۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۵:۱۱

یادداشت مهر

نقد از خودم

نقد از خودم

باز هم روز خبرنگار رسید و مراسماتی کسالت بار که منتهی به یک کارت هدیه ناچیز تحت عنوان تقدیر از خبرنگاران می شود در حالی که این نه تقدیر که در واقع شکل تحقیر خبرنگاران را به خود گرفته است.

خبرگزاری مهر- حجت پیری: باز هم روز خبرنگار رسید و بازهم برگزاری مراسماتی کسالت بار از مراکز مختلف که منتهی به یک کارت هدیه ناچیز تحت عنوان تقدیر از خبرنگاران می شود در حالی که همین اقدام نه تقدیر که در واقع شکل تحقیر خبرنگاران را به خود گرفته است زیرا قبل از اهدای همین کارت هدیه ناچیز به جای اینکه روز خبرنگار بهانه ای شود برای سخن گفتن و طرح درد دل های خبرنگاران با مسئولین، فرصتی دوباره شده است برای مسئولان تا یک بار دیگر تریبون دوست داشتنی شان را در آغوش کشیده و هر آنچه انتظار از خبرنگار و رسانه هست اعلام کنند. گویی ناف این مسئولان را با آن میکروفن و تریبون بریده اند که حتی در روز متعلق به خبرنگاران هم حاضر نیستند دل از آن بکنند و برای یک بار هم شده در این سو قرار گیرند.

خبرنگاران هم که اغلب دچار مشکل معیشت هستند، به زعم اینکه رویه مذکور صحیح است، همانند افراد الینه و ابزار شده در جایگاه همیشگی خود قرار گرفته و خودکار به انگشت و زیر دستی بر ساعد می نویسند و کارت خود را می گیرند و می روند و در غفلت نزد خود می انگارند که چه روز خوبی است روز خبرنگار.

در همین شرایط است که مسئول وعده دیکته می کند و خبرنگاران می نویسند، مسئول فقط از فعالیت های خود می گوید و خبرنگار باز می نویسد. مسئول توصیه به دیگران دارد زودتر از معاون مرتبطش خبرنگارفراخوان می شود. مسئول اما وقتی خلف وعده می کند خبرنگار نباید بنویسد و چون نوشت حداقل مجازاتش بایکوت است، مسئول وقتی دچار نا کامی می شود خبرنگار نامحرم است و مردم را نباید در این زمینه آگاه کند و ......

در این اوضاع وانفسا است همه خبرنگار را برای راه افتادن کار کارشان می خواهند و خبرنگار برای شادی ها و غم های دیگران در خط مقدم است ولی امروزه خودش از کوزه شکسته آب می خورد.

به هر حال مردم به خاطر نمایندگی افکار عمومی درباره رسانه ها حق دارند در این بین اما مسئولان هم خود را محق می دانند تو گویی این آدم را از بتن ساخته اند که بیرون از خانه باید غم دیگران را بخورد و در منزل غصه معیشت و امنیت شغلی اش را.

گاهی آدم فکر می کند عمدا این گونه با خبرنگار تا می کنند تا خیلی در شرایط و اوضاع غور نکند. با مشکل معیشتی خود مشغول شده و به کارت هدیه ای خوش باشد. طبیعی است خبرنگاری که نان ندارد نای چالش هم نخواهد داشت.

مشکل خبرنگار در شهرستانها و استانها به مراتب حادتر از پایتخت است. بقای بسیاری از رسانه های محلی و دوام خیلی از خبرنگاران شهرستانی به پیاده ‌نظام روابط عمومی‌ها و سازمان‌های اجرایی شدن گره خورده است. امروز در شهرستان ها به سختی می توان خطی میان خبرنگار و بازاریاب کشید چه که معیشت پای بر گلوی قلم گذاشته و اجازه نمی دهد جوهر برخلاف میل مسئول به کاغذ پس دهد.

درد آورتر آنکه مسئولان رسانه های شهرستانی هم از سر جبر و یا از روی آز به تخصص کم توجه شده و هر آنکه در کار آگهی موفق بوده به حلقه خبرنگاران افزوده اند و همانها در تخفیف جایگاه مقدس قلم و خبرنگاری نزد مسئولان نقش ستون پنجم را بازی کرده اند.

در این میان فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به عنوان همیار و نماینده رسانه ها در دولت نقش همیار  سیاست زده دولت را برای رسانه ها ایفا کرده و رسالت خودش را در این می بیند که رسانه ها را کنترل کند تا بدانها یاری رساند.

و فرجام سخن اینکه همواره شعر قادر طهماسبی در گوشم نجوا می کند که ما مقتدایی جاودانه داریم و باید با تمسک به سیره ایشان وظیفه سنگین اطلاع رسانی را دنبال کنیم.

وبدانیم که
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

کد خبر 3733317

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha