به گزارش خبرنگار مهر، "توفیق اجباری" ششمین فیلم کارنامه محمدحسین لطیفی است که از چهارشنبه 16 آبان در سینماهای تهران اکران شده است. این فیلم تا امروز که نزدیک به 40 روز از نمایش آن گذشته، مرز فروش 700 میلیون تومان را پشا سر گذاشته است.
"توفیق اجباری" جمعه 23 آذر حدود 42 میلیون تومان فروخته، جمعه گذشته 39، جمعه قبل از آن 48، جمعه قبلتر 44، جمعه قبلتر از آن 39 و بالاخره در اولین جمعه به نمایش درآمده یعنی 18 آبان ماه 22 میلیون تومان فروش روزانه داشته است. این روند رو به رو رشد احتمال رسیدن این فیلم به مرز فروش یک میلیارد تومان را پررنگ کرده و به نوعی پیشبینیها شکستن گیشه فروش از سوی این فیلم را قریب به یقین می داند.
آتشبس
"توفیق اجباری" با رسیدن به چنین فروشی خود به خود وارد باشگاه یک میلیاردیهای سینمای ایران می شود که "اخراجیها" در همین سال 86 و "آتشبس" در سال گذشته هم عضو این باشگاه هستند، هر چند "اخراجیها" از مرز یک میلیارد و 200 میلیون تومان هم عبور کرد.
در این میان بررسی مقایسهای این سه فیلم کمدی و تحلیل مولفههای مستعد در هر یک برای رسیدن به الگوی پرفروش شدن نامعمول فیلمهای سینمای ایران میتواند مورد توجه خاص قرار بگیرد. بخصوص که معضل کم فروختن بخش اعظم تولیدات سینمای ایران، ورود سی دیهای غیرقانونی به بازار و ... به نوعی سینمای بیمار ایران را بیش از پیش در فشار و مضیقه قرار داده است. رسیدن به فرمول حیاتی پرفروش شدن فیلمها میتواند به ساخت یک داروی ترکیبی برای این بیمار محتضر بینجامد.
"آتش بس" در کارنامه تهمینه میلانی نوعی رجعت به سینمای کمدی پس از "دیگه چه خبر؟" محسوب می شود. فیلمساز زنی که به نظر می آید قالب کمدی و طنز برای طرح دغدغههای فمینیستی و شعارهای اغراق شده او مناسبتر باشد. فیلم از حضور دو چهره مطرح و جوان فیلمهای تجاری یعنی محمدرضا گلزار و مهناز افشار بهره می برد که البته این فیلم توانست ترکیبی مناسب از همراهی آنها ارائه دهد.
دو بازیگری که پس از این فیلم بدل به شاه کلید تضمین فروش فیلم ها شدند و پس از آن سیل فیلم های گلزار / افشار سینمای گیشه ایران را تسخیر کرد که "کلاغ پر" نمونه متأخر آن است که کار را از حضور صرف این دو فراتر برده و از حضوری مشابه با تکیه بر همان موقعیتها استفاده کرده است و البته نرسیدن به فروشی فوقالعاده ثابت می کند که کپی برابر اصل نیست!
پس از مولفه حضور بازیگران مطرح، می توان به کیفیت وجوه مختلف فیلم پرداخت. فیلم از جهت فیلمنامه، پرداخت و کارگردانی استانداردی قابل توجه ندارد که بتوان تکیه بر آن وجه را دومین عامل رکوردشکنی فیلم محسوب کرد. به تعبیر دیگر "آتش بس" را نمیتوان بهترین فیلم کارنامه میلانی دانست و "دیگه چه خبر؟" هنوز هم قابلیتهای بهتری در مقایسه با این فیلم دارد که این نکته از وجوه مختلف قابل بررسی است.
فیلم با محور قرار دادن یک مبحث روانشناختی درباره کودک درون همه انسانها در واقع از این وجه فقط به عنوان صورت مسئله دهان پرکن استفاده کرده و در ادامه پرداخت خود را بر پرداخت کمدی در تقابل این زوج قرار می دهد. به طوری که مقاطعی که فیلم می خواهد مانند یک مشاور روانپزشک راههای درمانی را به زبان سینما و تصویر برگرداند، کاملاً ناموفق است و افتی فاحش در روند فیلم شکل می گیرد. جایی که گلزار خود را در خانه زندانی می کند تا با کودک درون خود خلوت کند.
در واقع موفقیت فیلم را می توان در چفت شدن خوب گلزار / افشار در نقش زوج لجباز و کودک مآب فیلم دانست که این دو بازیگر را که در تکنیک بازیگری تبحر خاصی هم ندارند، در کنار هم به جلوه گری خاصی رسانده و در کنار موقعیتهای کمیک طراحی شده، مخاطب را درگیر خود کرده است. به گونه ای که با وجود لو رفتن سیدیهای غیرقانونی فیلم در بازار، رکوردشکنی فیلم متوقف نشد.
"اخراجیها" به عنوان اولین فیلم کارنامه مسعود دهنمکی طبعاً از مقایسه با دیگر آثار فیلمساز محروم می ماند و همه تحلیل ها به خود فیلم و مولفههای موجود در آن بازمی گردد. فیلم ساخته کسی است که در هر حیطه که فعالیت کرده از مطبوعات تا فیلم کوتاه، حاشیههایی در اطراف او ایجاد و موجب جلب توجه به کارهایش شده و طبعاً اولین فیلم بلندش هم از این جاهطلبی مصون نمانده است.
اخراجیها
از همان ابتدای پیش تولید با قرار گرفتن حرفه ایهای هر حیطه در فهرست معرفی شده، فیلم مورد توجه قرار گرفت و پس از ساخته شدن و نمایش در جشنواره فیلم فجر هم نوع رویکرد فیلمساز به انتقادات و ... آن را در مرکز توجه قرار داد. این چنین بود که فیلم توانست اکران طلایی نوروز 86 را از آن خود کند و پیش بینی های فروش هم کاملاً درست از آب درآمد.
فیلم علاوه بر حضور بازیگران متعدد حرفه ای چون اکبر عبدی، امین حیایی، محمدرضا شریفی نیا، کامبیر دیرباز و ...، از مولفه مضمونی خاصی هم بهره می برد. شوخی با جنگ و شهادت طلبی رزمندگان دفاع مقدس که قبلتر "لیلی با من است" به گونه ای موقرانه به آن پرداخته بود، در "اخراجی ها" مورد رویکرد هجوآمیز قرار گرفت. شوخی با این موقعیت آن هم در قرینه سازی زندگی خلافکاران با رزمندگان از خطوط حساس و البته قرمز بود که مخاطب تشنه و البته سیاست زده را به سینماها کشاند.
فیلم از جهت پرداخت قصه از مشاوره طنزنویسان حرفه ای حداقل در حد نام هم بهره برد ولی در ادامه پرداخت تصویری و تکنیکی فیلم ویژگی حرفه ای و خاصی به عنوان عامل جذب مخاطب نداشت. ورود سی دی های غیرقانونی فیلم به بازار همزمان با اکران فیلم هم مورد مشابهی در مقایسه با "آتش بس" است که رکوردشکنی فیلم را تحت تأثیر قرار نداد و با هزاران اگر و اما از اکران سینماها پائین آمد.
"توفیق اجباری" هم که این روزها با سرعت در حال رسیدن به قله یک میلیاردی است. این فیلم هم از حضور ستاره ای چون محمدرضا گلزار، بازیگر طنز محبوب تلویزیونی چون رضا عطاران و انبوه بازیگران شناخته شده بهره برده اما این همه ماجرا نیست.
فیلم از جهت مضمونی هم جذابیت های خاصی را برای مخاطبش فراهم کرده اما فقط به رویه و سطح این جذابیت بسنده می کند. ماجرای زندگی شخصی گلزار به عنوان یک ستاره سینمای واقعی موضوعی جذاب است که در کنار حضور چهرههای سرشناس طنز که به واسطه نزدیکی پخش "ترش و شیرین" از این وجه هم بهره برده، برخی عوامل ترغیب مخاطب به رفتن به سالن های سینماست.
همانطور که اشاره شد فیلم این وجوه را در حد طرح مسئله نگه داشته و نمی تواند از آنها استفاده ای فراتر کند. وجهی که به فیلمنامه سردستی و سهل انگارانه کار بازمی گردد که با مصالحی که در اختیار داشته ساده برخورد کرده و با مانور دادن روی موقعیت سوء تفاهم از این وجه به عنوان مفری برای پر کردن سوراخ های متعدد فیلمنامه استفاده کرده است.
فیلم همچنین از وجه اعتبار در کارنامه فیلمسازش هم نمی تواند اثر درخور توجه محسوب شود و لطیفی در کمدی قبلی خود "خوابگاه دختران" و بخصوص مجموعههایش ظرافت های خاصی را لحاظ کرده که در "توفیق اجباری" از آنها خبری نیست. همکاری با فیلمنامه نویسی بسیار معمولی که فقط شرایط بغرنج سینمای ایران توانسته گذارش را به این مدیوم بکشاند و البته محو شدن لطیفی در جذابیت های کاذب مضمون فیلم باعث شده این کار، البته طبق پیش بینی ها رکوردشکنی کند.
در مورد نوع کمدی فیلم هم می توان این نکته را مورد توجه قرار داد که "توفیق اجباری" درست مانند "اخراجی ها" با شوخی های دست پائین و به نوعی مبتذل که در خود دارد به یک لطیفه تکراری بلند می ماند که البته نه اصالت دارد و نه سلامت! و این گونه است که فیلم در آستانه برگزاری جشن عضویت در باشگاه فیلم های یک میلیاردی است.
توفیق اجباری
تدوین فرمول حیاتی پرفروش شدن فیلم ها در سینمای ایران به مجموعه عواملی چون ستاره های مقطعی سینما، مضامین جذاب مقطعی، رویکرد سهل و ساده انگارانه به طنز و کمدی، شوخی با مناسباتی که حریم خاص دارند، حریم شکنی و البته در نظر داشتن ساخت فیلمی با معیارهای متوسط متمایل به پائین و ... به عنوان مهمترین مولفه های این فرمول حیاتی می انجامد.
ذکر این نکته ضروری است که باشگاه فیلم های یک میلیاردی هر چند چند فیلم خاص را شامل می شود ولی پرفروش شدن این فیلم ها نمی تواند با وجه پربیننده بودن آثاری چون "اجاره نشین ها" داریوش مهرجویی و "کلاه قرمزی و پسرخاله" ایرج طهماسب و حمید جبلی برابری کند. نسبت میزان فروش فیلم با قیمت بلیت همچنان استقبال از این فیلمهای قدیمی تر را دستنیافتنی نگاه داشته است.
نظر شما