خبرگزاری مهر، گروه سیاست-محمد مهدی رحیمی: هفتۀ گذشته اگرچه فضای رسانهای داخل کشور مملو از اخبار حادثۀ دلخراش ریزش ساختمان پلاسکو بود و حجم گستردۀ مطالب مربوط به آن عملاً رسانهها را از پرداختن به سایر موضوعات باز داشته بود، اما در همین حال خبرهای «نشست آستانه» هم جایگاه مناسبی در خبرگزاریها و نشریات ایرانی پیدا کرد. البته قطعاً حجم توجه به این موضوع در رسانههای غیر ایرانی بسیار بیشتر بود تا آنجا که حدود ۴۰۰ خبرنگار از دهها کشور جهان به پایتخت قزاقستان آمده بودند تا از نزدیک شاهد «ابتکار شرقی حل بحران سوریه» باشند.
درواقع برخلاف همه تجربههای قبلی که به میزبانی و البته محوریت کشورهای غربی نشستهای سیاسی حل بحران سوریه، برگزار میشد، اینبار یک پایتخت آسیایی با محوریت ایران، روسیه و ترکیه در کانون حل سیاسی نبرد بینالمللی سوریه قرار گرفت.
در خصوص نشست آستانه و البته در پرداخت کلانتر، حل بحران سوریه، نکات فراوانی قابلطرح است که اجمالاً به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. صدور قطعنامه ۲۳۳۶ شورای امنیت سازمان ملل، توافق آتشبس در سوریه و در پی آن برگزاری نشست آستانه از نتایج آزادسازی ارزشمند حلب بوده و در مجموع حاکی از ابتکار عمل و دست برتر سوریه و متحدانش یعنی روسیه، جمهوری اسلامی ایران و گروههای محور مقاومت در برابر تروریستها و حامیانشان میباشد.
بدون شک اگر چنین توفیق میدانی اثرگذاری رخ نمیداد، هیچگاه گروههای تکفیری و ارباب آنها ترکیه، حاضر به نشستن بر سر میز مذاکرهای که حامیان بشار اسد، طراح آن هستند، نمیشدند.
۲. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای بحران سوریه، نقشی فعال و تعیینکننده در همه عرصههای آن داشته است و به موازات نقشآفرینی اثرگذار در میدان نبرد نظامی که از طریق حضور مستشاران کشورمان در کنار ارتش سوریه صورت گرفته، در عرصه سیاسی هم بازیگری فعال بوده است. مقامات کشورمان از ابتدای بحران بر این مسئله تأکید داشتند که بحران سوریه راهحل نظامی ندارد و باید از طریق سیاسی خاتمه یابد، موضعی که تا سالها به مذاق محور عبری- عربی-غربی خوش نمیآمد و مدام به دنبال گسترش عرصههای نبرد و سقوط اسد بودند.
درواقع آنچه امروز در عرصه میدانی سوریه و البته در دستور کار نشست آستانه قرار داشت، یعنی آتشبس سراسری، بند اول طرح ۴ مادهای جمهوری اسلامی ایران است که از چند سال پیش آن را ارائه داد و متناسب با شرایط در ۲-۳ نوبت آن را تقویت کرد. به بیاندیگر علاوه بر آرایش میدان که بر اساس طراحی و مدیریت ایران صورت میگیرد حال در عرصه سیاسی هم عملاً نگاه ما محوریت دارد.
۳. تردیدی در نقشآفرینی مثبت و مؤثر روسیه در عرصه میدانی سوریه و اثرگذاری آنها در تشدید توفیقات ارتش اسد وجود ندارد. بهویژه که روسها با در اختیار داشتن کرسی ثابت در شورای امنیت سازمان ملل و حق وتو، عملاً در عرصه سیاسی هم مانع برخی اقدامات غربیها ضد دولت و ملت سوریه شدهاند؛ اما نباید فراموش کرد که این حضور روسها متأخر از مستشاران ایرانی و به تعبیری با علم به دست برتر ارتش و گروههای همپیمان آن صورت گرفته است.
در این چارچوب و علیرغم همکاری قابلقبول و همافزایی جدی تهران و مسکو در موضوع سوریه، اما قطعاً با هوشیاری باید رفتار علنی و احتمالاً پس پرده روسها را رصد کرد و از هرگونه پختوپز آنها برای سوریه بدون کسب نظر و تعامل با کشورمان جلوگیری نمود.
۴. در مقام تحلیل رفتار ترکها در مسئله سوریه، باید توجه داشت که اکنون آنها به نمایندگی از تروریستها در جمع ۳ کشور برگزارکننده اجلاس حضور یافتهاند و نباید به وادی این تحلیل غلط افتاد که دولت اردوغان کاملاً از مسیر در پیش گرفته تا امروز پشیمان بوده و اکنون در کنار ایران و روسیه نقشآفرین است.
درواقع ترکیه اگرچه پس از حوادث میدانی مختلف و از جمله پس از کودتا، با بیاعتمادی به آمریکاییها تلاش کرده تا حساب خود را از آنها جدا کند، اما این به معنای پذیرش کامل خطاهای گذشته و در پیش گرفتن مسیری کاملاً متفاوت نیست. اگرچه در همین حد هم باید از آن استقبال کرد و آن را بهعنوان گام اول برای تشکیل مدل حل بحرانهای منطقهای بدون دخالت غربیها دانست.
نظر شما