"بر" با لحنی دلنشین به بیان دیدگاه خود و حزب سبز پارلمان در زمینه حقوق بشر و انرژی هسته ای پرداخت. او از زبان ما می گفت و بسیار روشن و صریح موضع اروپا در خصوص مسئله حقوق بشر در ایران را غیر منصفانه و یک جانبه ارزیابی کرد.
وی خواستار گفتگوی بشردوستانه با ایران شد و جهانی عاری از تسلیحات و حتی انرژی هسته ای!
با تاکید بر حل مسالمت آمیز موضوع هسته ای ایران ، اذعان داشت که " اگر پارلمان اروپا در مورد موضوع هستهای ایران به راه حل نظامی برسد من از مقام خود استعفا خواهم داد." و با اشاره به بهره مندی از انرژی طبیعی - خورشیدی، بادی و امثال آن - خواهان بسته شدن کلیه راکتورهای هسته ای جهان تا سال 2020 شد!
آنجلیکا بر
به نظر ،اعضای اتحادیه اروپا در حوزه سیاست خارجی خود بویژه با کشورمان موضعی یکسان ندارند .آنچه که از اعضاء پارلمان – نمایندگان مردم و مشخصا "گروه سبز" - به گوشمان میرسد متفاوت است با آنچه که از اعضاء شورا و کمسیون شنیده می شود.
اشکال مهم "سولانا" و امثال او این است که همیشه نقش اول سیاست را برای خود سند میزنند و خروج از آنرا به گونهای خروج از هویت خود میدانند. بیماری تاریخی دنیای دیپلماسی. به همین جهت است که به رغم اهداف این سفر - کاهش تنشها و افزایش همگرایی میان اروپا و ایران و در نهایت ایجاد بابی برای گفتگو در شرایط مسالمت آمیزتر - به هیچ وجه انگیزه و توانایی خروج از گفتمان مسلط را ندارند.
آنگاه که در مقابل خبرنگاران و نه همتایانشان قرار می گیرند برایشان هیچ توفیری ندارد؛ همچون ضبط صوت، بی اختیار واژگان بر زبانشان جاری می شود – حرفهایی تکراری- سخن را چنان رانند که هویت جاری مدرن برایشان رقم زده! دنیایی که در آن کمترین پدیده اختیار گزیدن «تغییر» است.
آری میتوان نگاهی مثبت به روابط ایران و اروپا داشت،اما شرط آن درک صحیح از چالشها و برون رفتن از گفتمان مسلط و یکجانبه است. به نظر می رسد با توجه به تغییرات بوجود آمده در آمریکا این تغییر در اروپا جدی و به گونه ای حیاتی تر شده است.بعد هم با گروه کاری خاورمیانه و کشورهای خلیج فارس از شورای اتحادیه اروپا دیداری داشتیم و ناهاری هم.
سپس دردیدار و گفتگو با رئیس مرکز دموکراسی و حقوق بشر اتحادیه اروپا "رولف تیمانس" و رئیس کابینه "مورکات و التسروم" معاون راهبردی ارتباطات و روابط موسسه ای "کریستن لفلرگ"، حقوق بشر، دموکراسی و روابط بین اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها و مسائل مربوط به آن مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تکرار مکررات بود و نکته تازه ای به میان نیامد.
در پایان نیز فرم ارزیابی از نشستهای چند روزه مان را تکمیل و انتقاداتمان را از چگونگی بر گزاری نشستها و برنامه ها به دید " اولیور نته" از مرکز ارتباطات و اطلاعات کمیسیون اروپا رساندیم، باشد که گروههای روزنامه نگاری بعدی دعوت شده به اتحادیه اروپا به مشکلاتی که ما با آن مواجه شدیم ، برنخورند.
نشست ها پایان یافته بود؛ صد حیف که جوابی صریح نیافتیم. طومارمان بی پاسخ ماند و افکارمان مشغولتر از پیش که چرا آدمیان از تاریخ عبرت نمی گیرند و نسبت به خود در آینه دقیق نمی شوند. چرا عمری است برای پوشاندن عیوب خود به بزرگ نمایی عیوب دیگری می پردازند!؟ این است معنای واقعی تمدن و جهانی شدن ، خود را خوب دیدن و معرفی کردن؛ دیگران را بد شناساندن!؟
جمعه وقت آزادمان بود؛ صبح را به خرید و عصر را به گشت در بروژ بزرگترین شهر استان " فلاندرباختری" بلژیک اختصاص دادیم. " بروژ" به سبب بندرش از لحاظ اقتصادی اهمیتی ویژه دارد. مرکز شهر پروژ از لحاظ تاریخی قدمتی دیرینه دارد و از میراث تاریخی جهان است که در یونسکو به ثبت رسیده است. به جهت کانالهای آبی که دارد به " ونیز شمال" شهرت دارد این شهر بجای مانده از عصر طلایی، جمعیتی بالغ بر 000/120 نفر را در خود جای داده است.
شنبه روز بازگشتمان به وطن بود. پس از گشتی در شهر، ساعت 30/3 بعدازظهر از هتل راهی فرودگاه شدیم. سوار برماشین، هر یک به اظهار و ارزیابی سفر و همسفرانمان پرداختیم. از تجربه اولین سفر کاری ام به خارج از کشور ناراضی نیستم.
به فرودگاه رسیدیم پس از انجام کارهای ترانزیتی، از بروکسل به آسمان ایران پرواز کردیم. ساعت 30/4 بامداد شنبه به خاک پاک وطن پا نهادیم و به دیار آشناپیوستیم.
میهماندار بود که با کلامی آشنا می گفت " به فرودگاه بین المللی امام خمینی تهران خوش آمدید".... شهر پر هیاهو، زنده و تابنده ، پر امید به آینده ، درانتظار صبحی سپید برای جهان و جهانیان بیدار و خفته.
---------------------
گزارش: سمانه ناظریان خبرنگار اعزامی مهر
نظر شما