از صدايت مي شكوفد غنچه هاي بي شمار
نكته ياب معني شعري به باغ آرزو
مي شود دل با نگاهت ، بي قرار بي قرار
رفته بودم با خيالم تا كران دوردست ؛
ديدمت اندازه يك آسمان ، آئينه وار
درباره شاعر : " جعفر سيد " سالياني را در عرصه
تعليم و تربيت سپري كرده و چند صباحي هم به عنوان
كارشناس فرهنگي و هنري در معاونت پرورشي وزارت
آموزش و پرورش مشغول بوده است ، اما " شعر " ظاهرا
پيش از زمان پشت ميزنشيني گريبان او را گرفته است ... ،
چندين دفتر شعر چاپ نشده و آثاري پراكنده از وي در مطبوعات
گوياي اين نكته است . نام واحد نشر تحت مديريت سيد " نشر
آشنايي " خود صحه اي ديگر بر لطيف انديشي وي و خويشاوندي
ذهن او با شعر است هرچند اين روزها بيشترين اوقاتش در همين
واحد نشر ، صرف امور چاپ و ... مي شود .
***
آمدي تا پشت ديوار دلم ، اما نشد
تا ببويم دست گلبوي تو را اي رهسپار
سبزه ها هرگز نمي بخشند بوي عطر گل
بهتر از روي تو را هرگز نديده روزگار
جان جاناني ، غزالي اي غزلخوان دلم
تشنه شعرم ، برايم جرعه اي ديگر بيار ...
هركجا شعر است ، يعني تو در آنجا حاضري
مي رسد پايان شعر و مي شوم اندوهبار ...
بهار 1385 - تهران
نظر شما