به گزارش خبرنگار مهر، "رسالۀ منطقی ـ فلسفی" لودویگ ویتگنشتاین یکی از کتابهای دورانساز فلسفی قرن بیستم است. تاکنون مقالات و کتب متعددی دربارۀ امهات آموزههای آن نوشته شده است. بنابر رأی برخی از شارحان رساله، اگر کانت در نقد عقل محض با بحث از مؤلفههای غیرتجربی دخیل در تکوین اندیشه تجربی، از شرایط امکانی تحقق معرفت تجربی پرده برداشته و از این حیث در عالم فلسفه انقلاب کوپرنیکی کرده است؛ ویتگنشتاین نیز با بحث دربارة مؤلفههای غیرتجربی و استعلاییِ دخیل در تکوین اندیشة به قالب زبان درآمده، از شرایط امکانی سخن گفتن معنادار پرده برداشته، انقلاب کوپرنیکی دومی کرده و پروژه کانت را یک گام به پیش برده است.
سروش دباغ نظر به اهمیت این اثر ماندگار فلسفی، ترجمه و شرح رساله را در قالب طرح پژوهشی موظف در دستور کار قرار داده و چند ماهی است که بدان اشتغال دارد. وی معتقد است دو ترجمهای که از این اثر موجودند هریک نقاط ضعف و قوت خود را دارا هستند. اولین ترجمه به قلم دکتر محمود عبادیان در سال 1369 منتشر شده است. دومین ترجمه به قلم دکتر میر شمسالدین ادیب سلطانی در سال 1371 به بازار عرضه شده است.
به نظر دباغ علیرغم زحماتی که اساتید محترم در ترجمه این اثر متقبل شدهاند، به نظر میرسد جای ترجمه دیگری از این اثر همچنان خالی است. ترجمه نخست خالی از ایرادات مفهومی و معنایی چندی نیست. ترجمه دوم، به رغم دقت فوقالعاده مترجم در ترجمه و تطبیق متن اصلی با ترجمههای دیگر رساله، از سلاست و روانی مکفی برخوردار نیست. سلیقه خاص ایشان در انتخاب معادلها و جملهسازی، خواندن کتاب را با دشواری همراه ساخته است. علاوه بر این، به رغم ترجمههای خوب و مقالات تألیفی محدودی که درباره رساله به زبان فارسی منتشر شده، تاکنون شرحی در قالب کتاب به زبان فارسی در اینباره به فارسی نوشته نشده است.
این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بنا دارد در این طرح پژوهشی، پس از اتمام ترجمه رساله، شرحی بر مفاهیم و آموزههای مهم و کلیدی کتاب نظیر نظریه تصویری معنا، قوانین علم، علیت، گفتنی/ نشان دادنی ... بنگارد. او برای نوشتن این شرح، خواهد کوشید تا سه قرائت استاندارد از رساله در ادبیات مربوطه را، که به قرائتهای استعلایی (transcendental)، وجودشناختی (ontological) و درمانگرایانه (therapeutic) موسومند، مورد بحث قرار دهد و تفاوتها و شباهتهای آنها را با یکدیگر نشان دهد.
نظر شما