به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه بیست و هشتم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی اهلبیتهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِینَ
انبوهسازی غیرضروری ساختمانها، ایدهای نامطلوب
مطلب دهم از مطالب مربوط به قواعد دینی و شرعی نظام عمران شهری، بحث عدم مطلوبیت ساختمانهای اضافی و بیشازحد نیاز است. ما از روایات وارده از معصومین علیهم السلام درمییابیم که در نظام عمران شرعی ساخت ساختمان بیشازحدنیاز نامطلوب است. البته وسعت ساختمان و مخصوصاً وسعت خانهها مطلوب است؛ خانه باید وسیع باشد اما ساختمان بیشازحدنیاز نامطلوب شرع است. برای مثال اگر کسی میخواهد ادارهای بسازد نباید ساختمانهایی عریض و طویل ایجاد کند بدون اینکه نیازی به آنها باشد. بنابراین؛ ساختمان بیشازحدنیاز ازنظر شرعی کاملاً نامطلوب و مورد نهی واقع شده است.
در این باب روایاتی را میخوانیم تا روشن شود که در این رابطه مدنظر شارع چه چیزی است. مرحوم صاحب وسائل در وسائل الشیعه بابی را تحت عنوان ابواب احکام المساکن در کتاب صلاة مطرح میکند. ایشان به مناسبت مکان مصلی متعرض به این باب شده است، در آن بابی تحت عنوان «بَابُ کَرَاهَةِ تَشْیِیدِ الْبِنَاءِ وَ اسْتِحْبَابِ الِاقْتِصَارِ مِنْهُ عَلَی الْکَفَافِ وَ تَحْرِیمِ الْبِنَاءِ رِیَاءً وَ سُمْعَة». بعد در این زمینه روایاتی را نقل میکنند؛ «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ حُمَیْدٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَی صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.» هر ساختمانی که بیشازحد کفاف و نیاز باشد در روز قیامت باری بر روی دوش صاحب خود خواهد بود. بنابراین؛ نباید سرمایه خدا را اینگونه خرج کرد به دلیل اینکه این کار نوعی اسراف و تلف کردن سرمایههای خداست.
ما در بحث نظام اقتصادی در موضوع تولید، این مطلب را به شکل دیگری مطرح کردیم؛ ازنظر اقتصاد اسلامی سرمایهگذاری در ساختمان کار غلطی است، نباید خود ساختمان وسیله تجارت قرار گیرد؛ سرمایه مردم باید خرج چیزی شود که موردنیاز آنهاست. البته اگر نیازمندی وجود دارد که خانه ندارد باید برای آن ساختمانی ساخت اما نتیجه انبوهسازی وضعیتی مانند حال فعلی شهر تهران است که در آن درصد بالایی از ساختمانها معطل و بلااستفاده است. این معنا را میدهد که نیاز نبوده است و این همه ساختمان خوب نیست.
تدبیر اقتصادی اسلام
سرمایهای که هر جامعهای در اختیار دارد، محدود است و در حقیقت سنت الهی در اقتصاد تقدیر است؛ خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاء» اما «وَ یَقْدِرُ» باید این یقدر را در نظر گرفت. بنابراین؛ باید سرمایهای که محدود است را طوری مدیریت کرد که در مسیر تأمین نیاز جامعه مصرف شود. اما اگر این سرمایه درجایی مصرف شود که زائد بر نیاز جامعه است قطعاً در جای دیگری خلل وارد میکند؛ یعنی در جامعه کمبود ایجاد میکند و جای دیگری ازنظر اقتصادی دچار بحران میشود. بنابراین؛ یک اصلی در فقه اسلامی این است که ساختمانِ فوق نیاز نامطلوب است، اگر بنا است ساختمانسازی شود باید برآورد شود و بهاندازه نیاز باشد و نباید بدون اینکه نیازی باشد ساختمان ساخته شود. ساختمانهای خالی در روز قیامت بر گردن سازنده مسئولیت دارند؛ به دلیل اینکه برای آنها سرمایه خرج شده است. این سرمایه امانت الهی است و از آن سؤال میشود که این امانت در کجا و چگونه خرج شده است. عدم بهکارگیری درست سرمایهها در جامعه مشکلات زیادی را ایجاد میکند که بیکاری و فقر از جمله آنهاست.
ادامه روایات منع انبوهسازی غیرضروری
روایت دیگری را مرحوم شیخ کلینی روایت میکند «عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ بَنَی فَوْقَ مَا یَسْکُنُهُ کُلِّفَ حَمْلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.» هرکس بنایی بسازد که بیشازاندازۀ موردنیاز اوست در روز قیامت تکلف حمل آن بر گردن او قرار خواهد گرفت. البته اینکه کسی برای پذیرایی از مهمان [بنایی بزرگتر از حد نیاز] بسازد مصداق فَوْقَ مَا یَسْکُنُهُ نیست، زیرا در روایات آمده است که حضرت وارد خانه آن شخص شد و دید ساختمان خیلی بزرگی است. به او فرمود برای چه این ساختمان را بزرگ ساختهای؟! اگر برای پذیرایی از مهمان و رسیدگی به مردم ساخته باشی، بهجا ساختهای اما اگر همینطور بدون نیاز ساختهای، کار نامطلوبی انجام دادهای.
روایت سوم؛ این روایت ازنظر سندی صحیح است و مرحوم شیخ صدوق آن را در خصال بیان میکند: «فِی الْخِصَالِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ کَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْبِنَاءَ وَ الْمَاءَ وَ الطِّینَ.» کسی از غیر منبع مشروع مال به دست بیاورد و کسب نامشروع داشته باشد خدای متعال او را مبتلا به ساختمان بیهوده میکند؛ روایت میفرماید: آب و گل را بر او مسلط میکند؛ یعنی مدام میسازد اما بهجایی نمیرسد.
روایت دیگر را هم مرحوم شیخ صدوق نقل میکند: «قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِقَاعاً تُسَمَّی الْمُنْتَقِمَةَ فَإِذَا أَعْطَی اللَّهُ عَبْداً مَالًا لَمْ یُخْرِجْ حَقَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ بُقْعَةً مِنْ تِلْکَ الْبِقَاعِ فَأَتْلَفَ ذَلِکَ الْمَالَ فِیهَا ثُمَّ مَاتَ وَ تَرَکَهَا.» خدا را در روی زمین بقعههایی با نام منتقم و انتقام گیرنده است؛ اگر به کسی مالی داد اما او حق خداوند را در آن مال نداد، خداوند متعال از این بقعههای منتقمة بر او مسلط میکند؛ به شکلی که مال خود را در آن بقعه خرج میکند و بعد میمیرد و از آن استفاده هم نمیکند. معلوم میشود که این یک سنت الهی مهم است که خداوند متعال کاری میکند که این اموال نامشروع اینگونه خرج شوند.
در حال حاضر درصد زیادی از خانهها خالی است. باید دید که چه مقدار هزینه در این کار خرج شده است که اگر این هزینه در تولید و صنعت و یا تجارت میرفت چه تأثیر مثبتی میتوانست داشته باشد.
روایت بعدی از همین باب را مرحوم شیخ صدوق در حدیث مناهیِ معروف نقل میکند. باید دانست که ما این حدیث را معتبر میدانیم اگرچه روات آن همه جزء ثقات نیستند؛ یعنی ازلحاظ فنی، سند صحیحی ندارد اما با توجه به اینکه مضامین روایت مورد تأیید سایر ادله شرعی است لذا اطمینان به صحت مضمون روایت حاصل میشود: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَیْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ بَنَی بُنْیَاناً رِیَاءً وَ سُمْعَةً حَمَّلَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ وَ هُوَ نَارٌ یَشْتَعِلُ مِنْهُ ثُمَّ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ وَ یُلْقَی فِی النَّارِ فَلَا یَحْبِسُهُ شَیْءٌ مِنْهَا دُونَ قَعْرِهَا إِلَّا أَنْ یَتُوبَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَةً فَقَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَی مَا یَکْفِیهِ اسْتِطَالَةً بِهِ عَلَی جِیرَانِهِ وَ مُبَاهَاةً لِإِخْوَانِهِ.»
روایت میفرماید ساخت این بناهای زاید غالباً برای ریا و شهرتطلبی است. خداوند متعال در روز قیامت نهتنها خود ساختمان بلکه ساختمان را تا عمق هفت لایه بر زمین بر سازننده آن بار میکند. ساختمان را با آن هفت لایه تبدیل به آتش شده و بر روی او سوار میشود. بعد این آتش را مانند طوق بر گردن او انداخته که آن طوق او را تا قعر جهنم میبرد به شکلی که هیچچیز او را از افتادن و رسیدن به قعر جهنم بازنمیدارد؛ مگر اینکه توبه کند. شخص عرضه داشت: یا رسولالله این ساختمان ریایی و سومعهای چطور ساختمانی است؟ حضرت فرمود: ساختمانی که بیش از نیاز باشد. بیشازحد نیاز است تا بهوسیله آن بر همسایگان و دیگران مباهات و فخرفروشی کند.
والسلام علیکم و رحمة
نظر شما