به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «پاییز پنجاه سالگی» که بهمن ماه گذشته توسط انتشارات «خط مقدم» به چاپ رسیده است، خاطرات مریم جمالی، همسر سردار شهید مدافع حرم، محمد جمالی است که توسط فاطمه بهبودی در ۱۶۸ صفحه جمعآوری و نوشته شده است.
شهید محمد جمالی، دوران جوانی خود را در عرصهی هشت سالهی دفاع مقدس در لشکر ۴۱ ثارالله سپری کرده و پس از تمام شدن جنگ از پا ننشسته و در زمینه مبارزه با اشرار و قاچاقچیان فعالیت کرده تا آنجا که عمر پربرکت ایشان در جنگ سوریه با شهادت به پایان رسید. ایشان از همرزمان سردار شهید، سپهبد قاسم سلیمانی، در زمان جنگ تحمیلی و همچنین در قائله دستگیری اشرار در منطقه سیرجان و در نهایت در سوریه بودند.
کتاب «پاییز پنجاه سالگی» مجموعهای از خاطرات همسر ایشان از زندگی ۲۹ ساله با این شهید بزرگوار است که بطور خلاصه، روان و کوتاه روایت شده است. روایت کتاب کاملاً زنانه است و بیشتر متوجه زندگی شخصی و خانوادگی آن شهید بزرگوار و سبک زندگی ایشان است و ورود چندانی به عرصهی فعالیتهای تخصصی و زندگی کاری آن شهید ندارد.
همسر شهید، ابتدا از سبک زندگی خانوادگی خود گفته است، بعد درمورد نحوهی ازدواج و آشنایی با شهید بزرگوار، محمد جمالی، و سپس درمورد حضور ایشان در جبهه، مأموریت لشکر ۴۱ ثارالله برای مقابله با اشرار در سیرجان، پس از آن درمورد دوران بازنشستگی و بعد هم سفر به سوریه و نحوهی شهادت ایشان.
اگر مقصود مخاطب از خواندن این کتاب، دریافت اطلاعات دقیق از دوران فعالیت ایشان، چه در عرصهی دفاع مقدس و چه در عرصههای دیگر فعالیتشان است، چندان که باید و شاید به مقصودش نخواهد رسید؛ چرا که نوشتههای این کتاب گذر سریع و مختصری از زندگی خانوادگی ایشان است.
هرچند با توجه به همرزم بودن ایشان با سردار سلیمانی، نکتهی ویژه و قابل توجهی درمورد زندگی جنگی ایشان گفته نشده اما قرار بر این بوده که سردار در رونمایی این کتاب حاضر باشند که شهادتشان مانع این امر شد. البته در مراسم تشییع و خاکسپاری شهید جمالی، حاج قاسم سلیمانی شخصاً حضور داشتهاند و علاوه بر سخنرانی، پیکر شهید را نیز خودشان به خاک سپردند.
«صدای بغضآلود سردار سلیمانی، توی حسینیه پیچیده بود:
- شهید جمالی، بسیجی هشت سال دفاع مقدس بود. بعد جنگ هم مثل یک بسیجی زندگی کرد. اگر از اتوبوس شهادت جنگ هشتساله ماند، خودش رو به اتوبوس شهادت سوریه رساند!»
به سبب روایت روان، ساده و شیرین کتاب، خواندن کتاب برای خواننده، به خصوص خانمها، دلچسب است و روند مطالعه کتاب سریع پیش میرود.
شهید محمد جمالی، پس از سالها مجاهدت در عرصهی دفاع از وطن، به تاریخ ۱۲ آبان ۹۲ در شهر دمشق سوریه به درجهی رفیع شهادت نائل آمد.
«توی جاده، سرم را به شیشهی ماشین تکیه دادم. به او خیره شدم و توی دلم گفتم:
چه رنجها کشیدهای تا درس بخوانی! دبیرستانی بودی که جنگ شد. هشت سال، تو و همرزمانت، شب و روز نداشتید تا دشمن بالای سر مردم بمب نریزد. داغ جوان بود که جنگ، پشت هم روی دلمان میگذاشت. بعد، آن
سالهای سختمان در سیرجان شروع شد؛ صبح که میرفتی، نمیدانستم شب برمیگردی یا نه! بعد از بازنشستگیات هم آرام و قرار نداشتی! حالا هم که خیال رفتن به سوریه داری! اصلاً رؤیای آرامش در سرت نیست، مرد!»
یادداشت: زینب هاشم زاده
نظر شما