به گزارش مهر ، در عظمت و تاثير شگفت اين رويداد فرخنده نه تنها انديشوران و تاريخ نگاران مسلمان بلكه بسياري از محققان و جامعه شناسان بر اين واقعيت بزرگ معترف هستند كه اين واقعه سرآغاز يك انقلاب گسترده و همه جانبه بوده است كه تغييرات بي شمار و مستمري را در پهنه جهان در پي داشته و آثار و بركات آن از حد شرح و بيان بسيار فراتر است.
واژه مبعث به اصطلاح علماي عربيت بيت صيغه مصدر ميمي و اسم زمان و مكان است از بعث و بعثت به مفهوم برانگيخته شدن و فرستادن كسي به قصد انجام كاري كه فعل ثلاثي آن از باب (منع يمنع) است.
اين اعتبار بعثت رسول عاليقدر اسلام حضرت محمد مصطفي (ص) به اين معناست كه پرورگار يكتا او را به رسالت خويش برانگيخته و به هدايت خلق خويش برگماشته است.
در كلمه مبعث مفهوم مصدري يعني بعثت يا مفهوم اسم زمان يعني وقت بعثت ملحوظ است . بنابراين هرگاه بر واژه بعثت واژه روز را نيز مي افزاييم به اعتبار مفهوم مصدري است با اضافه تخصيصي يا به اعتبار تجريد از مفهوم زمان است با اضافه بياني اين واقعه در بين مسلمين آنچنان مشهور است كه بعيد به نظر مي رسد مسلماني از اين ماجراي شگفت بي اطلاع باشد. اين واقعه آنچنان جذاب و رازآلود است كه هر مخاطبي را به خود مجذوب مي كند و آنچنان زيبا و تاثيرگذار است كه هرگز از ذهن زدوده نمي شود و جالب تر آنكه آدمي از شنيدن مكرر آن هيچگاه خسته و لزده نمي شود، و در هر سن و موقعيتي با درك و دريافت تازه اي به استقبال اين ماجراي شيرين و اعجاب انگيز دل مي سپارد.
به همين سبب واقعه بعثت در قلمرو سحر انگيز هنر و ادبيات همواره از سوي اهل قلم مورد تكريم و تعظيم واقع شده است و چه بسيار آثار دلنشين و گرانبهايي كه با الهام از اين رخداد بي نظير خلق شده است و در شمار شاهكارهاي ادبيات جهان قرار گرفته است.
رويكرد سخن سرايان به اين مهم در دايره محدود زمان و مكان منحصر و محدود نشده است. و نكته اي كه بسيار قابل تامل است آنكه با گذشت زمان و توسعه آيين مقدس اسلام، شمار آثاري كه با مضمون بعثت آفريده شده است رو به فزوني نهاده است. گويي بر خلاف ساير وقايع تاريخي كه غالبا با گذشت زمان از اهميت آن كاسته شده و در انظار عمومي كمرنگ تر جلوه مي كنند، اهميت واقعه بعثت با گذشت اعصار و قرون بيش از پيش آشكارتر شده است.
ذكر اين نكته نيز شايان توجه است كه در طول تاريخ هر واقعه اي از چنان مرتبه اي كه گام در قلمرو ادبيات بگذارد، برخوردار نبوده است. چه بسيار وقايعي كه عليرغم وسعت و عظمت، توجه هيچ سخنوري را برنيانگيخته و يا اگر مورد توجه قرار گرفته، دوام و قوام چنداني نيافته است و پس از چندي ديگر سخني از آن به ميان نيامده و ديگر هيچ شاعري وقت خود را مصروف احياي آن واقعه و ابراز ارادت به آن ننموده است.
با تورقي در ديوان شاعران متقدم و متاخر ادب پارسي، شاهد آثار متعددي در زمينه واقعه بزرگ بعثت و تلاش شاعران در جهت به تصوير كشيدن اين رويداد عظيم و تهنيت آن بر مسلمين و آزادگان جهان خواهيم بود. در اين آثار هر يك از شاعران از زاويه اي به اين واقعه آسماني نگريسته و كوشيده است تا به سهم خود پيام سرنوشت ساز و بركات اين واقعه را به گوش جان حق جويان و وجدان هاي بيدار برساند.
از حيث قالب هاي بكار گرفته شده در سرايش اين مضمون، مي توان گفت كه تقريبا در اكثر قالب هاي شعر پارسي آثار در اين خصوص خلق شده است، ليكن سهم قالب هايي چون قصيده، غزل، مثنوي، رباعي، دو بيتي و آزاد بيشتر بوده است . همچنين برخي از شاعران نيز در بيش از يك اثر به استقبال اين موضوع شتافته اند.
به لحاظ شهرت اثر در بين متقدمين مولانا ، در معاصرين به آثار شاعراني همچون دكتر پرويز عباسي داكاني ، مهدي سهيلي، عبدالعظيم صاعدي ، ميرهاشم ميري ، عباس كي منش ( مشفق كاشاني ) ، محمدرضا رحيمي ، صائم كاشاني ، ناهيد يوسفي و ... مي توان اشاره كرد .
و اما يكي از نكات گفتني در خصوص واقعه بعثت رويكردي است كه درعرصه شعر كودك و نوجوان به نحو چشمگير و شايسته اي نمودار شده است، و تاكنون درباره اين نكته و بررسي آن سخني به ميان نيامده است.
اين آثار غالبا در قالب چهار پاره سروده شده و زمان خلق اين آثار را مي توان از اوايل دهه شصت به اين سو ذكر كرد.
مخاطب اين اشعار از آنجا كه كودكان و نوجوانان هستند، زبان شعر زيباني ساده و سليس و صميمي است. حتي شاعر براي بيان مفاهيم مورد نظر خود از تشبيهات و استعاره هاي بسيار ساده مدد جسته و سعي كرده است تا مراد خويش را با مدد جستن از فضا سازها و تصوير پردازي ها ملموس تري ارايه دهد.
اين آثار اگرچه براي مقطع سني خاصي سروده شده است اما به لحاظ همين سادگي دلنشين همواره مورد توجه عامه مردم نيز قرار گرفته است. به ويژه اقشار كم سواد جامعه كه ممكن است براي درك شعرهاي پيچيده با مشكلاتي مواجه باشند از شنيدن و خواندن اين آثار حظ وافري مي برند.
از ديگر ويژگي هاي اين آثار استفاده شاعر از اوزان كوتاه و آهنگين است كه به قابليتهاي ريتميك ترانه نزديك است.
در اين مجال بررسي چند نمونه از اين آثار كه هر يك حال و هوايي خاص خود دارد، چشم انداز تازه اي را مي تواند بگشايد.
رودا به حمزه اي در سروده اي غار حرا را مخاطب قرار داده و چنين سروده است :
حرا خوش به حالت كه آغوش تو
به روي رسول خدا باز بود
دل سنگي ات بهترين جايگاه
براي طلوع گل راز بود
حميد هنرجو نيز كه به عنوان يكي از پركارترين شاعران كودك و نوجوان آثار در خور تاملي در حوزه ادبيات ديني پديد آورده است ، در سروده اي زيبا سعي در به تصوير كشيدن حضور جبريل و واقعه بزرگ بعثت نموده است :
آسمان غار ، روشن شد
عطر بال و پرزدن پيچيد
هركجا رنگين كماني شد
جبرئيل دوستي خنديد
... سنگ هاي غار هم ديدند
صورت شاداب احمد را
عطر آيات خدا پر كرد
جامه سبز محمد را ...
علي اصغر نصرتي در شعري روان و دلپذير روايت خود را از پيش از بعثت آغاز مي كند، سپس با اشاره به برانگيخته شدن پيامبر (ص) از تحول عظيم رسالت حضرت ختمي مرتبت سخن مي گويد. نصرتي در اين سروده براي مخاطب مجال مقايسه بين دو دوره پيش از بعثت و پس از آن را فراهم مي آورد :
تو نبودي و ظلم بود و ستم
شهر تاريك و ماه پنهان بود
خواب با چشم خلق بيگانه
زندگي سخت و مرگ آسان بود...
محمد علي دهقاني در شعر خويش از پيامبر رحمت سخن مي گويد، پيامبري كه قاصد مژده خداوند است و به قصد بيداري مردمان از غار حرا بيرون مي آيد:
آمدي تا شب ستمكاري
برود، نوبت سحر گردد
تا به دلهاي خسته و تاريك
نور ايمان و عشق برگردد
علي اصغر سيد آبادي نيز در سروده خويش به پيشواز مردي شتافته كه پس از آنكه به پيامبري مبعوث شده است به مكه معظمه بازگشته است. از اين رو شاعر زيباترين توصيف هاي خويش را براي اين بازگشت با شكوه به كار برده است:
مي رسد مردي ز راه
با صدايي آشنا
با دلش پل مي زند
بين انسان و خدا ...
شمار ديگري از اشعاري كه در اين باره سروده شده است يا ترجمه سوره مباركه علق است كه در آن شب شكوهمند بر نبي اكرم (ص) نازل شد و يا تبريك و تهنيت اين واقعه است به عنوان جشني فرخنده و عيد خجسته مسلمين، چنانكه در سروده مينا محمدي چنين سروري نقش بسته است:
روز جشن گلها بود
روز بعثت خورشيد
عطر سبز بيداري
پخش بود و مي پيچيد
اهم منابع:
- مبعث و غدير، تاليف، استاد جلال الدين همايي و استاد نيري - تهران: انتشارات نور فاطمه (س)، چاپ اول 1361
- تاريخ تحليلي اسلام، تاليف : دكتر سيد جعفر شهيدي، تهران: مركز نشر دانشگاهي، چاپ اول 1362
نظر شما