاضه واژه ای است كه از همان سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) همزمان با آغاز قیام مردم مسلمان و تحت ستم فلسطین وارد واژگان انقلابی- سیاسی جهان شد. از لحاظ لغوی انتفاضه به معنی جنبش و لرزش است كه همراه با نیرو و سرعت باشد، اما از نظر انقلابیون جهان، انتفاضه حكایت از عملكرد معترضانه و شجاعانه مردم غیرمسلح فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس دارد. انتفاضه حركت توده های سنگ به دست فلسطینی است توده های كه اعم از پیر و جوان و زن و مرد در برابر سربازان تا بن دندان مسلح اسراییلی ایستادگی می كنند تا پیام مظلومیت و اشغال سرزمین خویش را به جهانیان برسانند. [۲]

انتفاضه دارای ویژگی هایی است كه آن را از محور سازش متمایز ساخته و منجر به پیروزی و اهمیت آن شده است: چراكه با آغاز انتفاضة فلسطین در سال ۱۹۸۷، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گرفت. در پی انتفاضه همچنین امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح ساخت.

شروع انتفاضه

در این خیزش عمومی مردم فلسطین كه به انتفاظه معروف است، حوادث مهمی اتفاق افتاد كه همگی ریشه در ماهیت نژاد پرست رژیم صهیونیستی داشت. حوادثی كه از دستگیری ها و خون ریزی های مداوم رژیم صهیونیستی تا اقدام برای تصاحب و تخریب بیت المقدس را در بر می گیرد. در این رابطه می توان به حملات مداوم رژیم صهیونیستی از اكتبر ۱۹۸۷ و ورود یهودیان موسوم به «پاسداران جبل هیكل» اشاره كرد كه به منظور تغییر هویت بیت المقدس در جریان بود اشاره كرد. در ادامه این ناآرامی‌ها «گروه جهاد اسلامی» مجموعه عملیات های شهادت‌طلبانه‌ای را به راه انداختند و به حمایت از جنش مردمی فلسطین و حمایت از انتفاضه اقدام كردند .

علل ظهور انتفاضه

 اگر چه بررسی همه علل و عوامل انتفاضه مردم فلسطین نیاز به گذشت زمان بیشتری دارد، اما چند عامل مهم بروز انتفاضه را نقش بسیار مهم داشتند. در این رایطه اولین مورد تاثیری بود كه انقلاب اسلامی ایران بر مردم فلسطین گذاشته بود. در این‌باره شهید دكتر فتحی شقاقی رهبر سازمان جهاد اسلامی فلسطین توضیحات جامعی دارد: "هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده كند. با پیروزی انقلاب اسلامی ، ما به خود آمدیم و دریافتیم كه آمریكا و اسرائیل نیز قابل شكست هستند. ما فهمیدیم كه با الهام از دین اسلام می‌توانیم معجزه كنیم".

از دیگر عوامل مهم شروع انتفاضه ناامیدی و یاس ملت فلسطین از رهبران خود بود. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)كه در مسیر مبارزات مردمی تا دوران كسب هویت، به عنوان رهبر و نقطه اتكاء مردم فلسطین بخصوص ساكنان مناطق اشغالی تلقی می‌شد، در درون خود دچار تحولات بسیار زیادی شد و از یك سازمان مبارز و مدافع حقوق فلسطینی‌ها به سازمانی تبدیل گشت كه برای كسب اولین و ساده‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین حقوق مردم فلسطین هیچ‌گونه توانایی از خود نمی‌تواند بروز دهد.

اما اقدامات وحشیانه حاكمان اسرائیلی و همچنین عناصر و گروههای نژادپرست و افراطی صهیونیست نسبت به اهالی و مردم فلسطینی، از جمله قتل، شكنجه، غارت، تخریب منازل، بازداشت‌های گسترده دسته‌جمعی، حبس‌های طولانی و توهین به مقدسات، كاسه صبر فلسطینی‌ها را لبریز كرد تا اینكه باعث شد آنها در مقابل تجاوزات و زورگویی‌های رژیم صهیونیستی ایستادگی كنند و منطقی ترین پاسخ به چنین سیاست‌های آغاز قیامی مردمی به دور از دخالت سیستم دولتی بود.

از دلایل دیگر آغاز انتفاضه تقویت این حس در مردم فلسطین بود كه انتظار هرگونه كمكی از بیرون بویژه در قالب دولتهای عربی كه تا آن زمان آنها انتظار آن را داشتند عبث و بیهوده است. كشورهای عربی پس از شكستهای سهمگین از ارتش اسرائیل، روحیه خود را از دست دادند و در مقابل فلسطینی‌ها بیشتر به شعار تكیه كردند تا اینكه بتواند اقدامی عملی انجام دهند.

ویژگی‌های انتفاضه

انتفاضه دارای ویژگی هایی است كه آن را از محور سازش متمایز ساخته و منجر به پیروزی آن شده است: همین ویژگی ها سبب شد با آغاز انتفاضة فلسطین در سال ۱۹۸۷، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گیرند. در پی انتفاضه همچنین امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح ساختند.

یكی از مهمترین ویژگیهای انتفاضه فلسطین نسبت به حركتهای مشابه پیشین خمیر مایه اسلامی آن بود. «منیر شفیق»؛ تئوریسین انقلاب فلسطین در این مورد می‌گوید:" ...مسئله فلسطین همان مسئله اسلام است و این امر منافاتی با وطن‌پرستی و عربیت ندارد و چون مسئله فلسطین در اساس و جوهرش مسئله‌ای اسلامی است، باید بر همین اساس معالجه و بر این اساس حل و فصل شود ..."

در این حركت مردم در متن انتفاضه قرار داشتند و گرچه دولتمردان سعی داشتند در برخی از برهه ها از این مسئله- به درست یا به غلط - به عنوان برگی چانه زنی در فرایند گفتگوها سود ببرند اما به عنوان ابزاری در دست رهبران فلسطینی نبودند و شاید به جرات بتوان این را گفت كه در برخی اوقات این حركت انتفاضه بود كه راهبرد گفتگوها را تعیین می كرد تا اینكه ورود به مذاكرات بتواند چنین خواسته ای را بر آن تحمیل كند.

مردمی كه در بتن مبارزه قرار گرفتند روش مبارزه را نیز عوض كردند. مبارزات فلسطینی همواره متكی به عملیاتهای چریكی و سلاح و سازمان بوده است، اما این بار زنان و كودكان فلسطینی به همراه جوانان این مرز و بوم با سلاحی نامتعارف – به لحاظ شیوه های مدرن جنگ- سنگ در برابر گلوله به مبارزه با اشغالگران خانه ها و سرزمین خود پرداختند.

در حالی كه شهادت طلبی و از جان گذشتگی، یكی دیگر از خصوصیاتی بود كه در قیام نخستین انتفاضه جایگاهی ویژه بخود گرفت. این خصوصیت كه اوج آن در عملیات استشهادی بویژه در سوی زنان و دختران فلسطینی متجلی گردید سبب آن شد تا دولت عبری بر این باور برسد كه ملت فلسطین خطوط قرمزی را بین خود و مقامات مذاكره كننده ترسیم می كنند و درصورت عبور این مقامات از این خطوط آن را نخواهند پذیرفت.

محور سازش در مقابل رژیم صهیونیستی

اگر بخواهیم به تشریح محور سازش و فجایعی كه بعد از شكل گیری این تفكر به جهان اسلام تحمیل شد، بپردازیم، بایستی به انور سادات به عنوان تئوریسن این دیدگاه اشاره كنیم. چرا كه با انور سادات بود كه ایده سازش با رژیم صهیونیستی وارد تفكر دولتمردان و حكام اسلامی شد و ضربه محكمی بر مردم فلسطین و حقوق آنها وارد كرد. لذا در میان فلسطینیان افرادی كه كسانی كه تمایل به سازش و مذاكره با رژیم صهیونیستی داشتند تحت تاثیر اقدامات انور سادات هستند. این در حالی است كه ظهور این طیف افراد نقش بسیار مهمی در تقویت و قدرت گیری محور مقاومت و انتفاضه فلسطینیان داشت. و خود این امر از دلایل شكل گیری انتفاضه بود. لذا محور سازش دارای ویژگی هایی است كه به آن اشاره می شود:

عدم وجود روحیه انقلابی

از عوامل مهم شروع انتفاضه ناامیدی و یاس ملت فلسطین از رهبران خود بود. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)كه در مسیر مبارزات مردمی تا دوران كسب هویت، به عنوان رهبر و نقطه اتكاء مردم فلسطین بخصوص ساكنان مناطق اشغالی تلقی می‌شد، در درون خود دچار تحولات بسیار زیادی شد و از یك سازمان مبارز و مدافع حقوق فلسطینی‌ها به سازمانی تبدیل گشت كه برای كسب اولین و ساده‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین حقوق مردم فلسطین هیچ‌گونه توانایی از خود نمی‌تواند بروز دهد. به تعبیر «ابوایاد» از رهبران سابق ساف: "... صریحاً بگویم ورود فتح به سازمان آزادیبخش فلسطین در سال ۱۹۶۸، خصلت انقلابی آن را كاهش داد. جنبش ما دچار بوروكراسی شده است. رزمندگی خود را از دست داده و به جای آن احترام و ابهت به دست آورده است و از ترس اینكه مبادا از جانب سیاستمداران، متهم به تروریسم، تندروی و ماجراجویی شود، برای اثبات میانه‌روی، نرمش و آشتی‌پذیری خود در هر قدم شتاب كرد، غافل از آنكه رسالت عمده‌اش اساساً این نیست..." 

وابستگی گروه سازش به حكام عربی وابسته به غرب

كشورهای عربی پس از شكستهای سهمگین از ارتش اسرائیل، روحیه خود را از دست دادند و در مقابل فلسطینی‌ها بیشتر به شعار تكیه كردند. این كشور ها با ابداع انور سادات مسیر مذاكره و سازش با رژین صهیونیستی را در پیش گرفتند. لذا گروهها و مبارزان بسیاری در فلسطین به دلیل وابستگی به این كشور ها و به این تفكرات، تفكر و باور انقلابی خود را از دست دادند. واین مسئله خود یكی از دلایل مهم آغاز انتفاضه تقویت این حس در مردم فلسطین بود كه انتظار هرگونه كمكی از بیرون بویژه در قالب دولتهای عربی و گروههای وابسته به آنها عبث و بیهوده است. این در حالی بود كه بسیاری از این گروه با مردم عادی كه انتفاضه را به راه انداخته بودند متفاوت بودند و بسیاری از درد و رنج مردم عادی را تجربه نكرده بودند.

به تعبیر ابوایاد: "... تمام انقلابهایی كه در فلسطین شكل گرفته‌اند در پایتختهای عربی دفن شده‌اند. دولتهای عربی نسبت به فلسطینی‌ها علاقه افلاطونی ابراز داشتند، وعده و وعید فراوان دادند، اما اقدام واقعی و عملی هیچ... . با مشاهده این بی‌توجهی آشكار رژیم‌های عربی به اوضاع فلاكت‌بار فلسطینیان، آخرین امیدها از حمایتها و كمك‌های دولتهای عربی و كارساز بودن اندیشه ناسیونالیسم عربی قطع شد و اندیشه اتكا به اسلام و حركت از درون كه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به نحو موفقیت‌آمیزی تجربه شده بود، قوت گرفت...".

خیانت كشور های عربی در ركود انتفاضه و صعود سازش

واقعیت این بود كه با آغاز انتفاضة فلسطین در سال ۱۹۸۷، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گرفت و چنین بعدی سبب شد تا این تفكر در برخی طیف ها ایجاد شود كه موضع تدافعی اتخاذ شده از سوی دولت اسرائیل را می توان در روند گفتگوها شاهد بود و در نتیجه آن می توان از طریق گفتگوها به برخی از مطالبات ملت فلسطین جامعه عمل پوشاند. این در حالی بود كه در پی انتفاضه امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاده بود و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح ساخت.[۶]

در این بین ساف با توجه به برگ برنده‌ای كه به وسیله انتفاضه به دست آمده بود، سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان برگی در مذاكرات صلح با اسرائیل استفاده كرد. یك سال بعد از انتفاضه، ساف در نوزدهمین اجلاس ملی فلسطین در الجزایر، تأسیس كشور فلسطینی در كنار اسرائیل را تصویب كرد و قطعنامه‌های ۲۴۲و۳۳۸ كه موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناخت و از فلسطینیان به عنوان آوارگان عرب سخن می‌گفت، مورد قبول قرار داد.

به هر رو برگزاری اجلاس الجزایر و تصمیمات آن اولین ضربه را بر وحدت فلسطینیان در مبارزه مردمی وارد آورد. مدتی بعد طرح گفتگوهای سیاسی صلح و موافقت ساف و كشورهای عربی با شركت در آن، عامل دیگری در جدایی و اختلاف گروههای فلسطینی شركت‌كننده در انتفاضه شد.

در آستانه امضای پیمان غزه ـ اریحا، كه منجر به خاموش شدن انتفاضه شد، اسحاق رابین بار دیگر به گسترش موج اسلام‌گرایی در سرزمینهای اشغالی فلسطین اعتراف كرد و در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای كمیسیون دفاع اسرائیل، تأكید كرد كه نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی، هر روز گسترش بیشتری می‌یابد و این برای اسرائیل خطرناك خواهد بود. رابین گفت: "طرفداران فلسطینی (امام) خمینی می‌كوشند تا جناههای معتدل جنبش فتح را از صحنه مبارزه خارج سازند."

«نیوزویك» در تفسیری كه پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا داشت، چنین نوشت: رابین یك اسب جنگی پیر است، او ژنرالی است كه در سال ۱۹۶۷ اسرائیل را به پیروزی رساند. او در زمان تصدی امور وزارت دفاع كشور نیز كسی بود كه از سركوب فلسطینی‌ها به منظور حفظ نظم در سرزمینهای اشغالی طرفداری می‌كرد. اكنون وی هدف خویش را صرفاً بدان جهت روی صلح با ساف متمركز نموده است كه جلوی خطر بزرگتر ناشی از بنیادگرایان را بگیرد. پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا نیز، روزنامه آمریكایی «كریستین ساینس مانیتور» نوشت:" اگر به خاطر مسلمانان رادیكال نبود، صلح بین ساف و اسرائیل هرگز به وقوع نمی‌پیوست." این روزنامه می‌افزاید: "از شگفتی‌های قضیه این است كه طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و یاسر عرفات، هر دو از ترس یك دشمن مشترك كه همان اسلام سیاسی رادیكال می‌باشد، مجبور به امضای قرارداد صلح شدند."

به اعتقاد «جرج حبش»، پیشنهاد اسرائیل برای خارج كردن نیروهایش از نوار غزه صرفاً بدین خاطر بود كه انتفاضه در آنجا ابتكار عمل را در دست گرفته بود و میزان تلفات اشغالگران همواره بیشتر می‌شد و آنها دریافتند كه نمی‌توانند « آهن داغی» چون نوار غزه را برای همیشه در دست خود نگاه دارند. از طرفی خطر اسلامگرایی به گونه‌ای برای مقامهای صهیونیستی و به تبع آن برای مقامهای آمریكایی مخاطره آفرین بود كه بناگزیر حاضر شدند به برخی از مواضعی كه طی سالها از آنها اجتناب می‌كردند، روی آورند. از جمله این مواضع، مذاكره و نزدیكی با سازمان آزادیبخش فلسطین بود.

کد خبر 2914461

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha