خبرگزاری مهر - گروه استانها - حسن حیدری*: مدیریت روستایی از ارکان اصلی و جدانشدنی توسعه روستایی است زیرا در نبود مدیریت سازماندهی شده در نواحی روستایی برنامه های توسعه نیز با مشکلات بی شماری مواجه خواهد شد. در حال حاضر مدیریت روستایی در ایران با مسایل و مشکلاتی مواجه است که نیازمند توجه از سوی مسؤلین و سیاستگذاران است.
این چالشها را میتوان در مواردی مانند عدم تبیین مبانی تئوریک، فقدان مدیریت واحد روستائی، نبود منابع مالی پایدار، کمرنگ بودن مشارکت مردم محلی، وضعیت آموزش نیروی انسانی، دسترسی به تجهیزات، ابزارها و تأسیسات جستجو کرد. بنابراین لزوم توجه به مدیریت روستایی با توجه به تئوریهای مدیریتی نوین برای نواحی روستایی ایران که از فقدان مدیریتی واحد رنج می برند، ضرورت مییابد.
مدیریت روستایی و چگونگی آن در ایران چند قرن سابقه دارد. بررسی این سابقه از یک سو حاوی نکات قابل توجه در روشهای اداره روستاها است و از سوی دیگر متاثر از تجربیات گذشته است، که چالش های گوناگون را به ویژه برای استفاده در آینده روشن می سازد.
یکی از نکات بارز روند مدیریت روستایی ایران رویکرد چندگانهای است که از آن میان می توان به رویکردهای دو مقطع زمانی تا قبل از انقلاب اسلامی و پس از انقلاب اسلامی اشاره کرد. در این باره می توان ابراز داشت که تا قبل از انقلاب اسلامی، تفکرات مدیریت روستایی متکی بر دیدگاه های حاکمان و حکومت ها و اعمال قوانین از سوی آنها بود، اما پس از انقلاب، مدیریت روستایی بر محور بینش روستائیان و جامعه روستایی استوار شد و از اینرو مشارکت روستائیان در اداره روستاها از دهه های قبل در چارچوب قانون به صورت سازمان یافته و فراگیر شکل گرفت، به ویژه آن که پس از سال ۱۳۷۷ و با تاسیس دهیاری ها در برخی روستاها، اداره روستاها و دهیاری ها که برگرفته از بطن روستا هستند، سپرده شد.
دراکر، استاد نامدار مدیریت و اقتصاددان و پایه گذار مدیریت نوین، جمله در خور تاملی دارد با این مضمون که «کشور توسعه نیافته وجود ندارد، این کشورها ضعف مدیریت دارند». مدیریت در ایران دانش تقریباً جدیدی است. شاید بتوان از میرزاتقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان سپهسالار بعنوان اولین کسانی نام برد که اصول علمی مدیریت را تدوین و به کار برده اند.
مدیریت مانند سایر علوم است اما با زیرساختی از انواع دانش ها که به سرعت تغییر می یابند. بدیهی است که برای راهبری و موفقیت هر سازمانی حضور مدیر راهبر الزامی است. اگر سازمان، نظااست هدفش دفاع از تمامیت ارضی کشور و تربیت سربازانی حرفه ای است. اگر سازمان، مدرسه و دانشگاه باشد هدف آن تربیت انسان مجهز به علوم روز و دارای مهارت های بالا و متخصص در بخش های مختلف اقتصاد و صنعت است. اگر سازمان بیمارستان باشد، هدفش رسیدگی به درمان بیماران تا حصول نتیجه مثبت و تامین روش های مختلف برای برطرف کردن مشکلات مراجعه کنندگان است و اگر سازمان بازرگانی یا صنعتی باشد اهداف آنها رسیدن به برنامه های تعریف شده است. رسیدن به بخش عمده ای از این اهداف نیازمند حضور و وجود مدیر ارشد است. مدیریت تنها به معنای اداره کردن یک سازمان نیست، مدیریت بهره گیری از فرصت ها برای موفقیت سازمان است. در دنیای به سرعت تغییر یابنده کنونی، مدیریت تبدیل به یکی از سخت ترین و پیچیده ترین تخصص ها شده و دنیای دیجیتال و فناوری اطلاعات، جهان جدیدی را برای توسعه کسب و کار معرفی کرده است، که اقتصاد شبکه نامیده می شود. مدیرانی که برای این اقتصاد آموزش داده می شوند، بایستی به مبانی این تحول و چشم انداز آینده انقلاب فن آوری دیجیتال و شبکه آشنا باشند.
عقلانیت و تربیت قوه تفکر پی آمد چنین آموزش هایی برای مدیران خواهد بود. به قول فردریش هگل «آنکه جهان را با چشم عقل می نگرد، جهان نیز جنبه های عقلانی خود را به او می نمایاند».
بدون شک مدیریت روستایی در کشور نیز از این اصل مهم مستثنی نیست. آنچه که سالیان طولانی در انتطار آن هستیم یعنی مدیریت واحد روستایی. بیش از ۲۸ دستگاه اجرایی، اداره و سازمان های دولتی بصورت مستقیم با روستاها ارتباط دارند و به روستاییان خدمات رسانی می کنند. اما آیا هماهنگی واحد و مدیریت واحدی بین ادارات مربوطه وجود دارد؟ متاسفانه این اتفاق ناخوشایند مدیریت حداقل در استان های به فاصله دور از پایتخت و محروم از منابع انسانی و مدیریتی رخ داده و هر اداره و دستگاه اجرایی ساز خدمات رسانی خودش را میزند! و عملا هیچ هماهنگی بین دستگاهی وجود ندارد. حال این سوال پیش می آید وظیفه این هماهنگی با کدام سازمان یا دستگاه است؟ همان طوری که ذکر شد مدیریت مانند سایر علوم است اما با زیرساختی از انواع دانش ها که به سرعت تغییر می یابند. بدیهی است که برای راهبری و موفقیت هر سازمانی حضور مدیر راهبر الزامی است. بنابراین کدام دستگاه باید راهبر سایر دستگاههای اجرایی مدیریت روستایی باشد؟
بدیهی است در هر استان استانداری به عنوان مادر دستگاههای اداری هر استان و ناظر بر همه اعمال مدیریتی و اجرایی و راهبر امور مربوطه است. دفاتر امور روستایی و شوراها از جایگاه ویژه در استانداریها برخوردارند. هرچند در سالهای اخیر در یک بخشنامه غیر کارشناسی و شتابزده قصد تجمیع دفاتر شهری و روستایی را داشته که با پیگیریهای متخصصان و کارشناسان و نمایندگان مجلس این موضوع متوقف شد اما این دفاتر در همه استانها نیاز به حمایت فکری و معنوی دارند تا بتوانند در مسیر توسعه پایدار روستایی گام های اساسی بردارند. الگوی منظم و نامظنم مدیریت فعلی روستایی با دستگاههای اجرایی مهم به شرح زیر است:
این نمودار الگوی واقعی مدیریت روستایی را نشان می دهد. هرچند که برجسته بودن عوامل سیاسی و انتخاب مدیران سیاسی بر حوزه های روستایی و نگاه برجسته حاکمیتی سیاسی بر مدیریت روستایی را نمی توان در الگوی نامنظم مدیریت روستایی نادیده گرفت. شاید یکی از دلایل مهاجرت های بی رویه روستاییان به شهرها این نوع تفکرات باشد. چرا که نمی توان با ابزار سیاسی عمران و آبادی انجام داد اما با عمران و آبادی و خدمات رسانی مطلوب می شود به نتیجه دلخواه مدیریت سیاسی هم رسید. و این یعنی حلقه گمشده مدیریت روستایی. به امید مدیریت یکپارچه و واحد روستایی و خدمات رسانی مطلوب و عمرانی سازنده و کاربردی برای روستاها. بگذاریم روستا، روستا بماند.
* کارشناس شهری و روستایی استانداری بوشهر
نظر شما