در دهه سوم میلادی از قرن گذشته مناسبات دو رژیم پادشاهی ایران ومصر تا آنجایی پیش رفت که روابط سیاسی میان دو کشورجای خود را به روابط خانوادگی میان دو دربار پادشاهی سپرد.
دوکشور در آن زمان بدون توجه به شرایط منطقه ای وبین المللی وبدون در نظرگرفتن منافع ملی روابط گسترده ای با یکدیگر
برقرار کردند.
پس از سقوط رژیم پادشاهی ملک فاروق در سال 1952 به دست افسران آزاد مصر به رهبری ژنرال محمد نجیب و سرهنگ جمال عبدالناصر، روابط ایران ومصر به شدت تیره شد.
شاه سابق ایران موضع سر سختانه ای در برابر رژیم جدید افسران آزاد در مصر اتخاذ کرد که این موضعگیری به مناقشات تند رسانه ای میان دو کشور منجر شد.
درجنگ ژوئن 1967 میلادی میان اعراب واسرائیل، شاه سابق ایران جانبداری آشکار خود را از رژیم غاصب اسرائیل اعلام داشت که این موضعگیری انزوای سیاسی ایران میان جهان عرب واسلام را در پی داشت.
پس از درگذشت جمال عبدالناصر رئیس جمهوری مصر در سال 1970 میلادی، انور سادات که قدرت را در مصر به دست گرفته بود؛ در یک چرخش 180 درجه ای با رژیم شاه رابطه گسترده ای بر قرار کرد.
انورسادات پس از رسیدن به قدرت، بیش از20 هزار مستشار نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق را از مصر اخراج کرد وبه این ترتیب خود را به آمریکا وغرب نزدیک کرد.
این رویکرد و سفر انور سادات به بیت المقدس در سال 1977 ومتعاقب آن امضاء توافقنامه کمپ دیوید میان سادات ومناخیم بگین نخست وزیر اسبق رژیم اسرائیل در سال 1979که با نظارت جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا صورت گرفت به انزوای مصردر جهان اسلام منجر شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی( بهمن 1357)ومواضع جدید ایران درباره حقوق ملت فلسطین، روابط ایران ومصر به شدت تیره شد .
تیرگی این روابط تا بدانجا رسید که انور سادات رئیس جمهوری مصر در 25 آوریل سال 1980 در جریان حمله نافرجام کماندوهای آمریکایی به طبس" شرق ایران" برای آزادی جاسوسان آمریکایی در تهران، تمام امکانات مصر را برای انجام این حمله در اختیار آمریکا قرار داد.
در سال اول جنگ تحمیلی رژیم بعثی سابق عراق علیه ایران، انور سادات از رژیم صدام حمایت کرد که این امر به قطع روابط سیاسی میان ایران ومصر انجامید.
هر دو کشور به دلیل شرایط سیاسی یکدیگر را به دخالت در امور همدیگر متهم کردند که برای مدتی نیز دفاتر حفاظت منافع ایران و مصر در تهران وقاهره بسته شد.
اما نقش دو کشور در مسائل مختلف جهان اسلام ومنطقه هیچگاه قابل انکار نبود وقطع روابط به عنوان یک حلقه مفقوده در روابط جهان اسلام وجهان عرب تلقی می شد.
ساختار جمعیتی دو کشور وجایگاه ژئوپولتیکی ایران ومصر وقدرت تاثیر گذاری دو کشور در حوادث منطقه ای وبین المللی و نقش فزاینده هریک از این کشورها در جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی واتحادیه جایگاه سیاسی ویژه ای به هر دو کشور بخشیده است.
لذا ادامه قطع روابط میان مصر وایران نمی تواند به سود جهان اسلام به ویژه ملت فلسطین وعراق باشد واز این رهگذر رئیس جمهوری اسلامی ایران در سفر به امارات متحده عربی تمایل ایران را برای از سرگیری روابط با مصر اعلام کرد.
اما آیا درمصرچنین اراده ای برای کمک به ذوب کردن یخ روابط دو کشور وجود دارد؟
همچنانکه آشکار است سیاست خارجی مصر متاثر از متغیرهای بین المللی ومنطقه ای است و این کشورهیچگاه بدون تاثیر پذیری از قدرت های منطقه ای وخارجی هرگز نمی تواند سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی ومصلحت جهان اسلام تنظیم کند.
لذا مصرهمواره پیش شرط برقراری رابطه با ایران را حل اختلافات موجود میان ایران و آمریکا می داند واین موضوع مهمترین مانع بر سر راه برقراری رابطه میان این دو کشور اسلامی تلقی می شود.
با این حال چنین به نظر می رسد که دو ملت ایران ومصرنیازمند برقراری چنین روابطی هستند واکنون توپ در زمین مصر است واز سرگیری چنین روابطی به سود دو کشور خواهد بود مشروط بر اینکه داور آمریکایی این مسابقه از زمین اخراج شود.
لازم به ذکر است "محمود احمدی نژاد" درسفردوره ای اخیر خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس ( امارات و عمان) در سخنانی آمادگی تهران را برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک کامل با مصر اعلام کرد.
وزیرخارجه مصر درواکنش به این اظهارات احمدی نژاد تاکید کرد: موضع رئیس جمهوری ایران جدید و مثبت است .ابوالغیط همچنین اعلام آمادگی کرد که با منوچهر متکی وزیرامورخارجه ایران در این باره مذاکره کند.
نظر شما