به گزارش خبرگزاری مهر، "آزادی بیان" مقوله ای است که طی چند دهه گذشته تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده و تعریف دقیقی از آن وجود ندارد، اما این مسئله نباید موجب خلط مبحث و سو استفاده از آن شده و "توهین" جای "آزادی بیان" را بگیرد؛ همانطور که حمایت غرب از سلمان رشدی و کتاب موهن آیات شیطانی، دقیقا پشتیبانی از توهین به بیش از یک میلیارد مسلمان و اعتقادات آنها بود.
فتوای تاریخی امام خمینی(ره) علیه سلمان رشدی مرتد در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ که تا به امروز نیز به قوت خود باقی است از مسئله ضرورت مقابله با توهین نشات گرفت. سلمان رشدی نویسنده ای بود که سابقه خود را به عنوان سپر دفاعی قرار داد و در چهارمین اثر خود با توهینی آشکار به پیامبر گرامی اسلام (ص) سبب خشم و انزجار تمامی جهان اسلام شد و باعث شد تا سالیان درازی به زندگی مخفیانه روی آورد.
کتاب موهن آیات شیطانی پس از انتشار در دسامبر 1988 ، جنجال های زیادی را در پی داشت و شاید خود نویسنده آن نیز نمی دانست که چنین پیامدها و واکنش هایی را در پی خواهد داشت. این کتاب پس از انتشار بلافاصله با واکنش هوشیارانه امام خمینی(ره) رو به رو شد و در ایران، هند، پاکستان، بنگلادش، مصر و آفریقای جنوبی رسماً ممنوع اعلام شد.
در پی صدور فتوای شجاعانه امام خمینی (ره) علیه رشدی مرتد و اعلام آمادگی مسلمانان جهان برای اجرای این حکم، وزارت کشور انگلستان مسئولیت حمایت از سلمان رشدی را برعهده گرفت و با گماردن محافظان دولتی از وی حمایت کرد.
"مصطفی محمود مازح" جوان لبنانی از نخستین داوطلبان شهید راه اجرای فتوای امام خمینی (ره) علیه این نویسنده مرتد بود که برای قتل رشدی اقدام کرد. وی نخستین داوطلب این راه بود و به طور قطع همانطور که در موارد دیگری شاهد بودیم دیگر جوانان مسلمان نیز از از وی پیروی کرده اند و اینها نه نخستین و نه آخرین این راه نخواهند بود و پیکار ادامه خواهد داشت و اعطای جوایزی همچون "لقب شوالیه" به رشدی از سوی هرکسی از جمله ملکه انگلیس هرگز آرامش را به زندگی وی بازنخواهد گرداند.
به نظر می رسد که اقدام رشدی در توهین به پیامبر اسلام البته نه صرفاً زائیده تفکر یک نویسنده بلکه یک تفکر برنامه ریزی شده از سوی یک جریان فکری جهانی بود؛ جریانی که ریشه در افکار ملحدانه افرادی چون "دنیل پایپ" آمریکایی و دیگر محافل مسیحی- صهیونیستی دارد.
این مسئله با سلمان رشدی بروز بیشتری پیدا کرد و با کاریکاتورهای توهین آمیز به نقطه اوج خود رسید و به نظر می رسد هدف از ترویج این تفکر، رو در رو قرار دادن جهان غرب در برابر جهان اسلام و راه اندازی مناقشه ای است که طرفداران افکار جنگ "آرماگدونی" و مبلغین جنگ های باصطلاح "خیر و شر" در پس آن هستند. در صورتی که خرد موجود در دنیای غرب مانع از این حرکت ها نشود تکرار چنین حرکت هایی می تواند آینده گفتگو و گفتمان به ویژه در حوزه ادیان را با ابهام و بدبینی رو به رو کند.
--------------------
نگارش: حسین امیری
نظر شما