او از سوی منتقدان به این متهم شد که شهر و مناسبات جامعه جدید را نمیشناسد، اما حاتمیکیا از "وصل نیکان" که از فیلمهای مهجور کارنامه اوست مانند سایر آثارش دفاع کرد. با این فیلم کارگردان فیلمهای تحسینشده "مهاجر" و "دیدهبان" نشان داد نمیخواهد در فضای جنگ و جبهه محدود باشد و واکنش نشان دادن به تحولهای اجتماعی برایش دغدغه است.
در گامهای بعدی و در دهههای 70 و 80 حاتمیکیا حتی اگر سراغ آدمهای آشنای آثارش رفت آنها را در بستر جامعه به تصویر کشید. به جرات میتوان گفت نگاه شعاری او در "وصل نیکان" در تجربههای بعدی تعدیل شد و او نشان داد جامعه را میشناسد و همسو با تغییرهایش حرکت میکند.
شاید به نظر برسد "برج مینو" قصه موسی (علی مصفا) و مینو (نیکی کریمی) است و داستان فاصله گرفتن موسی از آرمانهایی که روزگاری برایشان جنگیده است. اما در این فیلم هم حاتمیکیا بدون اینکه تصویری مستقیم از جنگ و آدمهایش نشان بدهد از شروع دورانی تازه خبر میدهد. دورانی که دلبستگیهایش زمینی است و قهرمانهایش از وجوه آرمانی فاصله دارند.
اگر حاتمیکیا در "وصل نیکان" مانند قهرمان فیلم جامعه شهری را متهم میکند که از آرمانهای انقلاب فاصله گرفته، در "آژانس شیشهای" که شش سال پس از "وصل نیکان" ساخته شده، در جدال عقل و دل با وجود همراهی با تنهایی حاج کاظم (پرویز پرستویی) این فرصت را به سلحشور (رضا کیانیان) میدهد تا دوران حاج کاظم را پایان یافته تلقی کند.
حتی در جهان انتزاعی "روبان قرمز" هم میتوان تصویری از جامعهای دید که در آینده تجربه خواهیم کرد. فیلمساز دنیایی غریب را پیش رویمان قرار میدهد که در آن پافشاری بر ارزشهای گذشته جز انزوا و تنهایی نتیجهای نخواهد داشت. داود (پرستویی) در پایان چارهای جز فاصله گرفتن از دنیای خودساخته ندارد.
در "موج مرده"، "ارتفاع پست" و "به نام پدر" فیلمساز به گسستی اشاره میکند که بین نسلهای جامعه به وجود آمده است. در "موج مرده" قهرمان محبوب کارگردان با فرزندش مشکل دارد و این اختلاف یکی از محرکهای قصه است. شکاف میان فرمانده (پرستویی) و پسرش (کامبیز کاشفی) آنقدر حل نشدنی است که کارگردان نسخه برایش نمیپیچد و تنها نظاره گر فاصله است.
"ارتفاع پست" فیلمساز را از دایره قهرمانهای آشنای آثارش بیرون میآورد و او را در فضایی اجتماعی تر قرار می دهد. هواپیما نمادی از جامعه ای است که برای قاسم (حمید فرخنژاد) و آدمهایی از جنس او پر از حسرت و آرزوهای تباه شده است. کارگردان این بار در کنار قهرمانش ایستاده و به او حق میدهد برای رسیدن به آرزوهایش اسلحه به دست بگیرد و گروگانگیری کند.
"به نام پدر" اما تکرار چیزهایی است که حاتمیکیا پیش از این به شکلی جذابتر در فیلمهای قبلی گفته بود. متاسفانه اضافه کردن یک قصه فرعی معمایی هم گرما و حرارتی به این فیلم نداد تا "به نام پدر" به یکی از فیلمهای دوستنداشتنی کارنامه ابراهیم حاتمیکیا تبدیل شود.
در این سالها و همزمان با پررنگ شدن بعد اجتماعی فیلمهای حاتمیکیا زنان هم فرصتی بیشتر برای حضور در فضای فیلمهای او به دست آوردند. گرچه حاتمی کیا برخلاف دیگر کارگردانهای سینمای دفاع مقدس از همان ابتدا زنان را به فضای مردانه فیلمهایش راه داده بود.
در "برج مینو"، "آژانس شیشهای"، "موج مرده"، "ارتفاع پست" و "به نام پدر" زن نماد وفاداری و کسی است که دنیای قهرمان تنها و از نفس افتاده حاتمیکیا را درک میکند و با سکوت و همراهی مردان فیلم را امنیت و آرامش میدهد. فاطمه در" آژانس شیشهای" مخاطب حاج کاظم است و فیلم با نامهای شروع میشود که فرمانده سابق (پرستویی) برای همسرش مینویسد.
فاطمه زمانی که حاج کاظم در آژانس هواپیمایی اسیر شده، چفیه و پلاک را به نشانه درک عملکرد او برایش میفرستد. مینو(نیکی کریمی) نماد عشقی پاک است که موسی را به آرامش میرساند. نام فیلم هم اشارهای به این شخصیت و وجه بهشتی و فرازمینی او دارد.
در "موج مرده" و "به نام پدر" قهرمان در پناه همسرش از دنیای بیرحم خارج از خانه فاصله میگیرد و در "ارتفاع پست" تنها زن (لیلا حاتمی) است که میداند چرا قاسم دست به گروگانگیری میزند. نگاه آرمانی حاتمیکیا به زنان در فیلمهای "خاکستر سبز" و "روبان قرمز" زنان را نماد عشق، هستی و جاودانگی میداند.
نوع نگاه حاتمیکیا به زنان در جنس بازی بازیگران زن فیلمهایش متبلور شده است. اغلب آنها بازی درونی و بدون اغراق دارند و با نگاه و در سکوت با قهرمان قصه همراهی میکنند. به یاد بیاورید آزیتا حاجیان را در "موج مرده"، مهتاب نصیرپور را در "به نام پدر" و لیلا حاتمی در "ارتفاع پست".
"دعوت" ادامه این نگاه به زنان و جامعه است که رد آن را میتوان در فیلمهای قبلی حاتمیکیا دید. اما این بار در دهه 80 او سراغ قصههایی رفته که قهرمانهایش زنانی از طبقههای مختلف اجتماع هستند و دغدغههایی متفاوت دارند. موضوع فیلم کاملا زنانه است و به یکی از بحرانهای جامعه اشاره میکند. زنانی که باید بین مادر بودن و سایر نقشهای اجتماعی یکی را انتخاب کنند.
موضوع جذاب و ملتهب فیلم و قصه فرعیها و موقعیتهایی که شش زن قصه در آن گرفتار هستند، "دعوت" را به تجربهای تازه در کارنامه این کارگردان تبدیل میکند. او در این فیلم به زنان نقشی پررنگتر از مردان داده و تلاش کرده بدون پیشداوری مسائل زنان را به تصویر بکشد.
به نظر میرسد دورانی تازه برای ابراهیم حاتمیکیا شروع شده و او میخواهد باز هم نسلی تازه را به تماشای فیلمهایش دعوت کند. نسلی که جای خالی مخاطبان قبلی را برایش پر کنند. زنان میتوانند با "دعوت" به جمع بینندگان آثار این کارگردان بپیوندند. حاتمیکیا با آوردن آنها به بطن درام دعوتشان میکند به دنیایی پا بگذارند که پیش از این تجربه نکردهاند.
فیلم سینمایی "دعوت" آزمونی سخت برای کارگردان فیلمهای خاطرهانگیز سالهای دور است. فیلمسازی که در لحظههایی که از او ناامید شدهایم امیدوارمان کرده است. پس از تجربه ناکام "به نام پدر" به یک امیدواری دیگر نیاز داریم...
نظر شما