۱۴ فروردین ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰

خاطرات آخرین نقاش قهوه‌خانه‌ای-2

امروز «سبزه‌» از خیابان و «سبزی‌پلو با ماهی» را از رستوران می‌خرند/ اهمیت سنت‌‌ها در گذشته‌

امروز «سبزه‌» از خیابان و «سبزی‌پلو با ماهی» را از رستوران می‌خرند/ اهمیت سنت‌‌ها در گذشته‌

جواد عقیلی هنرمند با سابقه عرصه نقاشی قهوه‌خانه‌ای معتقد است اگر جوانان امروز به نوروز بها نمی‌دهند برای این است که چیزی درباره این سنت و آیین کهن یاد نگرفته‌اند و به همین خاطر «سبزه» را از کنار خیابان می‌خرند و «سبزی‌پلو با ماهی» از رستوران تهیه می‌کنند.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و هنر: همیشه شنیدن و گوش دادن به صحبت‌های پا به سن گذاشته‌ها در مورد خاطرات قدیمی‌شان، شنیدنی است زیرا این خاطرات لحظاتی را می‌سازد سرشار از نوستالژی‌ها.

بچه که بودیم چقدر باید زمان می‌گذشت تا عید به همراه تمام بوهای خوبش از راه برسد، نمیدانستیم که سال چگونه می‌گذشت ولی حتما فرارسیدن اسفندماه را می‌فهمیدیم. همیشه در اسفندماه زمان شتاب بیشتری می‌گرفت.

خرید عید، ماهی قرمز، سبزه، بوی گل شب بو، هوای همیشه ابری این روز، چند اسكناس تا نخورده 50 تومانی، عادت به پخش کارتون «رابین‌هود» در عصرهای سیزده بدر، عصرهای آن روز دلگیر منتظر ماندن برای اینکه رابين هود بيايد و جواهرات پرنس جان را برای فقرا ببرد، صدای هيس هيس «هيس» هنوز توی گوش‌هايمان است، همه و همه از خاطراتی است که در ذهن بیشتر ما وجود دارد.

اینها نوستالژی‌های ما از عید است ولی هرکسی برای خود خاطراتی دارد از این سیزده روز به یاد ماندنی. قدیمی‌ها از نوروزهایی می‌گویند که در آنها دلخوشی‌هایشان فرق می‌کرد، با یک جفت جوراب نو و پیراهنی تازه خوشحال می‌شدند، با دیدن یک اسکناس 5 تومانی آنقدر ذوق می‌کردند که ما با دیدن دهها برابر آن هم ذوق نمی‌کنیم.

همه و همه اینها نوستالژی‌های ماست از ایام گذشته. از نوروزهای قدیم. برای شنیدن برخی از این حرف‌ها و یادآوردن خاطرات به سراغ یکی از همین قدیمی‌ها رفتیم از دیار هنر.

جواد عقیلی، آخرین بازمانده از نسل طلایی نقاشان قهوه‌خانه‌ای است که روزگار را در منزل خود و در گالری شخصیش می‌گذراند. به سراغ او رفتیم تا از او در مورد احوالات نوروزیش بپرسیم.

در قسمت اول مصاحبه با وی در مورد برنامه‌های نوروزیش سخن گفتیم و او از عیدی‌هایی که از «خاله قزی» مربی قرآن دوران کودکیش می‌گرفت، سخن گفت و یا از اینکه روزگاری یک اسکناس 50 تومانی هدیه می‌داده ولی الان کسی این پول‌ها را عیدی به حساب نمی‌آورد.

بخش دوم  گفتگوی خبرنگار مهر با این هنرمند و مجموعه‌دار بزرگ نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای در ذیل می‌آید:

* به عقب برگردیم. دوست دارم در مورد رسم و رسوم‌ در اعیاد گذشته‌های دور صحبت کنیم. رسوم نوروزی نسبت به قدیم چقدر عوض شده است؟

_ الان معمولا مسافرت زیاد است و همه از دید و بازدید نوروزی فرار می‌کنند. در تهران معمولا همه شهرستانی هستند و به شهرهای خود می‌روند و این اصلا خوب نیست. دیگر مانند گذشته‌ها به نوروز، سیزده بدر، چهارشنبه‌سوری و سایر مراسم نوروزی اهمیت داده نمی‌شود.

* یک جاهایی چهارشنبه سوری به جنگ شباهت دارد.

_ نه خوشبختانه چند سالی است بهتر شده و از آن شدت و وحشتی که در چهارشنبه‌سوری در خیابان‌ها ایجاد می‌شد، کاسته شده است.

قدیم‌‎ها اصلا این طور نبود که ترقه بازی کنند. همه جا بساط  آجیل چهارشنبه‌سوری و رشته‌پلو و فال‌گوش ایستادن و قاشق‌زنی بر پا بود.

همه دور هم می‌نشستند و آجیل می‌خوردند. همه آرزو می‌کردند، آرزوهای خود را نوشته و در کوزه‌ای می‌اداختند، کوزه را بالای پشت‌بام می‌بردند و بعد از بالای پشت‌بام پرت می‌کردند و معتقد بودند که با این کار آروزهایشان برآورده می‌شود. این چیزها در مشهد مرسوم بود.

یکی از کارهایی که حتما و حتما و حتما همه خانواده‌ها انجام می‌دادند این بود که خودشان سبزه درست می‌کردند.

* الان سبزه را خودتون درست می‌کنید؟

_ بله، یکی از سنت‌های ماست که خودمان باید سبزه درست کنیم. خانه پدر و مادرم این کار را می‌‎کردند و ما هم همین کار را می‌کنیم. برای سبزه درست کردن نوعی عدس خاص گرفتیم که وقتی سبز می‌شوند بسیار زیبا هستند.

* آقای عقیلی شما بازمانده هنری هستید که بازتاب زندگی مردم بوده و هست. در نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای همیشه مراسم‌، محل‌‌های زندگی، رسوم و آئین‌های مردم حضور جدی داشته و دارند، اما من کم دیده‌ام که به نوروز هم پرداخته باشند. آیا به خاطر دارید که یک نقاش قهوه‌‌خانه‌ای به کشیدن مراسم نوروز پرداخته باشد؟

_ بله کشیده‌اند. سفره هفت‌سین را کشیده‌اند. تابلوی سیزده‌بدر مرحوم اسماعیل‌زاده (چلیپا) بسیار معروف است.

* شما از افراد نزدیک به زنده‌یاد عباس بلوکی‌فر بودید و این استاد بزرگ تا مدت‌ها در گالری و کارگاه شما کار می‌کرد. برخورد وی با نوروز چگونه بود؟

_ آن زنده‌یاد هم بزرگ فامیل بود و همیشه روز اول و دوم در خانه خود بود تا همه به دیدارش بیایند ولی از روز سوم دوباره به کارگاه می‌آمد و شروع به کار می‌کرد.

* آیا شده که زمان تحویل سال خانه نباشید؟

_ خیر همیشه و در تمام اوقات و سال‌های زندگیم زمان تحویل سال را با خانواده‌ام بوده‌ام. همیشه دور هم بودیم. همیشه این اصرار بوده با هم باشیم.

* در تمام طول مصاحبه به این نکته توجه کردم که شما اصرار زیادی به حفظ سنت‌‌ها دارید اما در جامعه امروز این مراسم‌ خیلی کمتر دیده می‌شوند و خیلی‌ها این مراسم را به سخره می‌گیرند و اصراری برای انجام آن ندارند.

_ من اینگونه نیستم. من به شدت به نوروز علاقه دارم. نوروز برای من همیشه یک سنت حسنه بوده و هست. به فرزندانم هم یاد داده‌ام که نوروز را گرامی بدارند. حتی تخم‌مرغ‌های سفره هفت‌سین را هم خودمان رنگ می‌کنیم. سفره هفت‌سین را خودمان می‌چینیم.  عکس پای سفره را هر سال می‌گیریم و همیشه کنار هم دعای تحویل سال را می‌خوانیم.

من با کسانی معاشرت دارم که آنها هم عید نوروز را دوست دارند و کمتر این مراسم را فراموش می‌کنند و همه به عید و سفره هفت‌سین اعتقاد دارند و به آن پایبندند. این مراسم ملی و مذهبی ماست اما اینکه جوانها به نوروز بها نمی‌دهند، جای بحث دارد. جوانان به نوروز بها نمی‌دهند چون یاد نگرفته‌اند. دیگر سبزه را از کنار خیابان می‌خرند، سبزی‌پلو و ماهی را از رستوران سر کوچه می‌خرند.

* شما هنوز هم عیدی می‌دهید؟

_ من تا همین اواخر کارت تبریک عید را خودم درست می‌کردم و برای تبریک به دوستان و آشنایانم می‌دادم. هدیه دادن برای من در کتاب هم خلاصه می‌شود. به عقیده من کتاب بهترین هدیه برای کسانی است که دوستشان دارید. یک کتاب و یک کارت تبریک از دست من همیشه به دوستانم می‌رسد.

* در پایان دوست دارم که از نوروزهایتان چند خاطره برایم بگویید؟

_ چیزی که من یادم می‌آید شاید به لباس نو پوشیدن و عیدی گرفتن باشد. آن 5 ریالی خاله بزرگم خیلی به من مزه می‌داد. نمونه‌هایش را در آلبومم نگه داشته‌ام.

خاطرم هست که برادرم در یک شب عید برای اولین بار شیرینی «زبان» که با کره درست شده بود گرفت، که خیلی خوشمزه بود و در یاد من مانده است.

گفتگو از مجید احمدی

کد خبر 2258240

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha