1- جايزه معتبر كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در ميان ناباوري يك عده و باورمندي و خرسندي عده اي ديگر براي چندمين سال پياپي، اثري را در حوزه ادبيات داستاني شايسته تقدير و معرفي ندانست. آنها كه معتقدند انتخاب يك رمان برگزيده از سوي داوران وزارت ارشاد، خون تازه اي را به رگ هاي ادبيات مي دمد، مايوس ماندند و آنها كه دل خوشي از انتخاب هاي دولتي و رسمي ندارند و جوايز تخصصي موجود را ترجيح مي دهند، نفس راحتي كشيدند.
2- جوايز، مراسم ها و نمايشگاه هاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان يگانه نهاد رسمي متولي امر توليد، حمايت، نظارت و هدايت موضوع كتاب و كتاب خواني در كشور، نمايان كننده سمت و سوها، جهت گيري ها و سياست هاي كلي اين اداره است ؛ به گونه اي كه فحواي آن را مي توان از ميزان توجه و نحوه رويكرد به حوزه مزبور در جوايز و مراسم ها و ... مشاهده كرد.
3- در جشنواره هاي گسترده و پرحجم - حداقل به لحاظ تبليغاتي پرحجم و پرسر و صدا - نظير فيلم و تئاتر بين المللي فجر، همواره مي توان خط كشي ها، مرزبندي ها و گرايش هاي غالب و موردپسند اين وزارتخانه را كه به دليل ساختار متمركز توليد و پخش و حمايت ها و ... ، تنها دستگاه اجرايي ( يا تمام كننده ) و متولي كشور به شمار مي رود، تشخيص داد.
4- چينش دولتي و ساختار لوياتان گونه حاكم بر توليدات هنري، بدون ترديد مستلزم حركت روي خطوطي موازي و همسو است كه اين خطوط نيز از رهگذر نوع حمايت ها از پاره اي مضامين و رشته ها و يا غضب ورزي وعدم توجه به دسته اي از نحله ها و گرايش ها، به وضوح قابل مشاهده است.
از نگاه تحليلگر كتاب مهر، در صورت عدم درك و دريافت به موقع نيز، جوايز و جشنواره ها و همايش ها كه كاملا بر اساس دفترچه هاي سياست هاي دولتي به مرحله اجرا در مي آيند، فرصتي ديگر براي شناخت سمت و سوهاي مورد پسند حمايت كنندگان و قدر و منزلت و درجه بندي پديدآورندگان به حساب مي آيد.
5- در دهه شصت و سال هاي آغازين دهه هفتاد، موج گسترده توليدات تلويزيوني و سينمايي و ادبي و ... براي رده سني كودك و نوجوان ، خبر از نوعي آينده نگري و توجه به نسل جديد و پرورش فرزندان اين مرز و بوم مطابق با آموزه هايي معين و دور ساختن آنان از تفريحات ناسالم و احيانا مخرب مي داد. اين سياست بطور همزمان از طريق دستگاه هاي حمايت و توليد كننده به اجرا درآمد و در سال هاي بعد، جاي خود را به اهداف و رويكردهاي تازه اي داد. جوانان امروز نيز بدون شك كودكان ديروزند.
6- كتاب، فيلم، موسيقي و ... از ديد دولت هاي تمركزگرا، اسبابي تفنني و البته آماده براي تبليغات و ترويج هاي گوناگون، يك قسم محصولات براي ايجاد و حفظ يكپارچگي به حساب مي آيد. از اين رو در دوران جنگ، دوران صلح، دوران گذار، دوران تهديد، دوران تحقير و ... به فرياد جامعه مي رسند و القائات لازم و متعهدانه را به بطن جامعه تزريق مي كنند.
7- در چنين ساختاري، هنري متعهد است كه با ناديده انگاشتن فرد و فرديت هنرمند، نگاهي جامعه شمول، هويت مند و مليت محور و روحي آكنده از حس همبستگي و اتحاد داشته، از پرداختن به حيطه هاي تجربي، آوانگارد و نوگرا پرهيز نمايد. در غير اين صورت همچون سازي خواهد بود كه در اركستري باشكوه، خارج زده و به اصطلاح ساز خود را مي زند. بديهي است شاكله اركستر و نظم حاكم را دستخوش آسيب قرار داده فلذا مستحق خروج از دسته مي باشد.
8- بهرام بيضايي، ناصر تقوايي، محسن مخملباف و عباس كيارستمي در سينما و شهرنوش پارسي پور و رضا براهني در ادبيات، هر كدام چند سالي را به دلايل مختلف خارج از گود سپري كرده اند. فراموش نكنيم كه حيطه تعهدآميز هنر، نمي تواند جولانگاه شخصي فرد باشد.
9- حتي اگر همه اينها را بپذيريم ، باز يك پرسش بر جاي مي ماند . موسيقي ايراني را تعزيه اسلامي از زوال و انحطاط نجات مي دهد. سينماي تبليغاتي و جان نثار رژيم پهلوي را امام ( ره ) با جمله اي حكيمانه احيا مي كند و تئاتر در مساجد و در ميان انقلابيون صاحب جايگاه و وجهه اي كارآمد مي شود. ادبيات كودك و نوجوان به خاطر زلالي نگاه، پيام ها و كودكانگي حرف ها و قصه هايش، بيش از همه پر و بال مي گيرد و رمان و داستان نيز متاثر از فضاي انقلابي و حماسي جامعه، رنگ و بوي اجتماع را از آن خود مي كند.
پرسش اصلي اينجاست ... آيا ادبيات داستاني مثل سينمايي كه خيلي سريع ، مظروف را به خود مي پذيرد، قادر نيست اطلاقي چون " معناگرا " را - حداقل در نيمي از توليدات ساليانه اش - پذيرا باشد و با همان پنجاه درصد ، اهميت " بودن " اش را به رخ بقيه هنرها بكشد و صاحب دفترچه بيمه و حقوق ثابت و حمايت هاي ويژه شود؟
10- در ميان جوايز كتاب سال 1384، توجه بيش از پيش به ادبيات كودك و نوجوان ، خبر از تغيير فصل و ورق خوردن برگي تازه - و البته نوستالژيك - در حوزه ادبيات داستاني ايران مي دهد.
از نگاه تحليلگر مهر، به نظر مي رسد كودكان اين نسل نيز همچون ادوار گذشته ، بيش از همه در معرض آسيب قرار دارند و اين تنها يكي از بايدها و نبايدها و سمت و سوهاي تازه فرهنگ مداران را در تعيين سرلوحه هاي تازه سياست گذاري نشان مي دهد. نويسندگان كودك مي توانند خوشحال باشند.
نظر شما