یادداشت بین الملل ـ رضا رحیمی*: حادثه سرنگوني يك فروند جنگنده روسي كه بنا بر ادعاي مقامات روسي بر فراز آسمان سوريه توسط نظاميان كشور تركيه مورد حمله قرار گرفت موجي از نگراني را در رابطه با پيامدهاي اين حادثه به افكار عمومي و رسانه هاي سراسر جهان تزريق كرده است.
نكته قابل ذكري كه در اين رابطه بايد به آن اشاره كرد آن است كه بدون شك اين حاثه يك رويداد تصادفي نبوده است و لذا نمي توان به سادگي رازهاي پشت پرده آن را متوجه شد.
از اين رو نگاشته حاضر با اين فرض كه سازمان نظامي امنيتي ناتو و كشور ايالات متحده آمريكا در پشت پرده اين رويداد نقش آفرين بوده اند، بر آن است تا با مطالعه سير تاريخي شكل گيري سازمان آتلانتيك شمالي، همچنين با محوريت اين سازمان نظامي نقش آفريني ژئوپليتيكي روسيه، تركيه و ساير اعضاي ناتو را در خاورميانه بررسي كند و در نهايت نتيجه بررسي خود را به مخاطبين محترم ارائه نمايد.
۱) سازمان آتلانتيك شمالي(ناتو)
ناتو در سال ۱۹۴۹ با هدف دفاع جمعي در واشنگتن آمريكا تأسيس شد. کشورهای عضو ناتو توافق کرده اند تا حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند.
هدف اصلي از تشكيل اين نهاد نظامي را مي توان در تلاش ايالات متحده آمريكا و متحدين اين كشور در برابر گشترش و نفوذ قدرت شوروي ترسيم كرد.
پس از فروپاشي شوروي اين سازمان پايداري خود را حفظ كرد و با تلاش براي عضوگيري از كشورهاي تازه استقلال يافته مرزهاي خود را تا مرزها و قلمروهاي ژئوپليتيكي روسيه گسترش داد. اين موضوع كه باعث نگرانی دولت روسیه شده بود، پس از شروع جنگ اوستیای جنوبی ۲۰۰۸ و امضای قرارداد سپر موشکی آمریکا با لهستان این نگرانیها افزایش پیداکرد و در نهایت منجر به کاهش روابط روسیه و ناتو در غالب شورای مشورتی و عدم شرکت روسیه در مانور مشترک نظامی با ناتو شد.
اين بحران در حد نگراني باقي نماند و رفتار قلمرو محورانه و فرامنطقهاي روسيه در حوزه هاي پيراموني با مقابله به مثل هاي متعدد روبه رو شد.
۲) ناتو و روسيه
روسيه پس از فروپاشي شوروي و از دست دادن بسياري از اراضي و فضاهاي سرزميني خود همواره از سوي دو قدرت تهديد شده است. اتحاديه اروپاي آلمان محور و سازمان ناتوي آمريكا محور دو قدرت رقيب و مقابل با روسيه بوده اند كه همواره تلاش كرده اند با ماجراجويي در حياط خلوت هاي روسيه اين كشور را با چالش و بحران رو به رو كنند.
اين موضوع براي كشور روسيه اي كه براي دهه هاي طولاني از شرق آسيا گرفته تا اروپاي شرقي به بازيگري مقتدرانه و تأمين منافع ملي خود مشغول بوده است، هرگز قابل هضم نبوده و لذا همواره تلاش كرده است تا به بهانه هاي مختلف به نقش آفريني در قلمروهاي ژئوپليتيكي منطقه اي و فرامنطقه اي خود بپردازد و از اين طريق در برابر قدرت هاي نوظهور و رقيب عرض اندام كند.
حضور روسيه در عراق و سوريه كه با هدف مبارزه با گروه هاي تروريستي داعش شكل گرفته است را در همين راستا مي توان تحليل كرد. در اين ميان تركيه و ماجراجوييهاي منفعت طلبانه اين كشور در سوريه و عراق نيز به دل مشغولي هاي مستمر روسيه تبديل شده است.
۳) تركيه و ناتو
تركيه از ديرباز كوشيده است تا با استفاده از عضويت در ناتو و غرب گرايي به حوزه هاي جغرافيايي تخليه شده از حضور روسيه روي آورد و قلمرو نفوذ خود را گسترش دهد.
اقدامات مدون و برنامه ريزي شده تركيه كه همواره تلاش كرده است از آغاز بحران داعش در عراق و سوريه نقش منفعت طلبانه خود را بازي كند در همين راستا قابل تفسير است. به ديگر سخن براي تركيه همواره مديترانه شرقي يكي از مناطق مهم و جذاب براي حضور و دخالت بوده است و تركيه سعي دارد تا نوعي راهبرد شرق محور با مركزيت مديترانه ي شرقي داشته باشد. دليل اين موضوع را هم مي توان در مرزهاي طولاني اين كشور با عراق و سوريه و نگاه دروازه اي به سوريه و نگاه گاوشير ده به عراق دانست.
در اين ميان نگاهي به نقش و كاركردهايي كه تركيه در ناتو تاكنون برعهده گرفته است گوياي بحران زا بودن نقش اين كشور در ناتو مي باشد. واقعيت اين است كه در ساختار جديد ناتو چندين كشور، تركيه را نه به عنوان شريكي راهبردي بلكه به عنوان نيرويي ارازان و منبع حمايتي تصور مي كنند و به جاي قرار دادن تركيه در جايگاهي شايسته اين كشور را در وضعيتي نامشخص منتظر نگه داشته اند و به عنوان يك عضو در جه دو تلقي مي كنند تا بتوانند در مواقع حساس از تركيه در عمليات هاي خاورميانه بهره برداري كنند.
توضيح بيشتر آنكه شرايط تركيه در ناتو به گونه اي بوده است كه اين كشور در تصميم گيري ها هرگز نمي تواند موثر باشد ولي از سوي ديگر تمامي خطرات ناشي از هر تصميمي به ويژه آن دسته از تصميم ها كه در خاورميانه انجام مي شود متوجه تركيه است.
تركيه نيز با درك اين واقعيت و به عنوان كشوري كه در دوره ي جنگ سرد بيشترين ريسك و هزينه را در ناتو پذيرفته است هرگز به اين جايگاه راضي نبوده است و همواره تلاش كرده است تا در اين سازمان جايگاه مناسب تري كسب كند.
واقعيت آن است كه ناتو همواره مهم ترين ابزار راهبردي تركيه در روابط با دنياي غرب بوده است و از سوي ديگر مشكلات راهبردي تركيه با اتحاديه اروپا سبب شده است تا اولاً در چارچوب ناتو تركيه جايگاه مناسبي نداشته باشد و ثانياً روابط تركيه بيشتر حول محور آمريكا قرار بگيرد.
در اين ميان موقعيت جغرافيايي تركيه و حضور اين كشور در ناتو و ماجراجويي هاي اين كشور در حيات خلوت هاي روسيه تركيه را به فعل و انفعالات ميان آمريكا و روسيه كشانده است. به اين مهم بايد اين نكته را نيز اضافه كرد كه وجود بحران هاي تاريخي عثماني-روسي يا به عبارتي تركي-روسي هميشه خطر سرايت بحران هاي احتمالي روسيه با ناتو و آمريكا را به روابط روسيه و تركيه ايجاد كرده است.
نتيجه گيري
بر اساس آنچه گفته شد اگر پذيرفته شود كه:
۱-روسيه تلاش مي كند تا ضمن حفظ قلمروهاي ژئوپليتيكي سنتي خود از گسترش حوزه نفوذ بيش از حد ناتو و متحدان آن جلوگيري كند.
۲-تركيه حداقل در چشم بسياري از كشورهاي اروپايي عضو ناتو يك عضو نچندان محبوب است.
۳-تركيه پس از فروپاشي شوروي و تضعيف عراق و سوريه در جريان بحران داعش به دنبال ماجراجويي منفعت طلبانه در مديترانه شرقي بوده است.
۴-تركيه همواره تلاش كرده است تا به هر طريقي كه شده خود را در سازمان ناتو به جايگاه شايسته برساند.
۵-كشورهاي عضو اروپايي ناتو و آمريكا هميشه تلاش كرده اند از تركيه در مواقع حساس به عنوان ابزار حمايتي استفاده كنند.
لذا همچنين مي توان پذيرفت كه در پس جريان حادثه سرنگون شدن یک فروند هواپیمای جنگنده روسیه در منطقه مرزی سوریه با ترکیه كه در پي آن تركيه رسماً مسئوليت سرنگوني آن را بر عهده گرفت و ناتو در پي آن جلسه اضطراري تشكيل داد و از اين اقدام تركيه حمايت كرد و رئيس جمهور آمريكا نيز پس از اين حادثه لب به تهديد روسيه گشود، تحليل هاي پيچيده تري نهفته باشد.
جان كلام آنكه از مطالب مستند حاضر كه بر پايه اطلاعات تاريخي، حقايق جغرافيايي و همچنين مواضع سياست مداران تركيه اخذ شده است، حادثه سرنگوني جنگنده روسي را مي توان اينگونه تحليل كرد كه اين اقدام با مديريت و راهبري آمريكا و ساير اعضاي ناتو انجام شده است و هدف سازمان ناتو از اين اقدام آن است كه ضمن محدود كردن اقدامات ضد تروريستي و در مجموع بازيگري روسيه در سوريه و عراق، نشانه هايي از علاقه خود را براي ورود به درگيري هاي منطقه نمايان كند.
همچنين عامليت و مجري گري تركيه در اين اقدام را مي توان در راستاي تلاش هاي بي ثمر و بي نتيجه اين كشور براي به دست آوردن جايگاه شايسته در سازمان ناتو و همچنين كسب محبوبيت در بين كشورهاي اتحاديه اروپا به منظور گسترش همكاري با كشورهاي اروپايي تلقي كرد.
*دانشجوي دوره دكتري جغرافياي سياسي جنوب غرب آسيا دانشگاه تهران
نظر شما