خبرگزاری مهر- گروه هنر-آزاده سهرابی: علی نصیر ساکن آلمان است. جدیدترین نمایشگاه او با عنوان «تئاتر صامت» این روزها در گالری «اُ» به نمایش گذاشته شده است که البته شامل طراحیهای وی طی ۱۵ سال گذشته است. او این بار از روی عمد خواسته طراحیهایش را به نمایش بگذارد و مخاطب را سراغ بوم نبرد. هر چند چند تابلوی نقاشی او هنوز هم گالری را آراسته کرده است.
نصیر نقاشی است که میخواهد رابطهای میان اشیا، محیط و انسانها برقرار کند و به عبارت بهتر این رابطه یا بیارتباطی را در آثارش کشف کند. رنگ هایی که به کار میبرد معمولا وهم انگیز است و گاه عجیب کنار هم مینشینند. نوسان انتخاب رنگها در تابلوهایش گاه تا حدی بالا میرود که مخاطب را شگفت زده میکند. درخشش یک رنگ شاد در کنار دلمردگی رنگی تیره.
آثار نصیر در عین حال هر کدام برای خود داستانی دارد؛ داستانی از احوالات انسانی اما عموما انسانهایی گمشده در خود یا در روابط. در آثار این هنرمند انسانهایی گمشده در فضای پیرامون را می توان دید. انسانهای نقاشیهای او گرچه به یگدیگر تکیه زدهاند اما این تکیه زدن چندان پایدار به نظر نمیرسد. حالا بگذریم از اینکه بسیاری از انسانهای آثار او تنها هستند البته نصیر خودش اذعان دارد او تحت تاثیر محیطی که ۴۰ سال است در آن زندگی میکند یعنی آلمان این آثار را میکشد و غریبگی که از آن حرف میزند یا خشونتی کهگاه از آثارش بیرون میزند را تحت تاثیر آن زندگی خلق کرده است.
طراحی یک بداهه گویی ذاتی در خود دارد
گرچه شاید نقاشیهای علی نصیر تحت تاثیر هنر آلمان باشد اما در نهایت انگار او بیشتر از درون خودش سفارش میگیرد مانند هر نقاش دیگری.
برای دیدن آثار این هنرمند به گالری «اُ» رفتم و در حین دیدن کارها با او گپ میزنم. ابتدا جلوی طراحیهای او که دیوار دو طبقه گالری را پر کرده است میایستم و او میگوید: من آگاهانه میخواستم این نمایشگاهم فقط مجموعه طراحیهایم باشد. طراحی یک بداهه گویی ذاتی در خود دارد و اینها همانطور که میبینید آمیزهای از ترسها و نگرانیها و خاطرات و مسائل روزمره من هستند.
با دیدن این آثار شاید اگر یک روانشناس اینجا بود میتوانست دست به روانکاوی هنرمند بزند. آنقدر که این طراحیها عریان هستند. هر چند او برخی مواقع بازتاب دهنده جامعهای است که در آن زندگی میکند.
علی نصیر در این باره میگوید: من ۴۰ سال است در آلمان زندگی میکنم. قطعا این زندگی روی من تاثیراتی گذاشته است. سعی میکنم بیان این تاثیرات مستقیم نباشد. شما در این کارها موضعی نمیتوانید ببینید. ضمن اینکه سعی کردم حتی اگر اثری در درون خود خشونت دارد فرمش زیبا باشد و یا رنگ آمیزیاش زیبا باشد.
از او می پرسم: شما از سال ۱۹۷۴ میلادی برای تحصیل به آلمان مهاجرت کردید. در کارهای شما ما با تم اشیا و انسانها رو به رو هستیم و البته فضایی که پیرامونشان را گرفته است. اما همیشه احساس میشود آدم های آثار شما حتی اگر کنار هم هستند تنها هستند. آیا این بیگانگی از بحث مهاجرت ناشی میشود یا میتواند تاثیر آن باشد؟
نصیر در پاسخ میگوید: طبیعتا بیتاثیر نیست ولی اینگونه نیست که مستقیم بخواهم مطرح کنم. من دورههای کاری متفاوتی داشتم. در یک دورهای در دهه ۸۰ میلادی خشونت مساله من بود. بعد هویت دغدغهام بود و الان مسالهام انسان است فارغ از جغرافیایش بلکه از بعد فلسفی.
او در توضیح بیشتر دوره های کاری اش عنوان می کند: وقتی وارد دانشگاه شدم اشیا خیلی ساده و طبیعت بیجان برایم جذاب داشت و درگیری با جامعه مافوق صنعتی آلمان آن نگاه شاعرانه ام به اشیا را تفییر داد. بعد از این دوره بحث خشونت به مفهوم عام در روابط آدمها و ... برایم موضوع شد. یک دوره بعدش مساله هویت برایم مطرح شد که ما کجا ایستادهایم و ... شاید یک دلیلش هم این بود که در کشور دیگری زندگی میکردم. بعد کم کم انسان به مفهوم جهانی و روابطش با اطرافش چه وقتی ایزوله است و چه وقتی زندگی جمعی دارد برایم مطرح شد. الان هم همه اینها در ذهنم میگذرد.
وی ادامه میدهد: برای من آدمها با جهان پیرامونشان مهم هستند. یا حداقل تخته پرش ذهنی من اینهاست. اینکه آدمها از هم بیگانهاند درست است و هر روز این موضوع در جوامع بیشتر دیده میشود. البته در جامعه ایرانی به نظرم هنوز روابط شکل سنتی خود را حفظ کرده است. جدایی آدمها در جوامع دیگر بیشتر است.
تحت تاثیر ماتیسم و بکمن بوده ام
به کشور آلمان فکر میکنم. به جایی که این روزها علی نصیر در آن زندگی میکند. کشوری که هنرهای تجسمی در آن پر رونق است و مهد فلسفه هم هست. میپرسم: به فلسفه خاصی علاقه دارید؟
وی میگوید: من خیلی فلسفه نمیخوانم و فیلسوف هم نیستم. تاثیر فلسفه روی هنر آلمان بسیار قوی است ولی من نمیتوانم از یک فیلسوف اسم ببرم که روی من تاثیری داشته است. ممکن است گاهی به یک مکتب ذهنی نزدیک شوم یا از آن دور شوم.
اما بدون شک علی نصیر تحت تاثیر مکتب اکسپرسیونیست آلمان بوده است. او در این باره توضیح می دهد: اشتباهی در ایران میشود که در آلمان فقط سبک اکسپرسیونیست شاخص است در حالیکه اینطور نیست. درست است که خاستگاه این سبک آلمان بوده است و من هم در این کشور نقاشی خواندهام اما اگر بخواهم بگویم تحت تاثیر چه کسانی در ابتدا بودم باید بگویم بیشتر تحت تاثیر هانری ماتیس بودهام و یا کسی مثل ماکس بکمن. تاثیر ماتیس به خاطر رنگ آمیزی و رنگ بندیاش در من زیاد بود و اینکه مرا به هنر خاورمیانه نزدیک کرد و حتی با هنر خودمان مرا آشناتر کرد. به شکل فرمال روی من تاثیر زیادی گذاشت. بعد از گویا تاثیر گرفتم چون خشونت و جنگ را خوب نمایش میداد و الان احساس میکنم خط خودم را پیدا کردهام.
میگویم: رنگ سیاه چرا در کارهای شما اینقدر اهمیت دارد؟ و او پاسخ می دهد: البته این کارها چون مرکب و مداد است این احساس به وجود می آید که رنگ سیاه اهمیت زیادی در آثارم دارد ولی سعی کردم رنگ مشکی را هم غم انگیز کار نکنم اما به هر حال یک ضرب المثل آلمانی میگوید: نهر هرچه سیاهتر، عمیقتر است.
راست میگوید. در کارهای علی نصیر گرچه برخی مواقع یک رنگ مشکی شُره میکند و حواس را از مخاطب میگیرد اما آن سوترش یک رنگ زرد شاد خودنمایی میکند.
از او درباره ترکیب رنگهایش میپرسم. میگوید: نقاشیهایم حالت کلاژی دارد. همانطور که در زندگی همه ما هست. یعنی در عرض ده دقیقه ممکن است یک خبر خوب به شما بدهند و یک خبر بد. ضمن اینکه دوست دارم از قواعد رسمی دور شوم.
سینما در آلمان عقب مانده است و هنرهای تجسمی حرف اول را می زند
حالا دیگر سه طبقه را گشتهایم و همه آثار روی دیوار را دیدهایم. از او می پرسم: نگران نیستید چون در ایران زندگی نمیکنید کمی از جو هنر ایران دور باشید و گاهی فراموش شوید؟
نصیر یادآور می شود: من هیچ وقت نگران چیزی نیستم. ولی همیشه زادگاه من ایران بوده است خصوصا تهران که همه چیزش را دوست دارم. ولی واقعیت این است که من ۴۰ سال در خارج از ایران زندگی کردهام و با اینکه مدام در رفت و آمد هستم ولی تحت تاثیر محیط آلمان هم قرار دارم. این روزها هم با وجود رسانههای جدید و ارتباطات گسترده فکر نمیکنم دوری مسافت مشکلی ایجاد کند.
در پایان حرفهایمان صحبت به هنر در آلمان کشیده میشود. علی نصیر به این موضوع اشاره میکند که در حال حاضر هنرهای تجسمی در آلمان در مقایسه با سایر هنرهایش بسیار قوی است در حالیکه مثلا سینمای قوی ندارد.
وی در این باره بیان می کند: شاید به خاطر اقتصاد قوی آلمان باشد. چون هر جا اقتصادش قوی باشد هنرش هم پیشرفت میکند. هر چند برای من جای سوال است که چرا سینمایش اینقدر عقب افتاده است!
این هنرمند در ادامه به این موضوع اشاره میکند که این روزها در آلمان هنرهای جدید مثل پرفورمنس یا اینستالیشن در قبال هنری مثل نقاشی و مجسمه سازی غالب است. در حالیکه در کشوری مثل فرانسه هنوز نقاشی کلاسیک قدرت دارد.
اما در حالیکه این استاد نقاشی میگوید در برلین با سه میلیون جمعیت ۵۰۰ گالری فعال وجود دارد و زندگی حدود ۵ هزار هنرمند هنرهای تجسمیاش میچرخد و همه جور امکانات هنری در آنجا مهیاست شاید نباید نگران این بود که کمی نقاشی به شکل کلاسیکش به حاشیه رفته است.
علی نصیر متولد ۱۳۳۰ تهران است. او فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه هنر برلین و برنده بورس تبادل دانشجو بین فرانسه و آلمان است و در نمایشگاه های انفرادی و جمعی در ایران، آلمان، ژاپن، سوئد، آمریکا، لهستان شرکت کرده است.
نمایش نقاشیهای علی نصیر تا ۵ خرداد در گالری «اُ» به نشانی خیابان ویلا، کوچه خسرو، پلاک ۴۶ ادامه خواهد داشت.
نظر شما