۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷

اداره نانوایی به دست معلولان ذهنی

آب، آرد، نان؛ تنور زندگی چه داغ است اینجا

آب، آرد، نان؛ تنور زندگی چه داغ است اینجا

گرگان- دانه‌های گندم که در مزرعه جوانه می‌زنند و دل به مهر دستان پینه‌بسته کشاورز می‌دوزند، نمی‌دانند که گاهی در دست پاک‌ترین انسان‌ها تبدیل به نان سفره پرمهر مردم می‌شوند.

خبرگزاری مهر- گروه استان‌ها: این روزها این پاک‌ترین انسان‌ها و مخلص‌ترین بندگان در نانوایی «بهکوش» باجان و دل خویش نان به دست مردم می‌دهند تا به ما بیاموزند که با کمبود جسمانی و ذهنی می‌توان هر کاری کرد و آن‌ها نه نیازمند ترحم بلکه نیازمند باور کسانی هستند که خود را حامی آنان می‌دانند.

نانوایی «نان‌آوران بهکوش» دریکی از بازارهای قدیمی و پررفت‌وآمد گرگان به نام نعلبندان قرار دارد. از خیابان امام خمینی که قدم به بازارچه نعلبندان می‌گذارم باید از میان آدم‌های جورو واجور و مغازه‌های پررنگ و لعاب و خوشبوی عطاری‌ها، خشکبارفروشی‌ها، میوه‌فروشی‌ها و تره‌بار فروشی‌ها رد شوم تا سراغ نانوایی بهکوش را بگیرم.

اینجا همه مغازه‌دارها و آدم‌های گذری این نانوایی را می‌شناسند. به‌عمد از هرکسی که سر راهم قرارگرفته سراغ نانوایی را می‌گیرم، می‌گویند: نانوایی اول نه، یکی بعدازآن.

به بهکوش می‌رسم و «هو الرزاق» بر روی در شیشه‌ای سبز مغازه چشمانم را برای لحظه‌ای جادو می‌کند. به‌راستی‌که او روزی دهنده است.

ناگهان جارویی به پایم می‌خورد. جوانی بالباس سفید و کلاهی بر سر، خرده‌نان‌های زیر پای من و اطرافم را متبحرانه تمیز می‌کند و به زیر میز فلزی که برای گذاشتن و سرد شدن نان مشتریان است می‌برد.

حضور کم توانان ذهنی در نان آوران بهکوش

وقتی سرش را بلند کرد، چشمانم به چهره‌اش افتاد. او یک ناتوان ذهنی است. به او سلام می‌دهم و خدا قوت می‌گویم. اسمش را می‌پرسم، با صدایی آرام جواب می‌دهد: من علی هستم.

جلوی در بزرگ ورودی نانوایی خانمی ایستاده. نانی را که علی آقا که او هم یک ناتوان ذهنی است، ولی با «حواس‌جمع» به دست او که ظاهراً همسر آقا یوسف، شاطر نان‌آوران بهکوش است، می‌دهد. با علی آقا شروع به صحبت می‌کنم ولی چون باید حواسش به کارش باشد در جملاتی کوتاه به‌سختی و آرامی می‌گوید: من علی هستم، مسئول درآوردن نان از فر، من کارم را دوست دارم.

آن‌طرف اجاق نانوایی، صدایی می‌آید که می‌گوید اسم مرا به این خانم نگویید. چهره‌اش را نمی‌بینم. خانم قهاری می‌گوید: او ابوطالب است.

ابوطالب کنار دستگاه چانه گیر کار می‌کند و کنار او آقا احسان است که او هم یک ناتوان ذهنی است. احسان روی یک‌تخته چوبی ایستاده و خمیر را در دستگاه پهن کن می‌گذارد تا آن‌طرف‌تر آقا یوسف شاطر نان را بردارد و به علی آقا بدهد که را در فر بگذارد.

مردم نان‌هایشان را می‌گیرند و می‌روند تا ساعت یازده و وقت صبحانه می‌شود.

آقا یوسف که با خانمش در جایگاه اصلی نان پزی صبحانه می‌خورند مرا دعوت به خوردن صبحانه می‌کنند ولی من ترجیح می‌دهم که از در کوچک کناری مغازه از کنار دستگاه پهن کن و چانه سازی که یک دالان بسیار کوچک دارد به محل نگهداری آردهای نانوایی پیش بچه‌ها بروم.

چهارگوشه سفره آرام و متین نشسته‌اند و بی‌آنکه حرفی بزنند درحالی‌که سرشان پایین است، نان دست رنج خویش را می‌خورند.

روبروی نانوایی روی صندلی می‌نشینم که صبحانه آن‌ها تمام شود که صدای آقا یوسف می‌آید که می‌گوید: بچه‌ها سریع باشید که می‌خواهیم نان دست مردم بدهیم.

کار بچه های بهکوش درست است

دونفری تکیه‌بر دیوار روبروی نانوایی داده‌اند خیلی از کیفیت نان بهکوش راضی هستند می‌گویند که بااینکه این بچه‌ها به لحاظ ذهنی و جسمی دچار اختلالاتی هستند ولی کارشان درست است.

یکی از شهروندان گرگانی هم که به گفته خودش از بام گرگان یعنی زیباشهر به مرکز این شهر می‌آید تا نان بخرد هم لابه‌لای گفتگوی ما کیفیت کار بچه‌های بهکوش را تأیید می‌کند.

جگرکی کناری، عطاری روبه‌رو، مردمی که در صف هستند و همه مشتریانی که از دور و نزدیک برای خرید نان می‌آیند کم‌توانان ذهنی و جسمی بهکوش را باور دارند.

نانوایی که به همت «فرهاد قاسمی» راه‌اندازی شد. او که متولد سال ۱۳۴۵ و فارغ‌التحصیل کارشناسی حسابداری است ۱۵ سال از عمر خود را کنار بهکوشی ها گذراند و با همسرش مریم گیلاسیان تصمیم به راه‌اندازی این مرکز نانوایی گرفت تا به جامعه ثابت کنند بهکوشی ها می‌توانند.

وی در گفتگو با خبرنگار مهر می‌گوید: «طرح‌های مختلفی برای اشتغال‌زایی آن‌ها ازجمله تأسیس گلخانه را پیشنهاد دادیم اما درنهایت طرح نانوایی پذیرفته شد و در سال ۱۳۹۴کار شروع شد».

قاسمی از نتیجه گفت‌وگوها با بهزیستی درزمینهٔ حمایت از نانوایی می‌گوید: «قرار بر این شد در دو بخش بیمه و پرداخت حقوق کارکنان حمایت شویم اما در عمل ۶ ماه بیشتر این اتفاق نیفتد که دلیلش را کمبود بودجه عنوان کردند».

متولیان معلولان نانشان را از جای دیگری می خند

قاسمی عملکرد بهزیستی را در رابطه با موسسه بهکوش خوب ارزیابی کرد ولی در رابطه با نانوایی بهکوش آن را بسیار ضعیف دانست و عنوان کرد: «ما از حمایت فرمانداری و اداره خبازان بهره‌مند هستیم و ارگان‌هایی مثل استانداری، شهرداری و اداره استاندارد نانشان را از این نانوایی تهیه می‌کنند ولی بهزیستی به‌عنوان متولی این امر نانش را از جای دیگر می‌خرد».

مدیر نانوایی بهکوش یکی از دلایل انتخاب بازارچه نعلبندان را به‌عنوان محل نانوایی که ۷۰۰ میلیون تومان برایش هزینه شده را، شلوغ بودن بازار و حضور افراد از اقشار مختلف ذکر کرد تا به‌واسطه این شرایط توانمندی بچه‌ها دیده شود، قبولشان کنند، درکشان کنند و مهارت‌های ارتباطی بچه‌ها نیز به‌واسطه ارتباط با تعداد بیشتر و افراد مختلف ارتقا پیدا کند.

قاسمی از بچه‌هایی که در نانوایی مشغول به کار هستند می‌گوید: علی سلیمی، ابوطالب رحیمی، احسان صداقت فر، سید حسین هاشمی، علی گلگوش که هرکدام حدود ۳ الی ۶ سال در مرکز بهکوش هستند که در حال حاضر به‌عنوان نیرو در نانوایی مشغول کار هستند.

وی ادامه می‌دهد: «علی سلیمی بعد از کار در نانوایی ازدواج کرد و سید حسین هاشمی قبل از تأسیس نانوایی ازدواج کرد به همین خاطر جذب نانوایی شد که بتواند زندگی‌اش را بهتر اداره کند.

قاسمی با اشاره به این نکته که در ابتدای شروع کار که دو سال پیش بود با بچه‌ها بسیار مشکل داشتیم و برای مردم هم کار آن‌ها قابل‌باور نبود، اضافه می‌کند: در حال حاضر ما رزوهای خوبمان را می‌گذرانیم. البته به دلیل تغییر پخت از لواش به بربری بچه‌ها کمی بهم ریخته‌اند که نیاز به آموزش در این زمینه را می‌طلبد اما موضوع بسیار خوب در این زمینه دریافت ساعت کاری و زمان آمدورفت آن‌هاست چون نانوایی در سه نوبت ‌کار می‌کند.

وی از حمایت مردمی به خبرنگار مهر می‌گوید و ادامه می‌دهد: مردم از توانمندی بچه‌ها حمایت کردند از ۹ الی ۱۰ کیسه آرد برای پخت نان، سه کیسه نان تولیدشده توسط ارگان‌ها و هفت کیسه نان توسط مردم خریداری می‌شود که به این معنی است که مردم آنان را قبول کرده و کارشان را باور دارند.

بچه‌های نانوایی بهکوش تمام تلاششان را برای پخت نانی که مطلوب مردم باشد کردند و مردم نیز زحمات آنان را ارج نهادند و با خرید نان از آن‌ها ثابت کردند که ناتوان ذهنی و حرکتی هم می‌تواند کار را به‌درستی انجام دهد.

مردم باور کردند معلولیت محدودیت نیست ولی جای حامی اصلی این بچه‌ها برای دلگرمی و آنان خالی است.

خبرنگار: فاطمه گرزین

کد خبر 2999154

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha