اينجا مركز فرهنگي هنري صباست. جايي كه به همت دست اندركاران و متوليان آن هنرمنداني از لايه هاي مختلف عرصه تجسمي را در خود جمع كرده و آثار آنها را در قالب نمايشگاه هنر عاشورايي به تصوير كشيده است.
گالري هاي اول تا سوم اين نمايشگاه تماما به آثار هنرمندان پيشكسوت قهوه خانه اي اختصاص دارد. هنرمنداني كه با وجود سال ها تلاش و خدمت صادقانه در حيطه هنرهاي تجسمي، به واسطه مدرنيزه شدن دنياي امروز به تدريج به محاق فراموشي سپرده شده اند و اگر اين نمايشگاهها، نسل امروز به سختي آنها را به ياد مي آورد. احمد خليلي يكي از پنج بازمانده نسل نقاشي خيالي سازي است كه با خوش برخوردي با خبرنگاران رابطه برقرار ميكند. او در جريان برگزاري نمايشگاه بزرگ عاشورايي در مركز صبا مشغول اتمام اثر "خيمه گاه" است.
خليلي درباره فعاليت هاي اخيرش كه به شكل زنده و در برابر ديد مخاطبان در طبقه زيرين مركز فرهنگي هنري صبا انجام ميدهد ميگويد: "اثري كه در حال حاضر مشغول كار روي آن هستم، "خيمهگاه" يا "ظهر عاشورا" نام دارد. شش كار نيز در نمايشگاهي كه مشاهده مي كنيد ارائه دادم كه "پرده درويشي"، "نبرد حضرت عباس با مارد" و "تبعيد اباذر" از آن جملهاند.
او در پاسخ به اينكه سوژه ها چطور به ذهنش خطور مي كنند و آيا براي كشيدن اين آثار مطالعه مذهبي هم داشته يا نه؟ مي گويد: "براي مخاطبان هم جالب است كه بدانند منابع الهام ما از كجا مي آيد. بخشي از اين منابع و اطلاعات به دوران كودكي ما بازمي گردد. يعني آنچه از مادربزرگ و پدربزرگ و در قهوه خانه ها پاي صحبت نقال ها شنيده ايم. در هر حال مستند اين مطالب به شكل سينه به سينه به ما منتقل شد و ما نيز به فراخور پيشه اي كه داشتيم آن را به تصوير كشيديم."
احمد خليلي ادامه ميدهد: "در دنياي امروز كيفيت به نوعي قرباني سرعت شده است. در سال هاي گذشته اگر هنرمندي به تصوير كردن يك اثر مينياتور يا نقاشي قهوه خانه اي روي مي آورد، اين طور كار مي كرد. يك لايه ايمان، يك لايه عشق، يك لايه تعهد، يك لايه رنگ. اما امروز با مدرنيزه شدن اجتماع ما، هيچ كدام از اينها به خصوص آن عشق و علاقه در خلق اثر وجود ندارد. اغلب جوانان امروز به شكل توليدي و سري دوزي به خلق اثر مي پردازند. من به شخصه شاهد اين مسئله بودم و ديدم كه جواني در روز ده تابلو مي كشيد."
وي در ادامه مي گويد: "گرچه شايد اين نقاش جوان هم دارد به شكل و شيوه خود احساس و درونياتش را به تصويرمي كشد، اما توجه داشته باشيد كه فرهنگ ما فرهنگ صبوري و انتظار است. هنر ما سال ها با آرامش قرين بوده و طبعا اگر بخواهيم اين آرامش را قرباني كنيم، لطمات جدي مي بينيم."
همان طور كه حرف ميزند كار هم ميكند: "بارها درباره آموزش نقاشي خيالي سازي به شكل آكادميك در دانشگاهها صحبت شده، اما در حد همان صحبت ها باقي مانده است. كسي وقعي به اين هنر نمي نهد. دليلش را هم نمي دانم. ما در بدترين جايگاه يعني ميان نسل گذشته و آينده قرار گرفته ايم. اگر امروز نسل نقاشان قهوه خانه اي از دنياي خاكي رخت بندند، ديگر در نسل بعدي كسي از آنها ياد نمي كند. ما با وجود تلاش ها و خدمات مفيدي كه در طي سال ها انجام داده ايم، به محاق فراموشي سپرده مي شويم. در حالي كه با اندكي توجهات دولتي مي توانستيم نقاشي خيالي سازي را گسترش داده و به نسل جوان آموزش دهيم."
نظر شما