به گزارش خبرنگار مهر، نیما زاغیان، از مهمترین چهرههای پرفورمنس آرت در هنر معاصر ایران است. او چند سالی است که پروژهای آوانگارد و بحث برانگیز را تحت عنوان «هنر نا – رسمی» دنبال میکند. در ذیل این پروژه او مکتوباتی را نیز تولید کرده که از آنها با عنوان «نا کتاب» یاد میکند که از این دست آثار او میتوان به کتاب «سِــفِــر گمشدهی خِــرفســتر» و یا «به شماره زخمهایم» اشاره کرد که اثر اخیر تنها در چهار نسخه به صورت دستنویس به دست چهار مخاطب رسید.
زاغیان برای اهالی کتاب نیز مترجم شناخته شدهای است. او کسی است که مجموعه «گلهای دوزخی» اثر شهریار شاعران شارل بودلر را به فارسی برگرداند که اتفاق بسیار مهمی برای جامعه ادبی کشور بود. آثاری از بودلر پیشتر توسط مترجمان شاخصی چون حسن هنرمندی، محمدعلی اسلامی ندوشن و... نیز برگردان شده بود، اما به باور بسیاری از منتقدان ترجمه زاغیان بیشتر به فضای اشعار بودلر در زبان اصلی نزدیک است. زاغیان همچنین مترجم «آهستگی» میلان کوندراست.
تازهترین پروژه او «کتاب جــاء دِی» است که قرار است صرفا در ۲۰ نسخه به مخاطبان عرضه شود. این کتاب مجموعهای از قطعههای بهم پیوسته است که در بیست و دو فصل انسجام یافته و همراه با طراحیهایی از مولف، تکمیل شده است. برای نزدیک تر شدن به کانسپ ِ اثر هنری، هرنسخه از این نا ـ کتاب، روی جلدی متفاوت دارد؛ یک بنیان ثابت برای کلیت جلد در نظر گرفته شده اما روی هر جلد تصویری متفاوت خواهد داشت.
به قول نویسنده محدودیت نسخهها، کتاب را به اثر هنری نزدیک میکند، مانند چاپهای دستی لیتوگراف یا سیلک یا مجسمههای برنزی که تعداد محدودی از اثر ارائه میکنند.
زاغیان درباره این کتاب به مهر گفت: «کتاب جــاء دِی» در ساختار ارائه کتاب به طریق معمول نمیگنجد و به همین دلیل من آن را نا ـ کتاب مینامم. شاید بتوان گفت که این اثر به ساحت artbook نزدیک است.
وی افزود: میتوان این اثر را به صورت یک کار پرفورماتیو یا رخداد اجرایی نیز دید. به هر حال این کتاب در ۲۰ نسخه و هرکدام با طرح جلدهایی متفاوت ارائه میشود. در جریان معمول و بازار رسمی کتاب از این دست اتفاقها رخ نمیدهد. به هر حال کتاب اگر یک میلیون نسخه تیراژ هم داشته باشد، طرح جلدها یکسان است. بنابراین این اثر نافی کانسپت پدیدهای به نام کتاب است.
زاغیان در ادامه با اشاره به این نکته که در تولید این پروژه بیشترین تاکیدش بر ساخت هنری بود، گفت: «کتاب جــاء دِی» را میتوان در ادامه پروژه «هنر نا – رسمی» دانست. شمارگان آن نیز همین ۲۰ نسخه خواهد بود اما به قول آندره بازن که میگوید فقط احمقها نظرشان را تغییر نمیدهند، شاید بعدها تصمیم دیگری برای آن گرفتم.
وی اضافه کرد: پیش از اینکه محتوای کتاب فرمت نهایی خود را پیدا کنند، یکی از دوستانم که متون را خوانده بود نکته جذابی را درباره آنها به من گفت. او گفت که وقتی این اثر را میخواندم احساس میکردم که جذابترین روش برای ارائه آن میتوان نگارشش در دور یک ستون بزرگ باشد. یعنی ستون بزرگی ساخته شده و این کتاب از ابتدا تا انتهایش روی آن نوشته شود. شاید این هم نکتهای باشد برای آرت بودن این اثر و نه ادبیات. خود من نیز این اثر را به صورت یک اینستالیشن میبینم و پرهیز دارم که آنها را ادبیات بنامم. ادبیات دست و پای من را میبندد.
زاغیان در ادامه محدود بودن مخاطبان کتاب را نیز یک اتفاق خواند و گفت: در سال ۹۴ پرفورمنسی به نام «بازخانی – نویسیها بخش نخست: ملکوت» را اجرا کردم. پیش از اجرا برای این اثر تبلیغ شد، اما مکان اجرا معرفی نشده بود و بسیاری گمان کردند که من این کار را در موزه هنرهای معاصر اجرا میکنم. در پوسترهای طراحی شده برای این اجرا نیز زمان دقیق اعلام شده بود اما بجای مکان اجرا نوشته شده بود که این پرفورمنس بدون حضور مخاطب برگزار میشود. بسیاری گفتند که مگر چنین چیزی میشود؟ ما در پاسخ گفتیم که خواستیم تجربه کنیم که چنین چیزی امکان پذیر است یا خیر؟ که اتفاقا نه تنها این کار اجرا شد بلکه حتی دریچههای جدیدی را به روی من باز کرد.
نظر شما