اگر منظور از تفکر انتقادی، بررسی قوت و ضعف دلایل و ارزیابی صدق و کذب مدعاها و تعیین میزان سازگاری و ناسازگاری میان دلایل و مدعاها بر اساس قواعد پذیرفته منطقی باشد جامعه ما همواره برای توسعه همه جانبه به تفکر انتقادی نیاز مبرم دارد .
به طور معمول ما هراس داریم دیگران را نقد بکنیم و فکر می کنیم اکر دیگران ما را نقد کنند در حقیقت آنها دشمن ما تلقی می شوند یا مخالف ما هستند . جامعه ای زنده و زاینده است که دائماً در حال نقد یا خودانتقادی و یا انتقاد از جانب دیگران باشد ، بنابراین مهمترین پایه زندگی و زاینده بودن ، تفکرانتقادی است .
ولی به نظر می رسد در جامعه ما انتقاد پسندیده نیست و اگر انتقادی هم باشد حالت تعرض دارد و حالت سنجش و دقت را ندارد . جامعه باید بتواند افکار مشکل و پیچیده را درک کند کاستی ها را رفته رفته شناسایی و آنها را برطرف کند . بنابراین نقد، یک ابزار بسیار اساسی و مهم برای حل معضلات و مهندسی اجتماع است .
تفکر انتقادی بسیار در جامعه ما ضرورت دارد منتها این نوع تفکر نیازمند فضایی است که در آن شرایط گفتگو برای همه افراد برابر باشد . تفکر عبارت است از خلاقیت و نوآوری و در اساس آن انتقاد وجود دارد بنابراین هیچ رشد فکری بدون تفکر انتقادی مقدور نیست .
عنصر و پایه اول تفکر انتقادی در واقع آزاداندیشی است . جامعه ای که به آزاداندیشی بها بدهد در واقع در آن تفکر انتقادی شکل می گیرد. روشنگری که مهمترین رهیافت تفکر انتقادی در غرب بود در درجه اول بر آزاداندیشی استوار بوده است . جامعه ما امروز بدون آزاداندیشی در واقع نمی تواند به تفکر انتقادی بپردازد درغیراین صورت چیزی شبیه آنچه ما آن را نوعی تفکر محافظه کارانه خواهیم گفت در جامعه گسترش پیدا خواهد کرد .
مبنای تفکر انتقادی بحث، نقد و گفتگو است و این امر میسر نمی شود مگر در یک فضای فرهنگی مناسب برای دیالوگ و نه مونولوگ . نقد باید به یک عادت فکری تبدیل بشود . متأسفانه وضعیت نظام آموزشی ما به گونه ای است که در آن کمتر شاهد ترویج روحیه نقادانه و انتقاد هستیم .
نظر شما