به گزارش خبرنگار مهر، فریده مجیدی خامنه عضو هیأت علمی پژوهشکده مردم شناسی در مقالهای با عنوان هنرهای تبریک عید در نوروز آورده است:
یکی از مواردی که به استناد آن به برخی خصوصیات فرهنگی یک جامعه میتوان پی برد، عیدی نامه یا تبریک نامه است که به مناسبت فرارسیدن عید در زمانهای نه چندان دور تهیه میشد و در عمل تبریک به شیوه ارتباطی میان انسانها اطلاق میشود که برای نشان دادن توجه و التفات، بیان احساسات و دوستی به کار میرود. تبریک بنا به نوع رابطه موقعیت اجتماعی میان افراد و یا گروهها با یکدیگر متفاوت است. آداب و رسوم و فرهنگ و جوامع مختلف میتواند باعث تنوع زیادی در این زمینه شود. تبریک میتوان به صورت شفاهی با صدای رسا با حرکات بدنی و فیزیکی مانند کف زدن بوسیدن و یا ترکیبی از هر دو صورت گیرد.
گاهی تشریفات فراوانی قبل و یا هنگام اعلام تبریک صورت میگیرد و گاهی بسیار ساده انجام میپذیرد. تبریک میتوان به منظورهای گوناگون از قبیل تثبیت موقعیت یا ترفیع و انگیزههای مادی نیز صورت پذیرد. به عبارتی همان گونه که اشکال تبریک متفاوت است، انگیزههای آن نیز گوناگون است. یکی از اشکال تبریک، فرستادن یا دادن نامه تبریک و کارت تبریک است که برای موارد مختلف مانند سالروز تولد، اعیاد، فصول و از این قبیل و به منظور آرزوهای خوب برای فرد و یا افراد دیگر داده و یا ارسال میشوند.
عیدی نامه در مکتب خانهها
در بخش دیگری از این مقاله آمده است: نوع دیگری از اجرای شیوه عیدی نامه این بود که در آستانه نوروز معلمهای مکتب خانه یکی، دو قران پول از بچههای مکتبی جمع میکردند و با آن پول هفت قلم رنگ سفید، سرخ، آبی، زرد، قهوهای، قرمز و سیاه میخریدند و روی ورقهای کاغذ و یا لوح هر یک از بچهها با خطی خوش اشعاری مینوشتند و حاشیه کاغذ یا لوح را با رنگها گل و بوته میانداختند و قبل از تحویل سال به بچهها میدادند.
بچهها هم در عید نوروز شعرها را برای پدر و مادر دایی و عمو و خاله و عمه و خلاصه تمام خویشان خود میخواندند و عیدی میگرفتند. بعد از تعطیلات عید زمانی که بچهها دوباره به مکتب خانه میرفتند تحفهای مانند نقل، گردو، کشمش و گاهی همراه با چند قران پول برای معلمهای خود میبردند.
مضمون عیدی نامهها
برخی از اوقات معلمهای مکتب خانه در هفته آخر اسفند هر سال با خطی خوش برای یکایک شاگردان خود، عیدی نامه و یا تبریک را بر روی کاغذ مینوشت و به آنها هدیه میداد. شاگرد تبریک یا عیدی نامه را برای پدرش میبرد و عیدی معلم را از او گرفته و صبح نوروز برای معلم میآورد.
نمونههایی از تصاویر عیدی نامهها
آنچه که در وهله اول در این تصاویر زیبا و گیراست. سادگی و بی پیرایگی آنهاست. این سادگی نه تنها در مقایسه با هنر رسمی و درباری آن دوره جلب نظر میکند که حتی در قیاس با تصاویر عامیانه (نقاشی قهوه خانه، نقاشی روی کاشی، و …) نیز مشهود است. شاید بتوان تصاویر عیدی سازی را با تصاویر کتب چاپ سنگی قیاس کرد، که هر دو بی رنگ اند و طرحهایی سیاه بر زمینه روشن کاغذ اند که حتی باز به دلیل محدودیت تکنیکی، عیدی سازها از تصاویر کتب چاپ سنگی سادهتر و بدوی ترند.
به طور کلی خصوصیات عمده عیدی نامهها شامل موارد زیر میشوند:
عدم تناسب برخی پیکرهها و اشیا، حالت بیانگری پیکرهها، بی تکلفی و سادگی نقشها در بیان رشادتها، مظلومیتها، خشمها، نگرانیها و شخصیتهای به کار رفته در نقشها، موضوعات تصاویر یا از مضمونهای مذهبی مایه گرفتهاند و یا مضامین اسطورهای مانند شخصیت شاهنامه و یا از نقشهای عامه پسند مانند نقوش سمعک عیار و امیر ارسلان الهام گرفتهاند.
فرجام عیدی نامهها و هنر عیدی سازی
عیدی سازی به عنوان هنری که در میان توده مردم شکل گرفته هرگز از حمایت حاکی قدرتمندی برخوردار نبوده است. حامیای که در تولید، نگهداری و معرفی آن کوشش کند. این شیوه بیان هنری که در اواخر دوره قاجار مرسوم بود. بعد از قوت سید علی نقاش باشی متروک میشود و تا اوایل دهه ۴۰ همچنان ناشناخته باقی میماند. یعنی تا زمانی که مهدی رضا قلی زاده برای انجام پارهای از پژوهشهای میدانی، درباره اصطلاحات و گویشهای اقوام مختلف به شهرها روستاها و قریه های گوناگون سفر میکند.
او در گناباد برخی از این تصاویر را می بیند ولی هیچکدام از قالبها را پیدا نمیکند. در نیشابور او با سید حسن علمدار پسر سید علی نقاش باشی آشنا میشود. سید حسن علمدار درباره قالبهای عیدی سازی که در آشپزخانه دود گرفته اجدادی نگهداری میشدند، توضیحاتی میدهد. رضا قلی زاده تنها فرصت میکند که از قالبها یک نسخه چاپ کند و آنها را با خود به تهران بیاورد. او در سال ۱۳۴۵ نمایشگاهی با عنوان هنر گرافیک دوره قاجاریه در تالار ایران برگزار میکند. در فاصله پیدا کردن این قالبها توسط رضا قلی زاده و نمایشگاه او در تالار قندریز وارثان این قالبها را کم کم به فروش میرسانند و در چند مجموعه مختلف پراکنده میشوند. تعداد تقریبی آنها را صد عدد تخمین زدهاند.
بعدها تقویمی در سال ۱۳۴۶ با کار مرحوم مرتضی ممیز برای شرکت نفت پارس با تلفیق این تصاویر و نقوش قلمکار تهیه میشود. گرچه این قالبها در کرمانشاه به دست آمدند ولی ممکن است در نقاط دیگر ایران نیز نمونههایی از آنها وجود داشته باشد که یا به صورت شیء بی ارزش در انباری خاک میخورند و یا تا حالا به عنوان هیزم، طعمه آتش اجاقی گشتهاند.
نظر شما