این مدرس دانشگاه در گفتگو با خبرنگار مهر خاطرنشان کرد: امروز عمده توجه و تکیه دانشگاه ها بر ادبیات کلاسیک است و به نظر می رسد ادبیات معاصر آن طور که باید جا نیفتاده و جایگاه خود را نیافته است. حتی در برنامه های وزارت علوم نیز توجه چندانی به ادبیات معاصر نمی شود.
وی افزود: متاسفانه برنامه های آموزشی ما در وزارت علوم برای رشته ادبیات کافی نیست و به صراحت می توان نبود وجود گرایش را یک ضعف برای رشته ادبیات در دانشگاه عنوان کرد. این نقصان درحالی وجود دارد که اگر بتوانیم گرایشهای صحیحی در این رشته ایجاد کنیم، موفق به پرورش کارشناسان در زمینه ادبیات می شویم.
بهروز ثروتیان با اشاره به اینکه ادبیات در ردیف هنرهایی چون موسیقی و نقاشی به شمار می رود، تصریح کرد: مسلما این رشته نیاز به خلاقیت و استعداد فراوان دارد و اگر می بینیم که اغلب نویسندگان و شاعران ما در خارج از بستر دانشگاه ها شکل گرفته و پرروش می یابند، به این دلیل است که چندان به قواعد و عوامل محیطی دانشگاه قائل نیستند و آزادانه در پی پرورش قریحه ادبی خویش هستند.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر، دغدغه های زندگی و مسئله تامین معاش باعث شده تا اوقات مطالعه برای استادان دانشگاه فراهم نشود. بنابراین استاد با این شرایط نمی تواند به عنوان مثال کلیله و دمنه را آن طور که باید برای دانشجو تحلیل و تفسیر کند، زیرا دایره مطالعاتی اش به دلایلی که اشاره کردم کافی و وافی نیست. از سوی دیگر گزینش استادان در دانشگاه ها با دقت نظر لازم انجام نمی شود.
این مدرس با سابقه دانشگاه خاطرنشان کرد: واقعیت این است که پرورش نویسنده و شاعر و اساسا ادیب، تحت ضرورتهای اجتماعی شکل می گیرد و ما به طور مطلق نمی توانیم نظریه ای ارائه کنیم که علاقمندان خارج از محیط دانشگاه در فراگیری هنرهایی چون شاعری و نویسندگی در قیاس با دانشجویانی که به شکل آکادمیک این رشته را فرا می گیرند، عملکرد موفقیت آمیزتری داشته اند. همان طور که اشاره کردم این امر می تواند نسبی و وابسته به شرایط اجتماعی باشد. گذشته از اینها استعداد را هم نباید فراموش کنیم.
نظر شما