اخلاق زیست پزشکی علاوه بر این، تمرکز بر چالشهای اخلاقی که به سبب پیشرفتهای زیست پزشکی شگفتانگیزی مانند امور ژنتیک بوجود آمده است، دارد. هرچند این تمرکز خیلی جدی نیست، زیرا از مسائل اخلاق پزشکی سنتی نظیر احکام پیشین و قتل ترحمی نیز بحث شده است.
هدف از بحثهای اخلاق زیستی را میتوان در چهار بخش پیگیری کرد که هر یک از این بخشها به یکی از این چهار عنوان توجه میکند: شئون اخلاقی؛ زندگی، مرگ و قتل؛ هویت شخصی؛ طبیعت و دستکاری در آن.
برای بررسی شئون اخلاقی باید در نظر داشت که همه مسائیل اخلاق زیستی متضمن اموریاند که شئون اخلاقی دارند؛ مثلا یکی از ادله اصلی بر اشکالات اخلاقی پدیدههایی همچون بارورسازی آزمایشگاهی یا تلقیح مصنوعی (IVF)، سقط جنین، آزمایش حیوانات و پیوند اعضا عبارت است از شئون اخلاقی نطفهها، جنینها، حیوانات، انسانها و اندامهای مرده بیماران. اگر این امور شئون اخلاقی نداشتند، مشکل اخلاقی به وجود نمیآمد یا کمتر بود.
در این مبحث چهار پدیده که تحت تأثیر ابداعات زیست پزشکی بودهاند، یعنی شخصیتها، شخصیتهای بالقوه، انسانهای غیر متشخص و حیوانات مورد بررسی قرار میگیرند.
در بحث مربوط به زندگی، مرگ و قتل پرسش محوری این است که زندگی مریض در کدام موارد باید حفظ شود یا دستکم اندکی طولانی شود؟ پاسخ به این پرسش در پرتو طرح سه اصل و موضعی که نسبت به این اصول اتخاذ میشود، شکل میگیرد.
اصل اول این است که زندگی به اندازهای ارزشمند است که تصورش ممکن است، اما تمایز شهودی مهمی میان ارزش "فی نفسه" زندگی و ارزش "کیفی" آن وجود دارد. با وجود تلاشهای صورت گرفته در سازگاری میان این دو تفسیر از ارزش حیات، دوگانگی همچنان برقرار است.
اصل دوم راجع به مرگ و چگونگی تشخیص آن است. درباره اینکه معیار مرگ توقف فعالیت ریه و قلب یا مغز است اختلاف زیادی وجود دارد که ناشی از ابهام در این تعاریف است و در نتیجه نمیتوانیم تشخیص دهیم که آیا بیمار مرده است یا زنده.
سومین اصل راجع به موقعیتهایی است که رفتاری پزشکی موجب مرگ بیمار شده است. قتل ترحمی به دو گونه انفعالی و فعال تقسیم میشود که ما شکل انفعالی آنرا بر صورت فعال آن ترجیح میدهیم و این نشان میدهد که کشتن متفاوت از رها کردن فرد برای مردن است. با این حال این مسئله یکی از هزاران عاملی است که در باب خاتمه دادن به زندگی موجب اختلاف اخلاقی میشود.
سومین بحث در موضوع هویت شخصی است. روش کارآمد و واقعبینانه طرح این موضوع همان روش کتاب مسایل شخص ثالث است.
آخریت بحث به موضوع دخالت در طبیعت مربوط میشود. فنآوریهای جدید تکثیری نظیر IVF و کارهایی نظیر اصلاح ژنتیک و شبیهسازی که بر مبنای مهندسی ژنتیک امکانپذیر است، اغلب با اشکال غیر طبیعی بودن مواجهاند. این مساله در آغاز باعث سردرگمی میشود. با این همه ما انسانها در طول تاریخ به نفع مصالح جمعی خویش در طبیعت مداخله کردهایم.
همچنین پاسخهایی به ظاهر محکم و صریح به هر استدلالی که بر مبنای طبیعی ارائه شده، وجود دارد. در این بحث روشی را بررسی میکنند که به معنای توسل به طبیعت پرداخته و از ناحیه فیلسوفی به نام ریچارد نورمن مطرح شده است.
دیدگاه کلیدی در این بحث آن است که طبیعت با توجه به شرایط و وضعیتهای قبلی برخی پیشبینیهای مهم و در زندگی معنادار توانا میسازد. تمسک به طبیعت و لوازم آن در استدلالهای اخلاق زیستی در واقع اظهار نگرانی از نوآوریهای تکنولوژیک زیست پزشکی است. این تفکر در سه نوع فناوری زیستی که عمدتا عبارتند از مدیریت تولید مثل، اصلاح ژنتیک و شبیهسازی انسانی شرح و بسط یافته است.
نظر شما